گوناگون 08:50 - 04 آبان 1393
عباس دیلمی‌زاده*:آشفتگی آمار در نظام سلامت و آسیب‌های اجتماعی موضوع مهمی است که کمتر به آن توجه می‌شود.

در کشور از طرفی آمار دقیق در این حوزه نداریم و از طرف دیگر با اشتباه در تفسیرها و تحلیل‌های آماری مواجه هستیم البته این اشتباه‌ها گاهی از روی سهو و گاهی عامدانه است. طبیعی است که آمار غلط و تحلیل اشتباه، افکار را منحرف می‌کند و به این ترتیب نه‌تنها کمکی به حل آسیب‌های اجتماعی نشده، بلکه مشکلات پیچیده‌تر می‌شود.

برای نمونه، چندی پیش رسانه‌ها نوشتند که سن اعتیاد تک‌رقمی شده. سن اعتیاد به‌معنای میانگین شروع نخستین بار مصرف است. اینکه تعدادی از کودکان گرفتار اعتیاد هستند واقعیتی است که نمی‌توان آن را انکار کرد اما این افراد درصد بسیار پایینی از جامعه آماری اعتیاد را تشکیل می‌دهند و تعداد‌شان آن‌قدر کم است که در مقابل عدد بزرگ افرادی که بعد از سن بلوغ یا بعد از سن 20سالگی نخستین‌بار مصرف را تجربه می‌کنند چشمگیر نیست. این تعداد کم اصولا نمی‌تواند در پایین آمدن میانگین سن اعتیاد تأثیرگذار باشد. با این اوصاف امکان ندارد میانگین سن اعتیاد تک‌رقمی شده باشد؛اما به هر حال این تحلیل غلط در جامعه مطرح شد. نتیجه چنین تحلیلی این است که خانواده‌ها کودکان و نوجوانان‌شان را بیشتر کنترل می‌کنند، بیماری هم‌وابستگی افزایش پیدا می‌کند و ترس بی‌دلیلی در جامعه گسترده می‌شود.

در یک نمونه دیگر از حدود یک‌ماه پیش اخباری منتشر شد که آمار اعتیاد زنان دو برابر شده و اعتیاد به سمت زنانه شدن در حرکت است. این اخبار باعث شد که خبرنگاران در نوشتن گزارش در رابطه با افزایش اعتیاد زنان در کشور از هم پیشی بگیرند و هر روز خبری در رابطه با افزایش اعتیاد زنان منتشر شود.

درحالی‌که این خبر اصلاً مبنای درستی نداشت و یک تحلیل اشتباه منشأ آن بود. استناد کسانی که این نظر را مطرح می‌کردند به آمار بود. آنها اطلاعات به‌دست آمده از آمارگیری سال‌های 1386 و 1390 را با هم مقایسه می‌کردند و چون در سال 1386، نسبت زنان معتاد به مردان 5درصد بوده و در سال 1390به 9/4درصد رسیده بود، می‌گفتند که اعتیاد زنانه شده. در این آمارگیری‌ها، نمونه‌گیری براساس مدل «ماهی نشان‌دار» انجام شده است. در این روش معتادانی که به مراکز درمانی مراجعه می‌کنند، نشان‌دار می‌شوند و بعد تعداد آنها در کل جامعه سنجیده می‌شود. بعد از بررسی‌ها مشخص شد که افزایش آمار نشان‌دهنده آن است که زنان کمتری در سال 1390 اعتیاد خود را پنهان کرده‌اند و جرأت یافته‌اند برای درمان بیماری‌شان به مراکز ترک اعتیاد مراجعه کنند درحالی‌که در سال 1386به‌علت نبود مراکز تخصصی درمان زنان، بیشتر آنها در خانه برای ترک اقدام می‌کردند و از شیوه‌های غیراصولی و غیرمعمول تلاش می‌کردند که اعتیاد خود را کنار بگذارند.

در این خبرها آمده بود که بیشتر زنان معتاد رفتارهای پرخطر جنسی دارند و به بیماری ایدز مبتلا هستند. درحالی‌که واقعیت اینگونه نیست. چون آمارها از مراکز گذری اعتیاد و مراکز کاهش آسیب تهیه شده، اینگونه نتیجه‌گیری شده است. واقعیت این است زنان مراجعه‌کننده به این مراکز بخشی از جامعه آماری کل زنان را تشکیل می‌دهند و تعداد زیادی از زنان معتاد به‌دلیل وجود انگ به اینگونه مراکز مراجعه نمی‌کنند.

توجه نکردن به همین مسئله ساده و البته مهم باعث شده که برخی مسئولان گمان کنند که اعتیاد زنان افزایش پیدا کرده و انگ مضاعفی را برای زنان معتاد ایجاد کنند. این اشتباه در تحلیل اطلاعات آماری می‌تواند باعث شود که زنان دوباره خودسانسوری کنند، اعتیاد‌شان را مخفی نگه دارند و برای ترک اعتیاد، باز هم به شیوه‌های غیراصولی روی بیاورند. این دو مثال نشان می‌دهد که تحلیل‌های غلط چطور می‌تواند افکارعمومی را منحرف کند و حتی برنامه‌ریزان را به گمراهی بکشاند. باید به این نکته توجه داشته باشیم که تحلیل داده‌های آماری باید توسط کسانی انجام شود که با آمار و سیستم‌های اجتماعی آشنا هستند. تحلیل‌های غیرکارشناسانه نه‌تنها اثرات مثبت ندارد بلکه می‌تواند برای جامعه بسیار زیان‌بار باشد. سیاستگذاران ودولتمردان هم نباید برای کسب بودجه و حساس کردن دستگاه‌های مختلف یا بودجه‌دهندگان از آمارها و تحلیل‌های اشتباه استفاده کنند چون گاهی گفتمانی که در فضای جامعه بر اثر یک تحلیل اشتباه شکل می‌گیرد مشکلات پیچیده اجتماعی را پیچیده‌تر می‌کند.


5039682
 
پربازدید ها
پر بحث ترین ها
صفحه اصلی | درباره‌ما | تماس‌با‌ما | تبلیغات | حفظ حریم شخصی

تمامی اخبار بطور خودکار از منابع مختلف جمع‌آوری می‌شود و این سایت مسئولیتی در قبال محتوای اخبار ندارد

کلیه خدمات ارائه شده در این سایت دارای مجوز های لازم از مراجع مربوطه و تابع قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد.

کلیه حقوق محفوظ است