به گزارش خبرنگار کتاب و ادبیات خبرگزاری فارس، مؤسسه چاپ و نشر عروج به تازگی اقدام به چاپ کتاب «صوفیان و امر به معروف و نهی از منکر» نوشته «سیدیحیی موسوی» کرده است که این اثر دربردارنده پنج فصل نظیر «کلیات»، «رویکرد نظری صوفیه نسبت به امر به معروف و نهی از منکر»، «رویکرد عملی صوفیه نسبت به امر به معروف و نهی از منکر»، «آسیبشناسی امر به معروف و نهی از منکر» و «جمعبندی و پیشنهاد»، است.
نویسنده در این کتاب به رویکرد صوفیه در برابر اصل امر به معروف و نهی از منکر پرداخته است، همچنین در بخشی از کتاب «صوفیان و امر به معروف و نهی از منکر» درباره «سطحینگری در برخورد با جرم و جنایت»، میخوانیم: سطحینگری در امر به معروف عارضهای نیست که فقط گریبانگیر افراد جامعه به صورت انفرادی باشد، بلکه حکومتها و دولتها نیز ممکن است به گونهای دچار این عارضه شوند و باید اقرار کرد که این نوع سطحینگری از آنجا که دایره اثرات آن بسی فراتر از حالت فردی است، از اهمیت بسیاری برخوردار است و باید با دقت و تفصیل بیشتری بررسی شود، اما از آنجا که فصل حاضر درصدد آن است که به عوارض «اخلاقی» سطحینگری در امر به معروف بپردازد تا از این طریق به رویکرد اخلاقی صوفیه در برابر امر به معروف نقبی بزند، و در مقابل، سطحینگری حکومتها در برابر امر به معروف، بیشتر مقولهای حقوقی یا قضایی به حساب میآید، از این رو فقط اشارهای کوتاه و گذرا به این موضوع کنیم.
* خطای مجرمان نباید نادیده گرفته شود
در بسیاری از جوامع، هنگام وقوع جرم و جنابت تنها عامل یا عوامل مستقیم را مؤاخذه و مجازات میکنند و نسبت به عوامل ذیربط دیگر، با بیاعتنایی تمام رفتار میشود و حال آنکه اگر غرض، کاهش جرم در جامعه است بیتردید نیاز به ریشهیابی جرم و مبارزه با شرایط و مسببهای اصلی آن است و تنها مجازات و تأیب خطاکاران کفایت نمیکند.
البته منظور آن نیست که خطای مجرمان نادیده گرفته شود، اما باید پذیرفت که مجرمان، بیشتر افرادی هستند که مشکلات عاطفی دارند و برایشان دشوار است که کارکرد خوبی در جامعه داشته باشند. آنها اغلب تحصیلات خوبی ندارند و مهارتهای سودمند در بازار کار را ندارند. با عنایت به این موضوع، چرا نباید پاسخ ما به جرم از طریق مبارزه با مشکلاتی باشد که آن را پدید میآورند؟
از بین روشهای انسان برای اعمال کنترل بر دیگران، تنبیه رواج بیشتری دارد. این واقعیت که بیشتر افراد تنبیه شده، باز هم تحت کنترل تنبیهکننده در نمیآیند، گواه غمانگیزی در کارآمد نبودن این روش مرسوم است. بیکفایتی این روش در زندانهای تنبیهی پرازدحام از همه جا بیشتر به چشم میخورد، چراکه کارایی زندانیان در کنترل زندگی خویش، هنگام آزادی کمتر از زمانی است که وارد زندان میشوند.
