گوناگون 11:43 - 19 بهمن 1394
هیچ کس چون ائمه اثنا عشریه شیعه در اقامه نماز ایستادگی و پا فشاری ننموده است‏.

حالات امام علی بن الحسین علیه السّلام هنگام وضو و اقامه نماز

به گزارش  سرویس دینی جام نیـوز، نماز بهترین عمل است برای بنده؛ بنابراین میزان سنجش ایمان و کفر همین نماز است. مرحوم علامه آیه الله حاج سید محمد حسین حسینی طهرانی (ره) در جلد اول کتاب انوارالملکوت ذیل مجلس چهارم در تفسیر آیه «وَ أَقیمُوا الصَّلاة وَ لا تَکُونُوا مِنَ الْمُشْرِکین» مطالبی را آورده است. در بخش نخست مباحثی پیرامون سفارش تمام انبیاء به نماز ذکر شد که ادامه مطلب بدین شرح است:

و درباره ائمّه معصومین صلوات الله و سلامه علیهم أجمعین در آیه مبارکه نور که حقیقت وجود و کیفیّت انعکاس انوار احدیّت را در مشکاة وجود آنها بیان می‏ فرماید، در ذیل آن می‏ فرماید: «رِجالٌ لا تُلْهیهِمْ تِجارَة وَ لا بَیْعٌ عَنْ ذِکْرِ اللَّهِ‏ وَإِقامِ الصَّلاة وَ إیتاءِ الزَّکاة یَخافُونَ یَوْماً تَتَقَلَّبُ فیهِ الْقُلُوبُ وَ الْأَبْصار.» ( سوره النّور آیه ۳۷)

«مردانی که ایشان را باز نمی‏ دارد از یاد خدا نه تجارتی و نه خرید و فروشی، و باز نمی‏ دارد از برپا داشتن نماز و دادن زکات؛ چرا که در حالی هستند که می‏ ترسند از روزی که در آن، دلها و چشمهای بصیرت واژگون گردد.»

 

حقیقتاً آنها را هیچ چیز از ذکر خدا و اقامه نماز باز نمی‏ داشت. تاریخ درخشان ائمّه شیعه اثنا عشریّه هر ورقش گواه صادقی است که در عالم وجود افرادی مانند آنها نیامده‏ اند که چنین در امر اقامه نماز ایستادگی و پافشاری نموده باشند.

 

در «مستدرک الوسائل» از «نفلیّه» شهید و همچنین از أبی ‏ذر غفاری نقل می‏ کند از حضرت رسول اکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم که فرمودند: «الصَّلاة خَیرُ مَوضُوعٍ، فَمَن شاءَ اسْتَقَلَّ و مَن شاءَ اسْتَکثَرَ؛ نماز بهترین حکم از جانب خدای متعال است، پس هر کس می‏ خواهد کم بجای آورد و هر کس می‏ خواهد زیاد بجای آورد.»

این حدیث می‏ فرماید که: بهترین موضوع از موضوعات وضعیّه شرعیّه و بهترین تحفه از تحفه‏ های عالم معنی و آسمان حقیقت برای بنده مؤمن نماز است، که هر چه بتواند بیشتر بجای آورد برای او بهتر خواهد بود.

 

بطور کلّی آنچه از آیات قرآن راجع به سفارش خدا به پیمبرانش استفاده می‏ شود آن است که: نماز بهترین عملی است برای بنده؛ و معلوم است که این عمل اگر مقصود رعایت آداب ظاهری باشد که ارزشی ندارد، آن عمل در ردیف سایر اعمال است، بلکه منظور همان حفظ حقیقت و اتّصال عبد به حضرت معبود است و بس! بنابراین میزان سنجش ایمان و کفر همین نماز است.

 

قالَ المُحقّقُ القاشانی فی «المُحَجّة البَیضاءِ» و فی الصحیح عن الباقر عَلَیه السّلام قالَ: «قالَ رَسولُ اللهِ صَلَّی اللهُ علیهِ و آله و سلّم: ما بَینَ المُسلِمِ و بَینَ أن یَکفُرَ إلّا أن یَترُکَ الصَّلاة الفَرِیضَة مُتَعَمِّدًا أو یَتَهاوَنَ بِها فَلا یُصَلِّیَها.»

