رضا ساکی
همسایه امروز دم در مجتمع ایستاده بود. گفتم: توی راهرو دنبالتان میگشتم. گفت: منتظر بسته هستم از مالزی. پرسیدم: چه بستهای؟ چرا از مالزی؟ آرام گفت: با هزار بدبختی بالاخره توانستم یک حلب روغن پالم را مستقیم از مالزی بخرم. یک آشنایی آنجا پیدا کردم برایم خرید پست کرد. امروز میرسد. گفتم: روغن پالم چرا؟ گفت: آرام مهندس. نباید کسی بفهمد. راستش میخواهم بخورم ببینم دقیقا چه مزهای میدهد تا ماست و شیری که همان مزه را میدهد نخرم. گفتم: خب از همین جا تهیه میکردی. گفت: سادهای شما. اسم روغن پالم را بیاوری میآیند سراغت. گفتم: چه کسانی؟ گفت: مافیایش. یک بار یک جا کامنت گذاشتم مقداری روغن پالم میخواهم خیلی سریع زنگ زدند گفتند به فکر خودت و خانوادهات باش. شمارهام را نمیدانم چطوری پیدا کرده بودند. گفتم: عجب. حالا چقدر پول دادی. گفت: ارزان. خیلی گران نشد. برسد دستم از آن میچشم بعد تمام محصولات بازار را آزمایش میکنم. اگر بتوانی چاپش کنی تو روزنامه خوب است. گفتم: گزارش خوبی میشود ولی مافیا را چه کنیم؟ گفت: پای گزارش اسم من را بزن کن دیگر عمرم را کردهام. ولی این طوری که معلوم است هنوز برخی دارند درباره پالم زیرآبی میروند. هم پالم هم الاغ.
گفتم: الاغ؟ گفت: راسته الاغ هم سفارش دادهام. میگویند گوشتش کمی شیرین است. نمیدانم درست میگویند یا نه اما باید بخورم تا بدانم. گفتم: خوبید امروز؟ گفت: بهتر از این نمیشوم. کبابی دور میدان را امروز پلمپ کردند. گوشت الاغ داشته. ناگهان دلم را گرفتم: گفتم من دیشب آنجا بودم. چنجه خوردم. ای وای. یعنی الاغ بود؟ همسایهمان آرام در گوشم گفت: خوشمزه بود یا نه؟ گفتم: الان دلپیچه گرفتم ولی انصافا خوشمزه بود طوری که یک سیخ اضافه هم خوردم. گفت: گوشت الاغ را برای همین میخواهم. میگویند این قدرها هم که میگویند بد نیست. خوشمزه و شیرین است. نگران نباش خودم ته هر دو را درمیآورم. هم پالم را هم الاغ را. راستی برو کمی کاسنی بخور، گوشت الاغ گرم است. جوش میزنی.
باقی بقایتان
انتهای پیام
5716915