* عنصر پاداش، بهترین شیوه مؤثر برای تشویق مردم به خیر و بازداشتن از جرم و شر
یکی از شیوههای مؤثر برای تشویق مردم به خیر و بازداشتن آنها از جرم و شرور، استفاده از عنصر پاداش به جای تنبیه است. در روانشناسی مثبتگرا نیز بر اثرات مخرب تنبیه و نتایج معجزه آسای پاداش و تشویق تأکید بسیار میشود. اگر پاداش دادن به افراد نیکوکار و درستکار به خاطر اعمال نیکشان در جوامع شیوع پیدا کند و پاداشها نیز درخور و شایسته افراد باشد، میتوان امیدوار بود که به تدریج مجازاتهایی همچون زندانهای تنبیهی از جوامع حذف شود؛ زیرا انسانها به طور کلی شرور به دنیا نمیآیند و گرایش به شر در انسان، بر گرایش به خیر غلبه ندارد.
وقتی افراد مجرم مشاهده کنند که در جامعه، حاصل و ثمره اعمال خیر خیلی بیشتر و بیدغدغهتر از اعمال شر است ناخودآگاه به سوی خیر و نیکی رهنمون میشوند. اما در جامعهای که تناسبی بین «زندگی سالم» و «لذت» وجود ندارد و بسیاری یا برخی از مردم از زندگی سالم و مثبت خود طرفی نبستهاند و اجتماع هم آن طور که باید و شاید، به افراد با آبرو و درستکار لطف و احسان نمیکند و برعکس، شر و خلاف بسیار سریع و راحتتر انسان را به «لذت» میرساند، دیگر برای مجرمان انگیزه و محرکی برای ترک جرم نمیماند و از آنجا که همه انسانها، خوبی را به خاطر نفس خوبی انجام نمیدهند، حتی انسانهای نیکوکار نیز به تدریج انگیزه و شور انجام اعمال نیک را از دست خواهند داد.
* توجه به ایجاد تعادل در راضی نگهداشتن دیگران
با توجه به مفاسد نام برده که از جهل بر موضوع ناشی میشود، میتوان گفت که عرصه امر به معروف و نهی از منکر، وادی بسیار حساس و شکنندهای است و اینگونه نیست که انسان مجاز باشد بیحساب و کتاب و بدون هیچ برنامهریزی و دوراندیشیای دیگران را امر و نهی کند و آنگاه فارغ از نتایج حاصله، خود را در پیشگاه الهی مأجور هم بداند و حتی بدان ببالد.
باید توجه کرد که قاطعیت و اعتراض (یعنی امر به معروف و نهی از منکر) از یک لحاظ جنبه هنری دارند. هنر از این لحاظ که چگونه فرد قاطع باشد و اعتراض کند تا مشکلی را حل کند و مشکلی نیفزاید. این مهارتی است که نیاز به انرژی، وقت، اندیشه، تدبیر و حوصله دارد؛ زیرا هنری است بسیار ضروری برای زندگانی هر کس.
همچنین لازم است اعتراض و قاطعیت کودکانه و جاهلانه را از اعتراض بالغانه و آگاهانه تمییز داد و به موضوع درست راضی کردن و راضی نگه داشتن دیگران توجه داشت. برخورد با این مسئله آنچنان حساس است که به راحتی خیر و شر، و سلامت به بیماری میتواند تبدیل شود، آنچنان که گوشت سالم بر اساس نگهداری نادرست مسموم میشود. البته راضی نگه داشتن دیگران هم اندازهای دارد و سمت و سوی آن باید روشن باشد، در غیر این صورت حالت مسمومیت پیدا میکند؛ مثلاً نارضایی فروشندهای که سر خریدار کلاه میگذارد، اگر از دست وی ناراضی شود، بیگمان برابر نیست با نارضایی فروشندهای که خریدار بر او سلطهجویی میکند.
* اولین شخصی که به صورت برجسته به موضوع آسیبشناسی امربهمعروف پرداخت
در میان فقها شاید اول شخصی که به صورت کاملاً برجسته به موضوع آسیبشناسی امر به معروف پرداخته است، ابنجوزی باشد که در کتاب «تلبیس ابلیس» بابی جداگانه در مورد «تلبیس ابلیس بر آمران به معروف» باز کرده و در آن باره، مطالبی آورده است، از جمله اینکه آنان از روی عُجب، غضب، جهل یا تفاخر و کبر به امر به معروف میپردازند. او این مبحث را خطاب به عبٌاد جامعه خویش مطرح ساخته است. در میان محققانی که به صورت تخصصی به مبحث امر به معروف پرداختهاند نیز جای خالی این بحث به شدت به چشم میخورد.