(المحجّة البیضاء، ج ۱، ص ۳۴۰؛ و رواه ایضاً فی محاسن البرقی، ج ۱، ص ۸۰؛ بحار الأنوار، ج ۷۹، ص ۲۱۶ و فی عقاب الاعمال، للصدوق، ص ۲۳۱)

«فاصله‏ ای بین اسلام و کفر نیست مگر ترک نماز واجب بصورت عمدی یا سستی نمودن و انجام ندادن آن.»

 نماز، راه بسوی توحید است و قطع نماز از وحدت بسوی شرک و تفرقه آمدن است‏

و در روایت دیگر وارد است که: «مَن تَرَکَ الصَّلاة مُتَعَمِّدًا فَقَد کَفَرَ.» (بحار الأنوار، ج ۳۰، ص ۶۷۳)

«کسی که نماز را عمداً ترک کند کافر است.»

و آیه ‏ای که در مطلع گفتار ذکر شد که: «وَ أَقیمُوا الصَّلاة وَ لا تَکُونُوا مِنَ الْمُشْرِکین» سرّ این معنی را می‏ فهماند که نماز راه بسوی توحید است، و قطع نماز از وحدت بسوی شرک و تفرقه آمدن است. لذا در کتاب «کافی» و «من لا یحضره الفقیه» آورده ‏اند؛ در کافی عن السکونی عن أبی‏ عبدالله قال: قال رسول الله: «الصَّلاة مِیزانٌ مَن وَفَّی اسْتَوفَی» و در «فقیه» بدون ذکر سند از حضرت رسول الله نقل می‏ کند.

نماز میزان و معیار توحید و شرک است‏

می‏ توان گفت که نماز میزان و معیار توحید و شرک است که هر کس حقّ او را ادا کند از معارف الهیّه و وحدت خدای تعالی بهره کافی خواهد برد. آن کسی که در نماز مانند أمیرالمؤمنین علیه السّلام محو و غرق انوار الهی گردد، بطوری که خود را فراموش کند میزانش سنگین و استیفائش وافی و کافی خواهد بود؛ و آن کسی که جز الفاظ و لقلقه لسانی از نماز بهره دیگری نداشته باشد میزانش سبک و از معانی و حقیقت نماز ابداً استیفائی ننموده است.

«عَن أبِی الحَسَنِ الرِّضا علیه السّلام: أنَّ أمِیرَالمُؤمِنِینَ علیه السّلام کانَ یَقُولُ: طُوبَی لِمَن أخلَصَ لِلَّهِ العِبادَة و الدُّعاءَ، و لَم یَشتَغِلْ [یَشغَلْ‏] قَلبَهُ بِما تَرَی عَیناهُ، ولَم یَنسَ ذِکرَ اللهِ بِما تَسمَعُ اذُناهُ، و لَم یَحزُنْ صَدرَهُ بِما اعطِیَ غَیرُهُ.» (المحجّة البیضاء، ج ۱، ص ۳۵۳؛ الکافی، ج ۲، ص ۱۶)

 

«امام رضا علیه السّلام از أمیرالمؤمنین علیه السّلام نقل می‏ کنند که می‏ فرمودند: خوشا بحال کسی که عبادت و دعایش را برای خدا خالص کند و قلبش به آنچه چشمش می‏ بیند متمایل نگردد و آنچه را که می ‏شنود باعث فراموشی یاد خدایش نشود و از آنچه به دیگران داده شده است محزون نگردد.»

 

و از رسول اکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم: «إنَّ الرَّجُلَینِ مِن امَّتِی لَیَقُومَانِ إلی [یَقُومَانِ فی‏] الصَّلاة، و رُکُوعُهُما و سُجُودُهُما واحِدٌ، و إنَّ ما بَینَ صَلاتَیهِما [مِثلُ‏] ما بَینَ السَّماءِ و الأرضِ»(فی المحجّة البیضاء، ج ۱، ص ۳۴۱؛ بحار الأنوار، ج ۸۱ ص ۲۴۹)

«دو نفر از امّت من به نماز می‏ ایستند درحالیکه رکوع و سجده آنها یکی است ولی بین نماز آن دو مانند فاصله آسمان با زمین فرق است.» هذا اشارة إلی الخشوع و عدمه.

