خصوصا که اهل مراعات هم نیستند و از طرف دیگر بهدلیل نیاز بسیار جدیاش بهکار ناگزیر است این شرایط را تحمل کند.مدتی ذهنم درگیر این مسئله بود که چرا شرایط و محیط کاری ما در یک کشور اسلامی و باغیرت برای بانوان باید اینگونه سخت و آمیخته با مسائل غیرشرعی و غیراخلاقی باشد؟با این سابقه که البته نخستینبار و نخستین نمونه آن نبود، اقدام اخیر شهردار تهران در ارتقای محیط اخلاقی و سالمسازی فضای کار در شهرداری تهران که با واژهسازیهای ژورنالیستی، برچسب تفکیک جنسیتی خورد، درنظرم اقدامی درخور تحسین و برخاسته از غیرت ایرانی و دینی جلوه گر شد؛ اقدامی که بهنظر من یکی از مصادیق مدیریت جهادی در سالی است که باید فرهنگ سر لوحه اقدامات کشور باشد.
در همین حین، موجی از نقدها و اعتراضات به این اقدام از سوی جریان دوم خردادی را شاهد بودیم. ابتدا این تصور وجود داشت که این برخورد صرفا با انگیزههای سیاسی است اما با مطالعه این نقدها آشکار شد که موضوع عمیقتر از یک برخورد سیاسی صرف و اتفاقا مبنایی است!پس از این بود که سؤال دیگری ذهنم را بهخود مشغول کرد که دین، اخلاق و غیرت عدهای چگونه به حراج رفته است که اقداماتی اینچنین به جای تقدیر و تشکر و همراهی و الگو گرفتن با حمله و اعتراض مواجه میشود؟بهراستی منتقدان اگر مردند،
خودشان حاضرند دختر و مادر و همسرشان و در یک کلام ناموسشان روزانه ساعتها کنار مردان غریبه در یک اتاق در باز یا در بسته مشغول کار باشند؟ و اگر منتقدان خانم هستند آیا دلشان محکم است که همسرشان در چنین محیطی مشغول بهکار باشد؟ اگر پاسخشان مثبت است که ما را با این جماعت کاری نیست و آنها را با بیغیرتیشان تنها میگذاریم و اگر پاسخشان منفی است چرا آنچه را بر خود روا نمیدارند و برای دیگران مجاز میشمارند؟ وخلاصه کلام، اگر دین ندارید لااقل جوانمرد و آزاده باشید!
4311798