فرهنگی‌هنری 17:55 - 21 بهمن 1394
کمال تبریزی می‌گوید در زمانه‌ای که جهان با داعش دست به گریبان است، پرداختن به موضوعی مثل فعالیت گروهک‌ها در اوایل انقلاب می‌تواند موضوع روز جامعه ما محسوب شود.

گفت‌وگو با کمال تبریزی درباره «امکان مینا»: فیلم عاشقانه ساختم نه سیاسی و امنیتی

الهه خسروی‌یگانه:کمال تبریزی جزو معدود آدم‌هایی است که با خیال راحت می‌شود به عملکردش انتقاد کرد و ایراد گرفت. او هم با صبوری و حوصله به تک تک انتقادهایت جواب می‌دهد بی‌آن که قصد مرعوب یا قانع کردنت را داشته باشد. همین اخلاق او باعث می‌شود که به او بگویم فیلم «امکان مینا» فیلم خوبی نیست و او هم از فیلمش دفاع کرد. فیلمی که تبریزی می‌گوید نه سیاسی است نه اطلاعاتی. فقط یک ملودرام عاشقانه که روایتی است از آدم‌هایی نابود شده. آدم‌هایی که سیاست زندگی‌شان را به انهدام کشانده است. 

«امکان مینا» که منوچهر محمدی تهیه‌کنندگی آن را برعهده داشته در ۹ رشته نامزد دریافت سیمرغ است و میلاد کی‌مرام و مینا ساداتی بازیگران اصلی آن به شمار می‌روند. 

با کمال تبریزی درباره این فیلم گفت‌وگویی کرده‌ایم که می‌خوانید: 

فیلم خوب شروع میشد و خوب جلو میرفت و اساسا پرداختن به گروهکهای سیاسی در اوایل انقلاب در سینما اتفاق خوبی است اما ناگهان انگار فیلمنامه از یک قسمتی به بعد یعنی جایی که شخصیت اصلی تصمیم میگیرد آن عمل قهرمانانه را انجام دهد، همه چیز ناگهان سقوط میکند و آن اتفاقات و شخصیت منطقی به شدت غیرواقعی میشوند.

چرا میگویید غیر منطقی؟

چون کاری که آن آدم میکند غیرمنطقی است به چند دلیل ساده. اولا این که عقل سلیم باور نمیکند که کاراکتر بخواهد چنین کاری بکند…

عقل کاراکتر را میگویید؟

بله. در جهان همان آدم او میتوانست با کسانی که ازشان اماننامه گرفته برود و آن خانه تیمی را نابود کند. بعد هم آن شخصیت، روزنامهنگار است و میداند از بین رفتن این خانه تیمی به معنای این نیست که منافقان یا وزارت اطلاعات تا آخر عمر دست از سر همسرش بردارند.

نه، نمیشود. ببینید یک وقتهایی هست که شما دارید درباره منطق شخصی خودتان را در قضاوت کردن راجع به فیلم دخیل میکنید. ما باید با منطق خود داستان و کاراکتر به فیلم نگاه کنیم. یک گروهی، یک مجموعهای که هر کسی می تواند باشد، با روش و عملکرد خودش باعث شده انفجاری در خانواده این شخصیت رخ بدهد. یعنی بدون این که موقعیت اجتماعی آدمها برایشان مهم باشد از آنها سوء استفاده میکنند. چرا این آدم چنین تصمیمی میگیرد؟ اصلا به خاطر این اتفاقات شخصیت فیلم دچار نوعی جنون شده و وقتی هم دارند شام میخورند به این موضوع اشاره میکند. یعنی میگوید دیگر خسته شدم. در واقع به نوعی احساس میکند با نابودی این آدمها باید نجاتدهنده میناها باشد. یعنی آدمهایی که فریب این موقعیت را میخورند و تحت سلطه این ایدئولوژی قرار میگیرند. او با انگیزه شخصی این کار را میکند و اصلا کاری ندارد که اینها با کی درگیر هستند، در واقع سهم خودش را میخواهد ادا کند. الان در محیط پیرامون ما هم دارد همین اتفاق میافتد. از کشورهای اروپایی دو گروه آدم به سوی داعش عازم میشوند، یک عده برای این که در کنار داعش بجنگد و یک عده برای مبارزه با آن. این، موضوعی است که جهان را درگیر خودش کرده و نمیدانم چطور شما میگویید موضوع این فیلم به روز نیست و منطق ندارد. یعنی آن آدمی که میرود با داعش بجنگد یا خبرنگاری که خودش را قاطی گروه داعش میکند و دستگیرش میکنند و سرش را میبرند عقل و منطق ندارد؟ 

