خاطرم هست روزهایی را که میخواستم فیلم «شمعی در باد» را کارگردانی کنم و موضوع گسترش اعتیاد میان جوانها تبدیل به دلمشغولیام شده بود. موضوعی که هنوز هم ابعاد هولناک و نگرانکنندهاش را حفظ کرده است. در مسیر تحقیقات با مسائلی مواجه شدم که نشان میداد نسل من، شناخت عمیقی از دغدغههای جوانها ندارد. «شمعی در باد» درباره جوانهای متولد دهه50 بود و الان وقتی میگوییم نسل جوان باید متولدان دهههای 60 و 70 را در نظر بگیریم.
به گمان من تفاوت میان متولدان دهه60 با متولدان دهه70 هم بسیار گسترده است. درواقع سیر تحولات اجتماعی چنان سرعت گیجکنندهای دارد که نمیتوانیم به دانستههای قدیمیمان اکتفا کنیم. اگر قصد داریم به دغدغههای جوانان پاسخ مناسب بدهیم در درجه اول باید آنها را بشناسیم. باید بدانیم که جوان متولد دهه70 چه تفاوتهایی با متولدان دهه50 که پدیدهای چون جنگ را تجربه کرده بودند، دارد. نسلی که اطلاعات را به سرعت میگیرد، معمولا اهل صبر کردن نیست، یا دستکم بهاندازه جوانهای سابق تأمل نمیکند، بسیار باهوش است و ذهنش پر از پرسش است. پرسشهایی که اگر پاسخ مستدل و منطقی برایشان نداشته باشیم امکان ندارد بتوانیم قانعش کنیم.
بهگمانم ما برای نسل جدید خیلی حرف برای گفتن نداریم. وقتی شما از جوانها شناخت درستی نداشته باشید طبیعی است که نتوانید با آنها ارتباط درستی برقرار کنید و برایشان حرف داشته باشید. در این دوران گذار و انبوه تناقضها و پیچیدگیهای این روزگار، نشناختن نسل جدید، تبعات نامطلوب زیادی بههمراه دارد.جای محکوم کردن فرزندان و خواهران و برادران جوانمان، باید سعی کنیم دنیایشان را بشناسیم. بعد از رسیدن به «شناخت»، نوبت به «گفتوگو» میرسد و «تفاهم» و «تعامل» هم ایستگاههای بعدی این مسیر هستند.
- نویسنده و کارگردان سینما
7005943