یکی از مهمترین شاخصها برای این ارزیابی «رضایتمندی» مردم است. در مرحله اول باید ببینیم رضایتمندی مردم نسبت به این دولت به چه صورت بوده است. نکته دیگر اینکه ما نمیتوانیم دو سال دولت آقای روحانی را با هشت سال دولت آقای احمدینژاد مقایسه کنیم.
راهحل علمی این مساله این است که یا ما باید دو سال اول دولت آقای روحانی را با دو سال ابتدایی دولت آقای احمدینژاد مقایسه کنیم یا اینکه دوسال ابتدایی دولت آقای روحانی را با دو سال پایانی دولت آقای احمدینژاد مقایسه کنیم. با این وجود شیوه صحیحتر این است که ما دو سال آغازین دولت آقای روحانی را با دوسال پایانی دولت آقای احمدینژاد مقایسه کنیم. ما در دو سال پایانی دولت آقای احمدینژاد با تنشهای بسیاری در زمینههای داخلی و بینالمللی مواجه بودیم. قرار نبود انقلاب ما با مردم جهان درگیر شود و باعث تنش در عرصه بینالمللی شود.
حضرت امام (ره) همواره به نوع دوستی و صلح دوستی و تکریم ملتهای جهان و کرامت انسانها تاکید داشتند. به همین دلیل آقای احمدینژاد برخلاف مبانی سبب تنش در عرصه بینالمللی شد. در دو سال پایانی دولت آقای احمدینژاد نوعی اتحاد جهانی علیه ایران شکل گرفته بود که منشأ آن سیاستهای اشتباه دولت آقای احمدینژاد و مواضع ایشان بود. در سالهای پایانی دولت آقای احمدینژاد بسیاری از کشورهای منطقه دچار تغییرات مهم سیاسی شدند، رادیکالهای مذهبی دوباره در عرصه منطقه به قدرت رسیدند، داعش به وجود آمد و نیروهای سلفیگری به شکلهای مختلف در منطقه دوباره به قدرت رسیدند.
همه این گروهها نیز به زبان بیزبانی و به صورت پنهان و آشکار به ایران اعلان جنگ میدادند و به مخالفت با مواضع جمهوری اسلامی میپرداختند. در این دوران اگر به سوریه حمله میشد به دلیل اتحادش با ایران بود، اگر عراق مورد هجوم قرار میگرفت به دلیل هم پیمانی با ایران بود و اگر در افغانستان آشوب به پا میشد به دلیل نزدیکی مواضع این کشور با دیدگاههای جمهوری اسلامی بود.
در مساله «بیداری اسلامی» نیز اگر چه ما در ابتدا عملکرد قابل قبولی داشتیم اما نتوانستیم این اتفاقات را ساماندهی کنیم و به یک نتیجه منطقی و عقلانی برسانیم. به عنوان مثال «بیداری اسلامی» در مصر بدون هیچ گونه تردیدی از انقلاب اسلامی ما الگو گرفته بود، اما پس از مدتی هدایت این انقلاب از دست «تفکر جهانی» ما خارج شد و به بیراهه رفت. در لیبی و تونس و دیگر کشورها نیز همین اتفاق رخ داد و ما نتوانستیم به دستاوردهای مهمی در این زمینه برسیم.
بطور کلی وضعیت ایران در منطقه و جهان به دلیل سیاستهای اعمال شده توسط دولت آقای احمدینژاد وضعیت مناسبی نبود و کشور با فشارهای متعدد و گستردهای مواجه شده بود. در زمینه داخلی نیز ما با وضعیت مناسبی روبه رو نبودیم. وضعیت اقتصادی ما به هم ریخته و نابسامان بود و کشور با آشفتگی شدید اقتصادی مواجه شده بود.
مردم ایران در این دوران با تغییر ثانیهای قیمتها مواجه شده بودند. آقای روحانی با دقت در عملکرد دولت آقای احمدینژاد اقداماتی را انجام داد که آقای احمدینژاد نباید انجام میداد. آقای روحانی هیچگاه قطعنامههای سازمان ملل علیه ایران را«کاغذپاره» نخواندند. آقای روحانی قطعنامههای سازمان ملل را قطعنامههایی حقوقی قلمداد کردند که ایران باید با یک نظام حقوقی و سیاستورزی صحیح آنها را برطرف میکرد.
دولت آقای روحانی به جای اینکه عنوان کند تحریمها هیچ اثری برسرنوشت ما ندارد به صورت عقلانی با مساله برخورد کرد و عنوان کرد که ما نباید اجازه بدهیم کشورهای جهان به صورت ظالمانه ما را تحریم کنند. به همین دلیل درهای مذاکره را به روی خود و کشورهای جهان باز کردیم و در طول ماههای گذشته بارها با کشورهای غربی مذاکره و رایزنی کردیم. رسانههای غربی که دست برتر را دربین رسانههای جهان دارند با اشاره به مواضع آقای احمدینژاد به این مساله دامن زدند که ایران در پی دستیابی به سلاح هستهای است و در نتیجه ما نباید اجازه بدهیم ایران صلح بینالمللی را به مخاطره بیندازد. در این دوران کسی هم از مواضع اصولی ایران دفاع نکرد.
کسی عنوان نکرد که ما با استفاده از انرژی صلح آمیز هستهای قصد داریم به داروهای مورد نیاز خود دست پیدا کنیم و برق خود را تامین کنیم. در دولت آقای احمدینژاد ما نسبت به کشورهای جهان وضعیت منفعلی داشتیم. با این وجود آقای روحانی، احمدینژاد را «مهندسی معکوس» کرد. آقای روحانی به صراحت به کشورهای جهان اعلام کرد که ما از طریق علمی و دیپلماسی به کشورهای جهان ثابت خواهیم کرد که ایران هیچگاه به دنبال سلاح اتمی نبوده و نخواهد بود. در نتیجه وضعیت فعلی نسبت به گذشته بهتر و عقلانیتر شده است.
9055045