آخر آقای تبریزی شما یک نکته را نادیده میگیرد و آن این است که منطق کاراکتر را من تماشاگر باید قبول کنم و بپذیرم یا نه؟ 

شما خودتان را جای کاراکتر بگذارید، این گروهک او را نابود کردهاند

خب، این شخصیت که این قدر عاشق زندگی و همسرش است و همه تلاشش این است که زندگیاش را حفظ کند چرا باید خودش را به کشتن بدهد؟ آن هم وقتی که برای همسرش اماننامه گرفته؟ 

اصلا اماننامه را برای مینا گرفته نه خودش.

خب وقتی مینا را نجات دهد میتوانند با هم زندگی کنند.

او قصدش این است که مینا را نجات دهد و خودش فکر میکند شرف و حیثیتاش به باد رفته و میرود تا از حیثیتش دفاع کند. یک گروهی به اسم آزادیبخشی به اسم آرمانگرایی آمدند تا جزئیات زندگی او نفوذ کردند و همه چیز او را نابود کردهاند. حتی بچهاش را دارند از او میگیرند. این مساله سادهای نیست و واقعا اگر آدم دچارش شود جنونی ایجاد میکند که دیگر منطق در آن جایی ندارد. به لحاظ قاعده نباید چنین کاری میکرد، باید حرف آن آدم اطلاعاتی را گوش میکرد و درست عمل میکرد ولی از یک جایی به بعد تصمیم میگیرد اقدام شخصی بکند. چون احساس میکند در موقعیتی است که دیگر جامعه و قانون و سیستم امنیتی نمیتواند برایش کاری کند، آنها به جای خود او خودش میخواهد اقدام کند.

مثل قیصر که تصمیم میگیرد خودش قانون خودش را اجرا کند؟

بله. او دیگر آدمی نیست که ببیند عقل و قانون و قاضی و سیستم امنیتی چه میگوید. خودش هم میداند که دارد به مسلخ میرود اما یک زمانی میرسد که آدمها خودزنی میکنند، به چه معنا؟ به معنای این که خودشان را تثبیت کنند یا به کسانی ثابت کنند این مسیری که میروید غلط است. نمیخواهم مثال بزنم ولی در شرایط خاصی خیلی از آدمها ممکن است چنین کاری کنند. این مثالی که میخواهم بزنم واقعا معالفارق است و نمیخواهم با هم مقایسه کنم، میگویم که بتوانید منطق شخصیت را درک کنید؛ کاری که امام حسین (ع) میکند به یک معنا همین است، با عقل جور در نمیآید که برود به جنگ لشکری که میداند از آن شکست میخورد. آن هم با این تعداد قلیل و زن و بچه. چی را میخواهد ثابت کند؟ این، جزو اعتقادات ماست. ممکن است خیلیهای دیگر هم همین کار را بکنند. باز یک مثال سینمایی و غربیاش که فیلم سامورایی است که آلن دلون بازی کرده. اقدامش کاملا یک اقدام غیرعقلانی است ولی این کار را میکند. 

شاید «لئون» هم بشود مثال بزند. مخصوصا که شخصیت با آن عینک گرد و آن رفتار شباهتهایی داشت. 

لئون کمتر نگاه ایدئولوژیکی یا جهانبینی دارد.

بله، بیشتر نگاهش انسانی است.

بله، ولی مثلا یک سامورایی قاعده برای خودش دارد و معتقد است اصولش نباید خدشهدار شود. نوعی که آدمها به اتفاقات نگاه میکنند متفاوت است. یک نفر ممکن است اصلا ککش هم نگزد. مثلا در جامعه روشنفکری الان واقعا ممکن است این اتفاق خیلی پیش پا افتاده باشد، و بگوید به هر حال او هم برای خودش آدمی است و چنین تصمیمی گرفته و هر کدام میروند دنبال زندگی خود کما این که در خیلی از فیلمهای ما هم این اتفاق میافتد، اما یک آدم هم ممکن است چنین نگاهی نداشته باشد. من میگویم اگر یک نمونه هم وجود داشته باشد که خلاف عقلانیتی که هست، حرکت کند، حتما باید این کار را کرد.