البتّه آن کسی که در نماز محو خدا می‏ گردد، با آن کسی که در نماز از هستی خود هیچ خارج نمی ‏شود نمازشان بین آسمان و زمین تفاوت دارد.

 

قالَ المُحَقِّقُ الکاشانِی فی «المُحَجَّة البَیضاءِ»: یُنسَبُ إلی مُولانا أمیرِالمُؤمِنینَ عَلَیهِ السَّلامُ أنَّهُ وَقَعَ فی رِجلِهِ نَصلٌ فَلَم یُمْکِنْ مِن إخراجِه؛ فَقَالَت فاطِمَة عَلَیها السَّلامُ: أخْرِجوهُ فی حالِ صَلاتِهِ فَإنَّهُ لا یُحِسُّ بِما یَجرِی عَلَیهِ. فَاخرِجَ و هُوَ عَلَیهِ السَّلامُ فی صَلاتِهِ.

«مرحوم فیض کاشانی در کتاب محجّة البیضاء مطلبی را به أمیرالمؤمنین علیه السّلام نسبت می‏ دهد که روزی در پایش تیری فرو رفت و قدرت بر بیرون آوردنش را نداشتند پس حضرت فاطمه سلام الله علیها فرمود: در حال نماز تیر را از پای او در آورید زیرا علی در حال نماز احساسی نسبت به بدن و جریانات اطراف خود ندارد. پس تیر را در حال نماز بیرون آوردند.»

 بدون توجّه و حضور قلب نماز مقبول نیست‏

مرحوم حجّت الاسلام غزالی در «إحیاء العلوم» تحقیقی دارد و می‏ فرماید که: بدون توجّه و حضور قلب نماز ابداً مقبول نیست، به دلیل آنکه اوّلًا خدا می‏ فرماید: «وَ أَقِمِ الصَّلاة لِذِکْری؛ و نماز را مخصوصاً برای یاد من بپادار.» (سوره طه آیه ۱۴)  

و ثانیاً می‏فرماید: «وَ لا تَکُنْ مِنَ الْغافِلین؛ و مباش از کسانی که (از یاد خدای تعالی) غفلت داشته و آگاه نیستند.» (سوره أعراف آیه ۲۰۷(   و ثالثاً می‏ فرماید: «لا تَقْرَبُوا الصَّلاة وَ أَنْتُمْ سُکاری حَتَّی تَعْلَمُوا ما تَقُولُون؛ ای اهل ایمان هنگامی که (از خمر و می) مست باشید نزدیک نماز نروید (نماز نخوانید) تا آنکه بدانید چه می‏ گویید.» (سوره النّسآء آیه ۴۳)

 

در آیه اوّل تعلیل می ‏کند وجوب اقامه نماز را به ذکر خدا؛ بنابراین اگر علّت حکم که آن یاد و توجّه به خداست در نماز نباشد نماز بی‏ فائده است. و امّا در آیه دوّم صریحاً نهی از غفلت می‏ کند.

و امّا در آیه سوّم بعضی تفسیر کرده ‏اند که مقصود از سُکاری، سُکاری مِن کِثرَة الهَمّ، و قِیلَ: مِن حُبِّ الدُّنیَا [می‏ باشد]؛ فرض کن همان ظاهرش مراد باشد که سکاری از خوردن مسکرات، ولکن چون در آیه شریفه علّتش بیان شده که می ‏فرماید: حَتَّی تَعْلَمُوا ما تَقُولُون، معلوم می‏ شود که کسی که در این علّت شریک است گرچه به حبّ دنیا یا کثرت هموم باشد نباید در نماز داخل شود مگر آنکه این موانعِ توجّه تامّ را از خود دور کند.

 

«عن عَائِشَة قالَت: کانَ رَسولُ اللهِ صلّی الله علیه و آله و سلّم یُحَدِّثُنا و نُحَدِّثُهُ، فَإذا حَضَرَتِ الصَّلاة فَکَأنَّهُ لَم یَعرِفنا و لَم نَعرِفهُ اشْتِغالًا بِعَظَمَة اللهِ.» (المحجّة البیضاء، ج ۱، ص ۳۵۰)

«از عایشه نقل شده است: چه بسا اتّفاق می‏ افتاد که با رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم مشغول صحبت می‏ شدیم و از مطالب مختلف سخن به میان می‏ آوردیم تا هنگامی که وقت نماز می‏ شد یک مرتبه حال او چنان تغییر می‏ کرد گویا اصلًا ما را نمی‏ شناسد و ما نیز او را تا بحال ندیده‏ ایم بواسطه اشتغال به عظمت پروردگار و نزدیکی وقت ملاقات با او.»

