بینالملل 01:49 - 08 شهریور 1393
آنتی وار:
باشگاه خبرنگاران گروه تکفیری داعش؛ دست پروده واشنگتن، ریاض و تل آویو
آنتی وار گزارش داد: در حال حاضر گروه تروریستی موسوم به داعش با کمک غولهای رسانهای غربی ، به عنوان جدیترین "تهدید امنیتی" کشور آمریکا رسانهای شده است .
به گزارش سرویس بینالملل باشگاه خبرنگاران، موضعگیریهای اخیر در داخل امریکا ، همگی به حمله نظامی این کشور به گروه داعش (به عبارتی دیگر بازگشت مجدد به عراق) برای جلوگیری از عملیات احتمالی تروریستی در داخل خاک آمریکا ، جهتگیری شده است .
دولت اوباما سعی دارد خطر داعش را نه تنها به عنوان دشمن درجه یک امنیت ایالات متحده ، بلکه تهدیدی برای کل بشریت تصویرسازی کند .
وزیر دفاع آمریکا چاک هیگل پیشتر ، داعش را تهدید شماره یک برای منافع امریکا در سطح جهان توصیف کرده است .
جالب اینکه در فیلم سر بریدن جیمز فولی ، فرد نقاب زده لهجه انگلیسی داشته و گزارشهای زیادی نیز در مورد سفر تعداد زیادی انگلیسیتبار به سوریه برای الحاق به گروه داعش مخابره شده بود .
بنابراین این افراطیهای "انترناسیونالیست" میتوانند به انگلستان و یا ایالات متحده سفر کنند (!) و همین موضوع به سوژه داغ امنیتی در غرب تبدیل شده است .
به گزارش اف بی آی ، داعش در واقع تهدید معنیداری برای ایالات متحده قلمداد نمیگردد . اگر ما تهدید داعش را جدی بدانیم ، ما در دیدگاهمان نسبت به کارآیی سازمانهای اجرای قانون غرب ، با تمام ابزارهای اجرایی در دسترس آنها از جمله فنآوری نظارت ارتباطات آنلاین و تلفنی در سراسر جهان ، زیر سوال میرود ، چرا که هیچ اطلاع مشخصی در مورد شخصیتهای مشکوک که از طریق نیویورک یا لندن به سوریه سفر کردهاند ، در اختیار نداشتهاند (!)، و در هر صورت آنچنان که اکنون وانمود میکنند ، قادر به جلوگیری از بازگشت آنها نیز نیستند (!) .
به طور خلاصه ، آمریکا مجبور خواهد بود به یک کشور دیگر (یا دو کشور دیگر ) به خاطر نحوه برنامهریزی امنیتی بد خود پس از یازده سپتامبر با وجود صرف میلیاردها دلار ، حمله کند (!) .
واقعیت نهفته در داستان سر بریدن جیمز فولی خبرنگار آمریکایی ، این است که این پدیده تروریستی در واقع ساخته ایالات متحده و متحدان آن در منطقه است تا از این طریق حضور فیزیکی نیروهای نظامی غرب مهیا گردد .
بدون شک داعش برای ظهور و وحشیگریهای خود به منابع پولی ، سلاح ، تدارکات ، امکانات و تجهیزات تبلیغات ، و ارتباطات بین المللی ، برای رسیدن به سطح نسبتا بالایی از قالب یک سازمان تروریستی – آنهم در یک دوره کوتاه زمانی - نیاز داشته است ! .
به راستی آنها این ملزومات را از کجا گرفتهاند !؟
در منطقه خاورمیانه ، کشورهایی مانند عربستان سعودی ، قطر ، و چندین کشور خلیج فارس نفتی از این گروه حمایت کردهاند .