نکته دیگر، این است که شما دست روی بخشی از تاریخ معاصر ایران گذاشتید که در این چند دهه به آن پرداخته نشده است. شما چطور توانستید درباره آنها فیلم بسازید؟ 

رفتن به دهه شصت، مانعی ندارد چون اتفاقی است که افتاده و پروندهاش دیگر بسته شده اما رفتن به این دهه و طرح آن جور مسائل، موضوعی است که ما امروز با آن دست به گریبانیم. جامعه ما در آن دوران دچار بحران شده ولی حالا جهان با این موضوع درگیر است. یعنی گروهی به وجود آمده که جوانها را دارد جذب میکند و روشش تروریستی است. گروهی که با بمبگذاری در کنسرتها و مختل کردن زندگی مردم عادی میخواهد ابراز وجود کند. جهان با این طرز تفکر مشکل پیدا کرده و ما در دهه شصت با آن مسئله داشتیم. از این بابت فیلم گرچه اتفاقاتش در دهه شصت شکل گرفته ولی به روز است و به همین خاطر آدمها نسبت به آن حساسیت پیدا میکنند. پس ممنوعیتی وجود ندارد همچنان که فیلم «سیانور» هم با همین موضوع البته قبل از انقلاب ساخته شده است. و چون شامل مشمول زمان شده دیگر میتوان دربارهاش فیلم ساخت و اظهارنظر کرد.

جهان ذهنی یا منطقی شخصیتها میتوان درک کرد. این هم که آن گروهک چنین خواستهای دارد را میشود فهمید چون همین الان داریم میشنویم هم پیشتر از اینها شنیدهایم. اما در مورد این که مینا چرا چنین انتخابی کرده و چرا سمپات این گروه شده، موضوعی است که در کل فیلم فقط با یک دیالوگ به آن اشاره میشود و دیگر هیچ توضیحی داده نمیشود. آنجا که به شوهرش میگوید رژیم رفیق ۱۹ ساله مرا به گلوله بستند، مگر چه گناهی کرده بود؟ خودتان نمیخواستید که وارد ذهنیات مینا شوید تا ما بفهمیم چرا دارد همچین همسر و زندگی را زیر پا میگذارد یا فکر میکردید اگر بخواهید موضوع را بیشتر از این بسط دهید فیلم به مشکل بربخورد؟

ما دو چیز را خیلی واضح توضیح دادیم، یکی رابطه عاطفی بین این دو نفر وجود دارد و دیگر درباره کاراکترها. خبرنگاری که خیلی کله شق است و فکر میکند باید نقد کند و هرچه میخواهد بنویسد. آدمی که دلش میخواهد اصولش را همه بپذیرند. کاراکتر مینا در بخشی از فیلم به عنوان یک راز مطرح میشود و بعد از این که راز برملا میشود میبینیم که او تبدیل شده به آدم مبارزی که دچار شک شده است. چون از او میخواهند همسرش را که عاشقانه دوست دارد از بین ببرد. در این مورد بحثهای مختلفی داشتیم که مینا چرا باید وارد همچین سیستمی شود؟ دلیلش چه بوده؟ بعد فکر کردیم او میتواند یک دوست خیلی صمیمی داشته باشد که از زاویه دید مینا به ناحق کشته شده است. یا اعدامش کردهاند یا در درگیری کشته شده است. این، مهم نیست، مهم این است که دوست نزدیک او از بین رفته و حالا مینا میخواهد مسیر او را ادامه دهد چون نسبت به او یک حس جانبدارانه دارد. یادم هست خیلی از ما در دهه شصت دوستان خیلی صمیمی و نزدیکی در دانشگاه و محله مان داشتیم که ناگهان میشنیدیم عضو یک تشکیلات است. انواع و اقسامشان، سازمان مجاهدین، چریکهای فدایی خلق و … بعد می دیدیم یک دفعه اعدام شد. خودم یک دوست بسیار صمیمی داشتم به اسم توفیق که خیلی با هم دوست بودیم. با هم سینما میرفتیم، فوتبال بازی میکردیم ولی یک روز دیدیم پدر و مادرش سیاه پوشیدهاند و فهمیدیم اعدام شده است. خب، این خیلی میتوانست روی ما تاثیر بگذارد و تاثیرش هم خیلی منفی بود. کافی بود کمی دچار احساسات شویم تا به دنبال راه او برویم چون از اول انقلاب هم این برداشت وجود داشت که همه ما نسبت به این آدمها حس مثبت داشتیم. فکر میکردیم آدمهای مبارزی هستند که زندگی و عمرشان را برای مبارزه با رژیم شاه گذاشتهاند. بنابراین فکر کردیم تا همین مقدار اگر توضیح دهیم، کافیست. این که مینا دچار یک عواطفی شده و به راحتی جذب این گروه شده است. اما در ادامه بر سر یک دو راهی قرار میگیرد و ما دائما کشمکش او را میبینیم به خصوص از وقتی که به او اسلحه و سیانور میدهند و میخواهند بچهاش را بندازد. 