 

از حضرت صادق علیه السّلام روایت است که: «إنَّهُ سُئِلَ عَلَیهِ السَّلامُ عَن حالَة لَحِقَتهُ فی الصّلاة حَتَّی خَرَّ مَغْشِیًّا عَلَیه، فَلَمّا أفاقَ قِیلَ لَهُ فی ذَلکَ، فَقالَ: ما زِلتُ ارَدِّدُ هَذِه الآیة عَلَی قَلبِی حَتَّی سَمِعتُها مِن المُتَکَلِّمِ بِها، فَلَم یَلبَثْ جِسمِی لِمُعَایَنَة قُدرَتِهِ. (نقله المجلسی رحمه الله فی «البحار» من «فلاح السائل» للسید ابن طاووس؛ المحجّة البیضاء، ج ۱، ص ۳۵۲، به نقل از بحار الأنوار، ج ۱۸، ص ۱۹۷)

 

«از امام صادق علیه السّلام سؤال شد که چطور در هنگام نماز و قرائت حمد حالتی بر آن حضرت غالب شد که بیهوش بروی زمین افتاد، وقتی که حضرت به حال اعتدال در آمدند فرمودند: پیوسته این آیه را در قلبم مرور می‏ کردم تا اینکه از زبان نازل کننده آن آن را شنیدم دیگر جسم من یارای تحمّل یک چنین عنایت و افاضه‏ ای را نداشت و بر زمین افتاد.»

و ظاهراً مراد از هذه الآیة در کلام حضرت إِیَّاکَ نَعْبُدُ وَ إِیَّاکَ نَسْتَعین است، کما آنکه در «فلاح السائل» به همین قسم از کلینی نقل کرده است.

حالات امام علی بن الحسین علیه السّلام هنگام وضو و اقامه نماز

«رُوی عَن عَلِیُّ بنُ الحُسَینِ عَلَیهِما السَّلامُ إنّه کانَ إذَا تَوَضَّأ اصفَرَّ لَونُهُ، فَیَقُولُ لَهُ أهلُهُ: ما هَذا الَّذی یَعْتارَکَ عِندَ الوُضوءِ؟ فَیَقُولُ: أ تَدرُونَ بَینَ یَدی مَن اریدُ أقومُ؟» (علل الشرایع، عن أبان بن تغلب علی ما روی عنه فی المحجّة البیضاء، ج ۱، ص ۳۵۱.)

«وکانَ الحَسَنُ عَلَیه السّلامُ إذَا فَرَغَ مِن وُضُوئِهِ تَغَیَّرَ لَونُهُ فَقِیلَ لَهُ فی ذَلِکَ، فَقالَ: حَقٌّ عَلَی مَن أرادَ أن یَدخُلَ عَلَی ذِی العَرشِ أن یَتَغَیَّرَ لَونُهُ! و یُروَی مِثلُ هَذا عَن زَینِ العابِدِینَ عَلَیه السّلامُ.» (المحجّة البیضاء، ج ۱، ص ۳۵۱)

«امام حسن مجتبی علیه السّلام هنگام وضوء برای نماز منقلب می‏ شدند و رنگ چهره مبارک دگرگون می‏ شد. بعضی از اهل منزل به ایشان گفتند: چرا یک چنین حالتی برای شما هنگام وضو عارض می‏ شود؟

حضرت فرمود: کسی که آماده ملاقات و ورود بر یک چنین ذات با عظمت و کبریا است سزاوار است که چنین انقلاب و تغییری در او حاصل شود، و نظیر این حالت از امام سجّاد علیه السّلام نیز نقل شده است.»

