به گزارش سرویس مقاومت جام نیوز، دکتر محمد کاظم کوهی که در آن زمان رزمندهای ۱۹ ساله بوده است، میگوید:قرار بود عملیات «بیت المقدس۷» شروع شود. ما در منطقه «بنه» در «شلمچه» مستقر شده بودیم تا وارد عملیات شویم. هوا فوقالعاده گرم و سوزان و واقعا دیوانه کننده بود.
ظهر بعد از نماز که از سنگر نمازخانه بیرون آمدم دیدم کفشم را یکی اشتباهی پوشیده و رفته و در این منطقه هم چون همه برای عملیات آماده شده بودند هیچ امکان تدارکاتی اینچنینی وجود نداشت.
به سیدعلی آقای موسوی که فرمانده ما بود،گفتم:«کفشم نیست»،گفت:«به من میگفتی مواظبش میشدم.» به ناچار پاچه شلوارم را بالا زدم و بر روی شنهای داغ و سوزان راه افتادم.دیدم همه میگویند: «التماس دعا برادر» و من هم با پای تاولزده و سوز فراوان میگفتم:«محتاج دعاییم.»
فهمیدم بچهها فکر میکنند به دلیل تقوای زیاد و برای آب شدن گناهان من به عمد با پای برهنه بر روی شنهای داغ راه میروم و حتی بعدا این موضوع را در دل نوشته یکی از بچهها(رزمندگان) از آن ایام دیدم.
ایسنا
4749563