یکی از انتقادهایی که میشد این بود ماموران اطلاعاتی را خیلی سادهلوح نشان داده بودید. آدمهایی که بسیار راحت رودست میخورند و منفعل هستند و اصلا مگر اینها قدرت داشتند که به مینا اماننامه بدهند؟

اگر میخواستیم خیلی وارد لایههای امنیتی شویم آن وقت این ایراد درست بود. این اشکال را کسی میگیرد که خودش نسبت به این سیستم امنیتی اشراف داشته باشد وگرنه آدمهای عادی فکر نکنم چنین برداشتی داشته باشند. ما اصولا آدمهای هر دو طرف آدمهای بک گراند هستند. ما خیلی نمیخواستیم اسیر و درگیر روابط اینها بکنیم دنبال روایت قصه خودمان و رابطهای که بین مهران و مینا وجود دارد بودیم. از کنار خیلی چیزها رد شدیم. درست است، اماننامه به صورت کلی وجود نداشته اما به صورت موردی میتوانسته باشد. مثلا شما اماننامه در مقابل دریافت یک آدم مهم میتوانستید دریافت کنید. پس ما سعی میکنیم انهدام این دو نفر و خانواده را نشان دهیم، بقیه آدمها در بک گراند ماجرا هستند. اگر فیلم ما سیاسی یا اطلاعاتی بود حق با شما بود ولی واقعا قصدمان این نبود. قصدمان ساخت یک فیلم عاشقانه بود که به تدریج به سمت انهدام میرود. بنابراین هدف اصلی فیلمنامه این است که بگوید مسائل این گونه روی زندگی آدمها میتواند تاثیر مخرب داشته باشد و به همین اندازه کفایت کردیم. البته مشاور امنیتی هم داشتیم و چندین نفر همین ایرادهارا گرفتند ولی خیلی نمیخواستیم وارد سیستم خانههای تیمی شویم نه سیستم اطلاعاتی. اتفاقا فیلمنامه آنقدر دقیق نوشته شده که اگر یک دیالوگ را از دست بدهید، بخش مهمی از ماجرا را از دست میدهید. 

آقای تبریزی من کاری به منطقه و جهان ندارم، میخواهم بدانم لزوم ساختن چنین فیلمی در این مقطع زمانی چه بوده؟ 

واقعیتش مدل این فیلم برایم خیلی جذاب بود. منهای مضمون چون در آن مورد استدلال دارم. اما خود ساختار و مدل فیلمنامه برایم خیلی جذاب بود. در هیچ کدام از مدلهایی نبود که تا الان کار کرده بودم. فیلمی که عاطفی شروع میشود ولی آرام آرام معمایی میشود. این، برایم جذاب بود و مثل کار اول محسوب میشد. اصلا جنس کار را نگاه کنید میبینید با آخرین فیلم من زمین تا آسمان فرق میکند از دکوپاژ گرفته تا باقی قضایا.

من بیشتر منظورم از نظر مضمونی بود.

از آن لحاظ تا حد زیادی به امروز ما مربوط است. یعنی عصیانی در جوانها وجود دارد که باید به آن پرداخت. شما میگویید به جهان کار ندارید ولی من میگویم نمیشود به جهان کار نداشت. الان با این اپلیکیشنها و اینترنت همه جهان به هم وصل است. حالا جوانهای ما تقریبا همان طوری فکر میکنند و نظراتشان را ابراز میکنند که یک جوان اروپایی یا غربی. مثالی که آقای حاتمی کیا زد خیلی مثال درستی بود. این که ما فکر میکنیم با موضوع داعش جهان درگیر است نه ما و این فکر غلطی است. ما هم درگیر شدهایم. ما پارسال در جشنواره سیستم ایکس ری نداشتیم اما امسال گذاشتند. این شطحات اتفاقات جهانی است که ما را درگیر کرده و به خاطر همین فکر میکنم موضوع این فیلم خارج از موضوع زمانه نیست و دربرگیرنده خیلی از اتفاقاتی است که مردم ما هم میتوانند با آن درگیر شوند. این خطر میتواند در کمین ما هم باشد و نباید فکر کنیم دههای دچار این بودهایم و دیگر تمام شده و رفته. 