شاهزاده بندر بن سلطان ، تا همین اواخر ، رئیس سابق سازمان اطلاعات عربستان و رئیس فعلی شورای امنیت ملی عربستان ، در میان اصلیترین حامیان داعش شمرده می شود . قطر و کشورهای خلیج فارس نیز در حمایت خود از جهادگران رادیکالی سوریه نقش مستقیمی داشتهاند . اگر چه فشار از سوی واشنگتن - به تازگی بنا به ژست رسانهای - این حامیان را به قطع کمکهای خود به داعش نسبتا تحت فشا قرار داده است ، اما داعش در حال حاضر یک حقیقت کامل و سازمان توسعهیافته (براساس منافع غرب) محسوب میشود .
هر چند واشنگتن برای موفقیت و گسترش این پدیده تروریستی مسئولیت مستقیم نداشته ، اما هرگز به مقابله واقعی با آن هم برنیامده است .
آمریکا عملا از زمانی که باراک اوباما اعلام کرد ؛ بشار اسد باید برود ! ، با گروههایی که در شکلگیری داعش نقش مستقیم داشتهاند ، رابطه دوجانبهای خوبی داشته است ، و کمکهای مالی به گروههای شورشی را از آن زمان در دستور کار خود داد . آمریکا تاکنون میلیونها دلار کمک آشکار بجز کمکهای مخفیانه به این گروه کرده است ! .
جداشدگان ارتش ازاد سوریه با رادیکالترین شبه نظامیان افراطی ، داعش را تاسیس کردند .
چه تعدادی از کادر داعش که در بین گروه ارتش آزاد سوریه بودند ، توسط "مشاوران" آمریکا در کشور همسایه اردن ، آموزش و تجهیز شده بودند ؟.
اول اینکه ، هرگز پاسخ دقیقی به این سوال ارائه نشده است ، اما تعداد آنها به احتمال بسیار زیاد کم نیست . علاوه بر این ، سناتور رند پل (نماینده کنتاکی) در این مورد میگوید : برخی از سلاحهای به غارت رفته از زرادخانه قذافی به دست شورشیان سوریه رسیده است . در ادامه اینکه ، این تسلیحات از طریق یک محموله کمک خیریه - مقر ترکیه - به شورشیان سوریه رسانده شده است!.
مسئله دوم اینکه ، حمایت آشکار آمریکا از گروههای خاص شورشی سوریه ، بدون شک آنها را در چشم بسیاری از افراطیها بیاعتبار ساخته است ، و همین امر آنها را از ارتش آزاد سوریه دور ساخته و به تشکیل داعش سوق داده است . وقتی مشخص شد که واشنگتن تمایلی به ارائه پشتیبانی هوایی برای اقدامات شورشیان بر روی زمین ندارد ، این اعضای افراطی از ارتش آزاد سوریه جدا شده و در نهایت داعش را تاسیس کردند .
مسئله سوم اینکه ، طرف همیشه ساکت در این ماجراها ، دولت رژیم اسرائیل بوده است . در حال حاضر هیچ شواهدی دال بر حمایت مستقیم اسرائیل وجود ندارد ، بیانیههای عمومی برخی از مقامات اسرائیل این باور را به مخاطب القاء میکند که تلآویو علاقه کمی در جلوگیری از تهدید داعش دارد البته ، بارها از واشنگتن به دخالت مستقیم در باتلاق سوریه خواسته خود را علنا ایراد کرده است .
در یک رویداد عمومی اخیر در موسسه آسپن ، سفیر سابق اسرائیل در ایالات متحده مایکل اورن به صراحت گفت که در صورت درگیری بین جهادگران سنی و دشمن شیعه ایرانی خود ، جهادگران سنی از نظر اسرائیل ارجحیت دارند . همه آنها "آدمهای بد" هستند ، اما اورن میگوید ، "ما همیشه میخواستیم بشار اسد از قدرت برود.