در کتاب «تهذیب» عَن أبِی حَمزَة الثُّمالِیِّ، قالَ: «رَأیتُ عَلِیَّ بنَ الحُسَینِ علیهما السّلام یُصَلِّی فَسَقَطَ رِداهُ عَن مَنکِبِهِ فَلَم یُسَوِّهِ حَتَّی فَرَغَ مِن صَلاتِهِ؛ قالَ: فَسَألتُهُ عَن ذَلِکَ، فَقالَ: وَیحَکَ أ تَدرِی بَینَ یَدَی مَن کُنتُ؟

 

إنَّ العَبدَ لا تُقبَلُ مِنهُ صَلاة إلّا ما أقبَلَ فیهَا. فَقُلتُ: جُعِلتُ فِداکَ! هَلَکنا. فَقالَ: کَلّا! إنَّ اللهَ تَعالَی یَتِمُّ [یُتَمِّمُ‏] ذَلِکَ بِالنَّوافِلِ.» (علی ما نقل عنه فی المحجّة البیضاء، ج ۱، ص ۳۵۲)

«از أبی حمزه ثمالی نقل است که روزی علی بن الحسین علیهما السّلام را در حال نماز دیدم که عبا از دوشش افتاده بود و او آن را بر نداشت تا اینکه از نماز فارغ گردید. پس به آن حضرت عرض کردم این چه حالت است؟

 

فرمود: وای بر تو، آیا می‏ دانی در پیشگاه چه کسی قرار گرفتی؟ به تحقیق که بنده به همان مقدار نماز از او پذیرفته می‏ شود که او برای نماز اهتمام نشان داده است. عرض کردم: فدایت گردم، پس ما با این توصیف هلاک شدیم.

حضرت فرمود: خیر! مطلب اینطور نیست، خدای متعال این کاستی و سستی را با خواندن نوافل جبران می‏ کند.»

«و فی الصَّحیحِ عَن الصَّادق عَلَیه السَّلام: کانَ عَلِیُّ بنُ الحُسَینِ علیهما السّلام إذا قامَ فی الصَّلاة تَغَیَّرَ لَونُهُ، و إذا سَجَدَ لَم یَرفَع رَأسَهُ حَتَّی یَرفَضَّ عَرَقًا.» (المحجّة البیضاء، ج ۱، ص ۳۵۲؛ و نقلًا فی تعلیقته عن الکافی)

«در خبر صحیح از امام صادق علیه السّلام نقل شده است که: حضرت امام سجّاد علی بن الحسین علیهما السّلام هنگامی که به نماز می‏ ایستاد رنگ چهره‏ اش تغیییر می‏ کرد و هنگامی که به سجده می ‏رفت سرش را بر نمی‏ داشت تا اینکه عرق در اطرافش جاری می‏ گشت.»

و همچنین از حضرت صادق علیه السّلام روایت است که قال: «کانَ أبِی علیه السّلام یَقُولُ: کانَ عَلِیُّ بنُ الحُسَینِ علیهما السّلام إذا قامَ إلی الصَّلاة کَأنَّهُ ساقُ شَجَرَة لا یَتَحَرَّکُ مِنهُ شَی‏ءٌ إلّا ما حَرَّکَت الرِّیحُ مِنهُ.» (المحجّة البیضاء، ج ۱، ص ۳۵۲؛ و فی تعلیقته نقلًا عن الکافی)

«در خبر صحیح از امام صادق علیه السّلام نقل شده است: امام سجّاد علی بن الحسین علیهما السّلام هر وقت به نماز برمی‏ خاست مانند ساقه درخت هیچ حرکتی از او سر نمی‏ زد مگر به همان مقدار که باد برگها را به حرکت در می‏ آورد. (مانند چوب خشک بر جای خود استقرار داشت.»

 

منبع: انوار الملکوت ج ۱/ تالیف: علامه آیه الله حاج سید محمد حسین حسینی طهرانی /مقدمه و ترجمه: سید محمد محسن حسینی طهرانی / ناشر: مکتب وحی

 


7664311
 
پربازدید ها
پر بحث ترین ها
صفحه اصلی | درباره‌ما | تماس‌با‌ما | تبلیغات | حفظ حریم شخصی

تمامی اخبار بطور خودکار از منابع مختلف جمع‌آوری می‌شود و این سایت مسئولیتی در قبال محتوای اخبار ندارد

کلیه خدمات ارائه شده در این سایت دارای مجوز های لازم از مراجع مربوطه و تابع قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد.

کلیه حقوق محفوظ است