جشنواره به نظرتان چطور بود؟

به نظرم فیلمهای امسال یک حسن داشتند و آن این است که خیلی متنوع هستند. این دید کارگردانها از زوایای مختلف و تنوع ژانر به نظرم فوقالعاده است. امسال با مجموعه سینمایی روبرو بودیم که خیلی امیدوارکننده است. این، نوید خیلی خوبی است و بسیار خوشحال شدم مجموع این فیلمها را دیدم. انگار داریم از آن تکرار بیرون میآییم و هر کس از منظر خودش دارد به جامعه نگاه می کند و این خیلی خوب است. یعنی شما از یک فیلم صرف سرگرمکننده مثل «بارکد» تا فیلمی که تلخی و فقر جامعه را نشان میدهد مثل «لاک قرمز» یا «ابد و یک روز» در جشنواره حضور داشت. هم فیلمسازان اول فیلمهای خیلی خوبی ساختند و هم آثار بخش سودای سیمرغ خیلی تنوع داشت. در نتیجه حال خوبی دارم و احساس میکنم اگر فیلمسازها کوشش بیشتری بکنند سال آینده دستمان پربارتر است. 

۵۸۵۸


7672033
 
پربازدید ها
پر بحث ترین ها

مهمترین اخبار فرهنگی‌هنری

فرهنگی‌هنری
«باشگاه خبرنگاران» مراسم تجلیل از خادمان قرآنی به رسم هر ساله در نمایشگاه بین‌المللی قرآن کریم با حضور رئیس جمهور شنبه در مصلی امام خمینی (ره) برگزار می‌شود.
فرهنگی‌هنری
«باشگاه خبرنگاران» مجموعه نمایشی «اعتبار» با هنرنمایی رضا توکلی، نیما شاهرخ شاهی، افسانه ناصری، غلامرضا اوصانلو از جمعه ساعت ۱۹ پخش و روز بعد ساعت ۱۰:۴۰ بازپخش می‌شود.
فرهنگی‌هنری
«باشگاه خبرنگاران» یکی از آن مساجدی که به دستور امام زمان (عجّ) ساخته شده، مسجد مقدس جمکران است که دارای اهمیت و جایگاهی بزرگ در میان مردم است.
فرهنگی‌هنری
«باشگاه خبرنگاران» دختر سعید راد بازیگر پیشکسوت سینما و تلویزیون، آخرین وضعیت این هنرمند در بیمارستان را تشریح کرد و از ادامه بستری او در بیمارستان خبر داد.
فرهنگی‌هنری
«باشگاه خبرنگاران» حجت‌الاسلام حسینی نیشابوری گفت: دشمنان اصرار دارند بگویند قرآن اولویت جمهوری اسلامی و مردم ایران نیست.
فرهنگی‌هنری
«باشگاه خبرنگاران» نصیریان بازیگری با پیشینه تئاتری است که در طول سال‌های فعالیتش در سینما در فیلم‌های ارزنده و مهمهی نقش‌آفرینی کرده است.
فرهنگی‌هنری
«باشگاه خبرنگاران» بر اساس آمار، ۳۲۴ هزار و ۵۶۳ نفربازدید از موزه‌ها، پایگاه‌های میراث ملی و جهانی و اماکن فرهنگی تاریخی سراسر کشور انجام شد.
فرهنگی‌هنری
«باشگاه خبرنگاران» در شب نزول قرآن، دعا و استغفار، شبکه‌های سیما مراسم شب‌های قدر را از اماکن مقدس و معنوی به صورت ویژه و از نقاط مختلف کشور پخش می‌کنند.
فرهنگی‌هنری
«باشگاه خبرنگاران» همان‌گونه که انتظار می‌رفت، استقبال از سینما‌ها با شتاب بسیاری دنبال می‌شود و علاوه بر شکستن چندین رکورد، گیشه هم اختلاف خود را با مدت زمان مشابه سال گذشته، بیشتر کرده و به رقم ۷۶ میلیارد تومان رسیده است.
فرهنگی‌هنری
«باشگاه خبرنگاران» حرم امیرالمؤمنین حضرت علی علیه‌السلام برای ایام شهادت آن حضرت سیاهپوش شد.

مشاهده مهمترین خبرها در صدر رسانه‌ها

صفحه اصلی | درباره‌ما | تماس‌با‌ما | تبلیغات | حفظ حریم شخصی

تمامی اخبار بطور خودکار از منابع مختلف جمع‌آوری می‌شود و این سایت مسئولیتی در قبال محتوای اخبار ندارد

کلیه خدمات ارائه شده در این سایت دارای مجوز های لازم از مراجع مربوطه و تابع قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد.

کلیه حقوق محفوظ است