سال گذشته ، سیما شاین ، وزیر اسرائیل در امور استراتژیک ، گفته بود :
" اینکه بعد از سقوط بشار اسد ، افراطیان به سوریه تسلط داشته باشند گزینه خوبی نیست " ... ما هیچ گزینه خوبی در سوریه نداریم . اما باقی ماندن اسد همراه با ایرانیها نیز (برای منافع این رژیم) بدتر است . "
واقعیت امر این است که سابقه "دسیسهگریهای اسرائیل در منطقه " بر کسی پوشیده نیست . اسرائیلیها همیشه در مورد ناآرامیهای سوریه و فرایند گفتگو ، امید به نتیجه نرسیدن روند صلح آمیز بحران سوریه را در سر داشتهاند .
هدف اسرائیل در منطقه گسترش جنگ و هرج و مرج در تا جایی که ممکن است ، دشمنان اسلامی خود (شیعه) را جدا از هم نگاه دارد (تفرقه) ، که هدف اصلی اسرائیل از این سیاستهای خصمانه ضربه زدن به تهران است .
همانطور که اورن ، با گستاخی کامل ادعا کرده است : نزاع آنها واقعا با اعراب نیست ، بلکه با ایرانیان خصومت دارند ، همان کسانی که از آنها ترس و نفرت دارند و تخریب ایران ، هدف اصلی آنها از دوره آریل شارون بوده است .
متحدان خاورمیانه آمریکا عملا بر اساس سیاست ایالات متحده در زمان بوش ، به گسترش رادیکالهای سنی در منطقه روی آوردهاند . این فرایند بخشی از " نوبت اهل سنت "،" و یا تغییر مسیر " در عبارت سیمور هرش بوده است - در سال 2006 - همان استراتژی واشنگتن برای برخورد با آن چه آنها "هلال شیعه " مینامیدند - قلمرو هلالی شکل از ایران ، عراق ، سوریه ، و بخشهایی از لبنان تحت کنترل حزب الله - که نئو محافظه کاران آنرا تهدید بزرگ جدید ، پس از شکست صدام حسین ، قلمداد کردند .
جهت گیری طرفدارانه سنی در سیاست گذاران ایالات متحده با تغییر دولتها ، معکوس نشد . هیلاری کلینتون ، وزیر امور خارجه آمریکا ، و دیوید پترائوس ، مدیر سیا ، به شدت برای حمایت بیشتر از شورشیان سوریه لابیگری میکردند .
پروژه " نوبت اهل سنت "،" و یا تغییر مسیر " ، زمانی قوت گرفت که هیلاری ، سوزان رایس ، و سامانتا پاور سفیر سازمان ملل متحد ، اوباما را به تغییر رژیم در لیبی ترغیب میکردند . در این مورد ایالات متحده و متحدان آن در ناتو در نقش نیروی هوایی شبه نظامیان نقش آفرینی کردند و با حمایت تسلیحاتی در زمین و حمایت دیپلماتیکی در مجامع بین المللی ، در کنار آنها ایستادند تا قذافی را سرنگون کنند .
پس از آن ، روی کار آوردن سنیها در منطقه با سناریوی سوریه آغاز شد . برای تحقق این امر ، دولت اوباما تصمیم گرفت به اتهام ساختگی استفاده از گاز سمی توسط اسد علیه شورشیان ، به طور مستقیم با طرح بمباران مدل لیبی ، در سوریه دخالت کند . اما اعتراض عمومی آمریکا را از این امر منصرف کرد .
داعش بدون اجرای طرح " نوبت اهل سنت "،" و یا تغییر مسیر " واشنگتن ، هرگز نمیتوانست چنین فعالیتی داشته باشد .
سال گذشته در همین مورد ، ولادیمیر پوتین ، با لحنی هشدار دهنده در مورد سناریوی در حال اجرا در منطقه خاورمیانه هشدار داده بود :
"اگر اسد امروز قدرت را ترک کند ، یک خلاء سیاسی قطعا به وجود خواهد آمد - و آن را چه کسی پر خواهد کرد ؟ شاید آن دسته از سازمانهای تروریستی موفق به این کار شوند !. هیچ کس نمیخواهد این اتفاق بیافتد - اما چگونه میتوان از وقوع آن اجتناب کرد ؟ از همه مهمتر اینکه ، آنها مسلح و روحیه تهاجمی دارند " .
