گوناگون 02:56 - 07 مرداد 1394
مقالاتی که لینکشان را در یادداشت حاضر ملاحظه می کنید سلسله نوشته هایی هستند که در اصل تحقیق کلاسی* بنده در مقطع کارشناسی ارشد علوم سیاسی بوده اند و به نیت بازشناسی امهات نظریات و تفکرات دکتر عبدالکریم سروش و نیز سیری در کتب وی نگاشته شده اند.

 این یادداشتها هرچند بیشتر رنگ و بویی فلسفی-کلامی دارند تا اندیشه سیاسی ولی از باب موضوعات اساسی محل بحث و نیز نظر به اینکه حکمت سیاسی ما بر مبنای اعتقادات دینی مان قوام یافته است، می توان گفت اتفاقا خیلی هم سیاسی هستند.



من برای اینکه بتوانم این تحقیق را وبلاگی کنم، آن را به یادداشتهایی مستقل و موضوع‌مند تقسیم نمودم و به صورت یک سیر سروش شناسی درش آوردم. ذکر این نکته ضروری است که اغلب مباحث تحقیق حاضر بر اساس آثار بسیار ارزنده جناب آقای دکتر محمود نبویان و جناب آقای دکتر محمدحسین زاده تدوین شده اند.



لذا تمامی خوانندگان محترم را به مراجعه به کتب این بزرگواران توصیه می نمایم. آدرس دقیق منابع در انتهای هر یادداشت ذکر شده است، ضمنا شایسته است این نوشته ها به ترتیب خوانده شوند:
این یادداشت که حکم مقدمه تحقیق بنده را دارد به منظور منشاء شناسی تفکرات سروش نوشته شده است. همانطور که خود سروش هم تلویحا معترف است بسیاری از نظرات وی متعلق به کلام مسیحیت دوره رنسانس می باشند.
در این یادداشت پس از بررسی پلورالیزم دینی جان هیک، کلیتا به نظریه صراطهای مستقیم سروش پرداخته شده است ولی نقد تفصیلی این نظریه در یادداشتهای بعدی و به واسطه نقد دو نظریه دیگر وی که مقدمات نظریه اولی و اصلی او یعنی همان صراطها هستند، محقق خواهد شد.
سروش برای اثبات نظریه اصلی خود یعنی صراطهای مستقیم ده برهان اقامه نموده است که یکی از مهمترین آنها نظریه قبض و بسط تئوریک شریعت اوست. در این یادداشت به نقد این نظریه که در واقع یک نظریه هرمنوتیکی است پرداخته شده است.
برهان دیگر سروش در اثبات صراطهای مستقیم بر مبنای نظریه تجربه دینی مطرح شده است. سروش اخیرا این نظریه را در مصاحبه ای با رادیو هلند عمق بیشتری داده و چه بسا از آن عبور کرده باشد. در این یادداشت به هر دو وجه نظریات سروش حول محورهایی مانند وحی و تجربه دینی پرداخته شده است.
این نوشته تقریبا آخرین نوشته درباره تفکرات سروش در سیر سروش شناسی چالشها است و اصولا به این خاطر نوشته شده است که پس از نقد نظرات سروش درباب تکثرگرایی دینی،‌ نظر اسلام ناب را هم در اختیار مخاطبان گرامی قرار داده باشم.
در چند یادداشت گذشته سعی نموده ام تا آراء و نظرات عبدالکریم سروش را به شکلی استدلالی و برهانی نقد و بررسی نمایم. اما سؤال مهمی که در نهایت بی پاسخ مانده است این که چرا نظرات چنین فردی با چنان اعتقاداتی بعضا با اقبال مواجه شده اند؟! این نوشته پاسخی است مفصل و مستدل به این سؤال بسیار مهم.



پی نوشت:



* بد نیست بدانید استادی که این موضوع را شاید به منظور تبلیغ و ترویج نظرات سروش در کلاس مطرح کرده بود پس از اینکه بنده تحقیقم را ارائه دادم، آزاداندیشانه بخش اعظم مطالب من را تایید نمود و بر اغلب نقدهای تحقیقم نسبت به سروش صحه گذاشت



 گویی تا کنون هر چه درباره سروش خوانده یا شنیده بود تعریف و تایید بود و بس که به واقع هم بسیاری از طرفداران سروش همینگونه اند و من به این موضوع در یادداشت چرا سروش؟! به نفصیل پرداخته ام. البته هرچند این مسئله در جای خود جای تاسف دارد ولی نباید از نظر دور داشت که رفتاری اینچنین، آن هم از جانب یک دکترای علوم سیاسی و در مقابل یک دانشجوی تازه کار، بسی جای تحسین دارد.ای کاش همه اساتید ما اینگونه می بودند. من در همین مقطع کارشناسی ارشد اساتیدی داشتم که درست برعکس ایشان عمل کردند و آبروی هر چه آزادی و آزاداندیشی است را بردند. 




برگرفته از: dehdari.blog.ir

6826992
 
پربازدید ها
پر بحث ترین ها
صفحه اصلی | درباره‌ما | تماس‌با‌ما | تبلیغات | حفظ حریم شخصی

تمامی اخبار بطور خودکار از منابع مختلف جمع‌آوری می‌شود و این سایت مسئولیتی در قبال محتوای اخبار ندارد

کلیه خدمات ارائه شده در این سایت دارای مجوز های لازم از مراجع مربوطه و تابع قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد.

کلیه حقوق محفوظ است