استانی 03:16 - 14 خرداد 1399
خبرگزاری ایسنا عکاسی در آتش "خائیز"
ایسنا/خوزستان به چشم خویش می‌دیدم، مویه درختان بلوط زاگرس را که می‌سوختند و آتش به جانم انداخته بودند.

عکاسی در آتش "خائیز"

روز شنبه ۱۰ خردادماه - در مسیر جنگل‌های شعله‌ور خائیز در شهرستان دهدشت استان کهگیلویه و بویراحمد؛ دائما خبر از سوختن درختان زبان بسته به گوش می‌رسید. بی‌تاب رسیدن به دهدشت بودم که ‌گفتند آتش مهار شده است.

در راه دهدشت، آتش مهیبی چشمم را گرفت. مسیر را به سمت آتش تغییر دادم و به روستای علمدار در نزدیکی محل آتش‌سوزی رفتم. اکیپ‌های کوهنوردی در حال اعزام به محل بودند که به آن‌ها رسیدم؛ خودم را عکاس ایسنا معرفی و درخواست کردم که مرا هم با خود به محل آتش‌سوزی ببرند. "نه" شنیدم؛ علت هم نداشتن کفش و لباس مناسب کوهنوردی بود. اصرار کردم اما بازهم نشد. ناامید به مسجد روستا رفتم.

اما باید می‌رفتم؛ یک اکیپ کوهنوردی دیگر از شهرستان رامهرمز آنجا بود که پس از اندکی صحبت، پذیرفتند مرا با خود به منطقه خائیز و به محل آتش‌سوزی ببرند.

ساعت ۲ بامداد روز یکشنبه، ۱۱ خردادماه - حرکت به سمت محل آتش‌سوزی. تا چشم کار می‌کرد، سیاهی شب بود اما پس از سه ساعت طی کردن مسیر، به محل آتش‌سوزی رسیدم. گروه کوهنوردی ۱۰ نفره، بدون تجهیزات و با شاخه‌های درخت بادام مشغول خاموش کردن آتش شدند. کار سختی بود اما تلاش می‌کردند و من نیز همزمان عکس و فیلم می‌گرفتم و با خود تکرار می‌کردم که من "فرزند زاگرسم".

آتش در منطقه‌ای که بودیم مهار شد؛ اکیپ کوهنوردی به دو گروه تقسیم شدند. گروه اول در همان محل ایستاد تا در صورت شعله‌ور شدن مجدد آتش، شعله را خاموش کنند. گروه دوم نیز برای مهار آتش راهی نقطه‌ای دیگر شد.

همراه گروه دوم شدم؛ مقصد تنگه علمدار. بعد از دو ساعت رسیدیم. آتش شدت زیادی نداشت. ناگهان باد شدیدی وزید و شعله‌ها پیشروی کردند. آتش از کنترل خارج شده بود و کاری از دست کسی بر نمی‌آمد. به چشم خویش می‌دیدم که جانم لای آتش می‌سوزد و مویه‌ درختان بلوط زاگرس، بغضم را شعله‌ور ‌کرد و آتش به جانم انداخت.

محلی‌ها می‌گفتند اگر نیرو و امکانات کافی بود، می‌شد کاری کرد اما حیف کسی نبود. من همچنان عکس می‌گرفتم اما اضطراب امانم را بریده بود و از شدت دود، چشمانم باز نمی‌شد. در محاصره آتش گرفتار شدیم که یک گروه از افراد محلی نجات‌مان دادند.

در مسیر پایین آمدن از کوه، اکیپ‌های کوهنوردی و افراد محلی زیادی را دیدم که مشغول خاموش کردن آتش بودند؛ هر کدام سمتی. تا چشم کار می‌کرد، عدم هماهنگی میان گروه‌ها موج می‌زد. در این نقطه، آن‌چه به چشم می‌آمد، حضور اندک نیروهای امدادی بود.

ساعت ۱۰:۳۰ صبح روز یکشنبه ۱۱خردادماه - با اکیپ کوهنوردهای شهرستان بهبهان به سمت پایین کوه و روستای علمدار حرکت کردم. در مسیر برگشت یک گروه ۴۰-۳۰ نفری از سربازان ارتش و یک گروه ۱۰ نفری از محیط‌بانان را دیدم که به سمت شعله‌های آتش می‌رفتند.

به روستای علمدار رسیدم. عکس‌های خائیز را برای همکارانم ارسال کردم و به اهواز برگشتم. ساعت‌های حضور در میان آتش، سخت اما متفاوت بود؛ متفاوت‌تر از آن‌چه تا به حال تجربه کرده بودم.

یادداشت: علیرضا محمدی – عکاس ایسنا

انتهای پیام


10558897
 
پربازدید ها
پر بحث ترین ها

مهمترین اخبار استانی

استانی
«باشگاه خبرنگاران» تصاویر صفحه نخست روزنامه‌های استانی مورخ شنبه ۱ اردیبهشت را در گروه استان‌های باشگاه خبرنگاران جوان مشاهده کنید.
استانی
«باشگاه خبرنگاران» تصاویر صفحه نخست روزنامه‌های استانی مورخ شنبه ۱ اردیبهشت را در گروه استان‌های باشگاه خبرنگاران جوان مشاهده کنید.

مشاهده مهمترین خبرها در صدر رسانه‌ها

صفحه اصلی | درباره‌ما | تماس‌با‌ما | تبلیغات | حفظ حریم شخصی

تمامی اخبار بطور خودکار از منابع مختلف جمع‌آوری می‌شود و این سایت مسئولیتی در قبال محتوای اخبار ندارد

کلیه خدمات ارائه شده در این سایت دارای مجوز های لازم از مراجع مربوطه و تابع قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد.

کلیه حقوق محفوظ است