«بیزینس اینسایدر» که مقر آن در نیویورک واقع است در گزارشی به بررسی تحصیل فرزندان دیپلماتهای ایرانی در دانشگاههای خارج کشور پرداخته و با ارائه اطلاعاتی درباره زندگی علمی و دانشگاهی فرزندان این دیپلماتها، به طرح این موضوع پرداخته که چطور میشود دیدگاههای ضد غربی مسئولان ایرانی را با تحصیل فرزندانشان در دانشگاههای غرب جمع کرد. برخی رسانههای داخلی نیز ترجمه این مطلب را بر روی خروجیهای خود قرار دادهاند.
شاید انگیزه رسانههای داخلی برای انتشار چنین مطلبی را بتوان در قالبهای مختلفی اعم از «سیاسیکاری»، «پر خواننده بودن» یا «کلیکخور بودن» مطالب اینچنینی یا روحیه «افشاگرانه» برخی رسانهایها تحلیل کرد اما پرداخت هر قیمتی برای برآورده شدن انگیزههای سیاسی یا هیجانی و همچنین جذب مخاطب و بازدیدکننده بیشتر، نه تنها با اهداف روزنامهنگاری توسعه، سازگار نیست بلکه تداعیکننده نوعی فعالیت مغایر با مأموریتها و کارکردهای رسانه است.
علاوه بر این، موضوع «جریان اخبار از یک کشور به کشور دیگر» که دهههاست در اروپا و آمریکای شمالی مورد مطالعه قرار گرفته و همچنین حجم بزرگی از مطالعات کنونی در این زمینه از سوی دانشمندانی از آمریکای لاتین، آسیا و خاورمیانه صورت گرفته است، امری است که ضرورت توجه رسانههای کشورمان به استفاده از اخبار کشورهایی که در ادبیات ارتباطات بینالملل تحت عنوان «مرکز» و «کشورهای شمال» نام برده میشوند را دوچندان میکند.
واقعیت این است که جریان اخبار بین مرزهای ملی نه تنها از حیث محتوا، بلکه از نظر «جهت» و «اندازه» نیز برای پژوهشگران حوزه ارتباطات بینالملل مهم است؛ چراکه نتایج مطالعات متعدد نشاندهنده این بوده که جهت عمده جریان اخبار بین کشورها از مرکز به پیرامون، یعنی از سوی کشورهای توسعه یافته (شمال) به سوی کشورهای در حال توسعه (جنوب) است.
همین جهت قطور جریان اخبار از شمال به جنوب است که محتوای جریان اخبار بین کشورها را اهمیت دو چندان میبخشد؛ چراکه در این شرایط غالب اخباری که در کشورهای جنوب (پیرامون، در حال توسعه) منتشر میشوند بر طبق ادبیاتی هستند که در شمال تولید شده و به خوراک خبری کشورهای پیرامون تبدیل میشود.
کشورهای شمال در درون این الگو، نه تنها اخبار حوزه بینالملل بلکه گزارشهای مربوط به کشورهای در حال توسعه را نیز وفق مراد خود تولید و منتشر کرده و قابل تأمل آنجاست که کشورهای جنوب نیز همان ادبیات را با سهلانگاری نسبت به منافع ملیشان، ترجمه و کپیبرداری میکنند.
به عنوان نمونه، یک مدل از جریان اخبار که به «جریان مدور» مشهور است زمانی ایجاد میشود که خبرنگاران وابسته به شمال، اخبار گردآوری شده در جنوب را پیش از بازگشت نهایی به رسانهها در جنوب، برای پردازش و ویراستاری به شمال انتقال میدهند.
با این شرح، به نظر میرسد اگر رسانههای حرفهای داخل کشور میخواستند با انصاف موضوع ادامه تحصیل فرزندان دیپلماتهایی نظیر ظریف و عراقچی یا فریدون که خود سالها لباس دیپلمات بر تن داشته است را گزارش کنند، ادامه تحصیل فرزندان دیپلماتها در خارج کشور را نه به عنوان غربگرایی آنها بلکه در دایره اثر وضعی گذراندن دورهای طولانی از زندگی خانوادگیشان در خارج کشور تلقی کرده و با ادبیاتی این کار را انجام میدادند که در شأن نیروهایی که بارها مورد تقدیر رهبری انقلاب قرار گرفتهاند، بوده یا نوعی تقدیر از ایثاری باشد که آنها به جهت دفاع و حفظ شأن کشور در خط مقدم دیپلماسی انجام میدهند.
این درحالیست که رویکرد گزارش «بیزینس اینسایدر» درباره تحصیل فرزندان دیپلماتها در خارج کشور ناظر به این بوده که «چرا طیف مسئولان ایرانی، فرزندان خود را برای تحصیل به دانشگاههای غربی میفرستند و از آلوده شدن آنها به تفکرات و اخلاقیات غربی، نمیترسند؟»
این مثال و اخبار و گزارشهای دیگر در حوزه بینالملل که از سوی رسانههای داخلی به نقل از منابع خارجی و عمدتاً منابع کشورهای مرکز (شمال)، ترجمه میشوند، هر چند با اصلاحاتی بر خروجی رسانههای پیرامون (جنوب) قرار میگیرند اما توجه به نکات و موارد مورد نظر منبع اصلی در بازنشر این مطالب، امری انکارناپذیر است. و همین، ضرورت توجه بیشتر رسانهها به «جریان اخبار» را فزونی بخشیده و اراده صاحبان و دستاندرکاران رسانههای داخلی برای عوض کردن جهت جریان اخبار را میطلبد.
حال ممکن است برخی تغییر جهت جریان اخبار از شمال به جنوب، آن هم فقط با همت رسانهایهای ایرانی را امری دشوار یا دستنیافتنی بپندارند اما در صورتی که نمیتوان جهت را عوض کرد، اما میتوان با رعایت ظرایفی، ضخامت جریان از شمال به جنوب را کاهش داد و با افزایش سهم خود در پوشش دست اول اخبار بینالملل، کاهش اتکای صرف به منابع خارجی را رقم زد.
5084258