به عنوان نمونه، مایکل کوک نویسنده کتاب امر به معروف و نهی از منکر در اندیشه اسلامی،با آنکه به شکلی تفصیلی وارد این مبحث شده است و انتظار میرود به شکلی بدون جانبداری به این موضوع پرداخته باشد، در این کتاب، توجهی به آثار سطحینگری در شیوه امر به معروف ندارد.
کوک در سرتاسر کتاب خود، بیشتر در جستوجوی نمونههای قهرآمیز امر به معروف در میان فرق کلامی یا مذاهب فقهی اسلامی است و به مقوله امر و نهی قلبی یا زبانی ملایمتآمیز که در اسلام جزء مراتب اولیه امر و نهی به شمار میآید کمتر توجه دارد یا اصلاً توجه ندارد. مؤید این سخن آن است که وی در مبحث رویکرد صوفیه، روش مسالمتآمیز صوفیه در امر و نهی را نوعی «کاستن از اهمیت این وظیفه» و یا «انکار امر به معروف و نهی از منکر» و حتی «اباحهگری» قلمداد میکند و بیشتر به دنبال مصادیقی از نهی از منکر است که بر مرحله اجبار و اکراه دلالت دارد. چنین برداشتی از رویکرد صوفیان، از بیاعتنایی نسبت به مبحث آسیبشناسی امر به معروف نشأت میگیرد.
در کتابهای نقادان صوفیه نیز درباره رویکرد صوفیان در برابر اصل امر به معروف، کمتر با داوریهای منصفانه روبهرو میشویم و برخی از آرای آنها فقط سوء تفاهم و گاه کجفهمی آنها درباره اقوال صوفیان است. به عنوان نمونه، نویسندهای در کتابی که در نقد صوفیه نگاشته است، این قول هجویری در کشف المحجوب را حکایت از سازش صوفیان با امرای وقت و در نتیجه، بیاعتنایی آنها نسبت به امر به معروف میداند:
«و مر سلطان وقت را تمکین کند تا برکات آن بدو رسد.» و حال آنکه وقتی به کشف المحجوب مراجعه میکنیم، میبینیم که این عبارت در مبحث سماع صوفیه آمده و «سلطان وقت» در اینجا اصطلاحی عرفانی است و حکایت از غلبه «حال» و «وجد» در حین سماع دارد و ارتباطی با امرا و سلاطین وقت ندارد.
همین نویسنده، قولی دیگر را به ابراهیم ادهم نسبت میدهد و آن را دلیل بر سازش صوفیان با سلاطین جور میداند: «کس مبادا که بر بساط سلاطین گستاخی کند.»
حال آنکه این عبارت که در تذکرةالاولیاء آمده است،سخن ابراهیم ادهم نیست، بلکه نصیحت یکی از هفتاد مرقع پوش است که ابراهیم ادهم در بادیه «ذات العرق» با آنها روبهرو میشود. به علاوه، آن مرقعپوش و گروهش از جمله افرادی بودهاند که قدم به توکل در بادیه نهادهاند و منظور او از سلطان، «حضرت حق» است و او در آن عبارت خطاب به ابراهیم ادهم، گستاخی در بارگاه حضرت حق را جایز نمیداند و سخن وی ارتباطی با سلاطین جور ندارد.
بر اساس این گزارش، مؤسسه چاپ و نشر عروج کتاب «صوفیان و امر به معروف و نهی از منکر» تألیف «سیدیحیی موسوی» را 175 صفحه و با قیمت 6800 تومان منتشر کرده است که علاقه برای تهیه آن میتوانند به خیابان انقلاب، بین 12 فروردین و فخررازی، فروشگاه مرکزی مراجعه یا با شماره تلفن 66404873 تماس حاصل کنند.
5081140