تمرین برای دخالت ، نکته مهم این ماجراهاست .
این دولت نه تنها به مردم آمریکا در مورد ماهیت " آزادی بخشهای" سوریه ، همان کسانی که آمریکا با دلار مالیات مردم آمریکا به تامین بودجه آنها مبادرت داشته است ، دروغ گفته است همان استراتژی فریب افکار عمومی !
طرح " نوبت اهل سنت "،" و یا تغییر مسیر " به نوعی چنین القاء میگردد که از کنترل آنها خارج شده است (!) .
اکنون ایالات متحده آمریکا در مورد داعش باید چه کار کند ؟
پاسخ این است : اجازه دهد به اسد ، ترک ها ، و روس ها خودشان به آن بپردازند ، از آنجایی که آنها کشورهایی هستند که به طور مستقیم با تهدید گروه داعش مواجه هستند .
چرا باید آمریکا بجای آنها در این جنگ وارد شود و با داعش بجنگد؟
بر خلاف نظر حزب جنگ طلب و مداخلهگر ، اجتناب آمریکا از دخالت نظامی در این شناریو ، اقدام کلیدی برای نابودی داعش است . تهدید داعش برای منطقه ، میتواند بهانه خوبی برای ورود مجدد آمریکا به منطقه باشد !.
این امر چنین تفسیر میشود که ما میتوانیم مشکل را در وهله اول ایجاد کرده و راه حل آن را نیز ارائه دهیم ، البته نه بدون تحمیل هزینههای اجتناب ناپذیر از خطا اولیه مان - آنچه که در حمله به عراق در وهله اول شاهد بودهایم ! .
*ظهور و فعالیت داعش به نوعی به پاک کردن مرز میان سوریه و عراق با تخریب وضعیت قبلی مبادرت داشته است . ادعای خنده دار این است که چگونه ممکن است 17000 مبارز به این اهداف رسیده باشند ، مگر اینکه کمکهایی را از طرفهای پشت پرده دریافت کرده باشند ، نه تنها از عربستان سعودی و قطر ، قاطعانه، از واشنگتن !
آمریکا با ایجاد و مدیریت داعش ، به نوعی قرارداد سایکس- پیکات را برای پایان دادن به استقلال عراق (تجزیه این کشور) ، لغو کرده است . این فرایند زمانی که واشنگتن با قبایل سنی عراق - به امید جلوگیری از شکسته شدن عراق و راندن القاعده به خارج از کشور - متحد شد ، تکمیل گردید . متعاقبا برادران قبایل سنی را در سراسر مرزهای خود ، به مبارزه علیه بغداد و حامیان آمریکایی ترغیب کردند .
داعش قرارداد سایکس- پیکات را تجزیه نکرد ؛ بلکه آمریکا چنین کاری را انجام داد ، و در حال حاضر مردم منطقه باید با عواقب آن زندگی کنند.
پانوشت:
*موافقتنامه سایکس-پیکات بر پایه سازش سری ۱۹۱۶ میان دولتهای پادشاهی متحد بریتانیای کبیر و فرانسه بود. امپراتوری روسیه نیز با ایشان هم رأی بود تا منطقه نفوذ و کنترل شایستهای پس از سرنگونی احتمالی امپراتوری عثمانی در جنگ جهانی اول بیابند.
موافقتنامه سایکس- پیکو توافقی سری میان بریتانیای کبیر و فرانسه بود که در ماه مه ۱۹۱۶ در خلال جنگ جهانی اول و با رضایت روسیه برای تقسیم امپراتوری عثمانی منعقد شد. این توافقنامه به تقسیم سوریه، عراق، لبنان و فلسطین میان فرانسه و بریتانیا منجر شد. این مناطق قبل از آن تحت کنترل ترکهای عثمانی بودند. این توافقنامه نامش را از سر مارک سایکس بریتانیایی و فرانسوا ژرژ پیکوی فرانسوی گرفته است .
خطوط مستقیمی که سایکس و پیکو ترسیم کردند در نیمه اول قرن بیستم برای بریتانیا و فرانسه بسیار مفید بودند، اما تأثیرشان در مردم منطقه کاملاً متفاوت بود.
با طرح سایکس و پیکات ، سرزمینهایی که از اوایل قرن شانزدهم تحت حکومت امپراتوری عثمانی بود میان انگلیس و فرانسه تقسیم شد:
سوریه و لبنان تحت نفوذ فرانسه، و عراق، اردن شرقی و فلسطین تحت نفوذ بریتانیا
ترسیم مرزهای کشورهای عرب شمال آفریقا در شرح وظایف سایکس و پیکو نبود، اما آن منطقه هم به دو حوزه نفوذ مجزا تقسیم شده بود. مصر تحت نفوذ بریتانیا بود و فرانسه بر مغرب (متشکل از تونس، الجزایر و مراکش) مسلط بود.
انتهای پیام./
4595268
پربازدید ها
پر بحث ترین ها
مهمترین اخبار بینالملل
بینالملل
«باشگاه خبرنگاران» شبکه الجزیره برخی دادههای آماری مربوط به توحش رژیم صهیونیستی از زمان تجاوز به غزه را منتشر ساخت.
بینالملل
«باشگاه خبرنگاران» اتحادیه عرب فردا چهارشنبه به درخواست فلسطین جلسه اضطراری برگزار خواهد کرد.
بینالملل
«باشگاه خبرنگاران» دفتر کنترل داراییهای خارجی وزارت خزانه داری آمریکا دو شرکت و چهار فرد را که در فعالیتهای مخرب سایبری به نمایندگی از فرماندهی سایبری سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران دست داشتند، تحریم کرد.
بینالملل
«باشگاه خبرنگاران» وزارت خزانه داری آمریکا در تداوم تحریمهای واشنگتن علیه تهران به ویژه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و ادعاهای ضد ایرانی اعلام کرد: دفتر کنترل داراییهای خارجی وزارت خزانه داری آمریکا دو شرکت و چهار فرد را که در فعالیتهای مخرب سایبری به نمای...
بینالملل
«باشگاه خبرنگاران» به نوشته بلومبرگ اتحادیه اروپا تحریمهایی را علیه ده شرکت به دلیل عرضه به روسیه اعمال خواهد کرد.
بینالملل
«باشگاه خبرنگاران» وزیر سابق جنگ رژیم صهیونیستی در سخنانی از مدیریت بنیامین نتانیاهو در جریان جنگ غزه و همچنین تداوم حملات حزبالله لبنان به شمال فلسطین اشغالی انتقاد کرد.
بینالملل
«باشگاه خبرنگاران» در دویستمین روز آغاز حملات به غزه، اعلام الحربی با انتشار اینفوگراف آمار حملات جبهه مقاومت در لبنان، سوریه و یمن را منتشر کرد.
بینالملل
«باشگاه خبرنگاران» رزمایش مشترک نیروهای دریایی سوریه و روسیه در پایگاه طرطوس، آغاز شد.
بینالملل
«باشگاه خبرنگاران» سخنگوی وزارت خارجه قطر گفت: تا زمانی که دفتر حماس در دوحه به تلاشهای میانجیگری ادامه میدهد، هیچ توجیهی برای پایان دادن به حضور آن وجود ندارد.
بینالملل
«باشگاه خبرنگاران» پلیس نیویورک از دستگیری ۱۳۳ دانشجو به دلیل همبستگی با مردم فلسطین در دانشگاه این ایالت خبر داد.