به گزارش ایسنا، ”جمعه 10 بهمن ماه نشستی با حضور رخشان بنیاعتماد، محسن امیریوسفی و پیروز کلانتری کارگردانان این مستند برگزار شد و در ابتدای نشست از محسن امیریوسفی و پیروز کلانتری جدا از کارگردانی به عنوان تهیهکنندگان این اثر نیز نام برده شد.
امیریوسفی کارگردان اپیزود "هملت در کهریزک" و تهیهکننده "کهریزک چهار نگاه" درباره شکلگیری این فیلم مستند،یادآور شد: در ابتدا بهمن کیارستمی و هومن مرتضوی کسانی بودند که پیشنهاد ساخت این فیلم را دادند که از قبل با آسایشگاه کهریزک هم هماهنگیهای لازم انجام شده بود. به هر حال با یک پیشنهاد و نه سفارش از سوی آسایشگاه خیریه کهریزک روبرو شدیم و موضوع جذابی بود چون هیچ محدودیتی برای ساخت این سوژه نبود و آسایشگاهی بود که بیش از 40 سال فعالیت کرده بود و آزادانه هر کدام از ما موضوعات خودمان را بر مبنای این آسایشگاه ساختیم، بعد از آن چند جلسهای به آنجا مراجعه کردیم و محیط را دیدیم.
کارگردان فیلم "آتشکار" درباره ترکیب انتخاب شده برای مستند «کهریزک»، گفت:خوشبختانه هر چهار نفری بودیم که پیش از این هم سابقه کار و فعالیت را در زمینه فیلم مستند داشتیم. خیلی از کارهای گروهی شروع خوب و طوفانی دارد اما معمولا به سرانجام نمیرسد اما در این کار خوشبختانه عاقبت به خیر شدیم!
رخشان بنی اعتماد کارگردان اتاق 202 (اپیزود اول این مستند) در ادامه صحبتهای امیریوسفی بیان کرد: نگاه به این مستند از طرف همه ما مستقل بود. به این معنا که نگاه به کهریزک آزاد و بدون هیچ ملاحظه، فشار و هیچ توصیهای انجام شود و این نکته مهمی برای ساخت یک فیلم مستند بود.
این کارگردان سینما در ادامه بیان کرد: دغدغه سنین بالا، یک دغدغه جدی است،این دغدغه نه فقط برای خود من بلکه واقعیتی در زمان معاصر است. مسئله مراقبت از مادر و پدر در اکثر زندگیهای امروزه مساله مهمی است.
او در ادامه بیان کرد:این موقعیت برای بچههای ما به دلیل شرایط متفاوت زندگیشان به مراتب جدیتر است، موقعیت ساخت این فیلم و دغدغههای شخصیام به عنوان نسل میانی بین مادر و فرزندانم ایده ساخت فیلم «اتاق 202» شد.
پیروز کلانتری نیز درباره ساخت این پروژه گفت: دورهای ما چهار نفر با هم به کهریزک رفتیم و تمام بازدیدهای ما با هم انجام میگرفت. اساسا روح مشترک کار برای ما مهمتر بود تا مسائل ساختاری که روی کار صحبت بیشتری داشته باشیم.
این کارگردان مستند در ادامه عنوان کرد:این چهار اپیزود زمینهای مشترک دارد اول اینکه زندگی را ببینیم، یعنی پیرانگی و زندگی در آنجا هم میشود جزئی از عمر ما که در آنجا زندگی میکنیم. به هرحال کسانی که در آن محل نگهداری میشوند، شرایط خوبی دارد و بعد هم اینکه سعی میکنند زندگی را به نوعی دیگر تجربه کنند و تنها زنده بودن در آنجا تعریف نشود. اما این موضوع هم بین ما مطرح بود که هم مردان و هم زنان در یک مکان به این شکل دیده شوند. همان زمان مشخص شد که موضوع مردان داستان برای من پررنگ شود و زنان داستان به دست خانم بنی اعتماد سپرده شود. درباره بهمن کیارستمی و محسن امیریوسفی هم فضا را به دست خود این دو نفر واگذار کردیم.
کثیریان نیز در ادامه این نشست بیان کرد: به هر حال این فیلم مستند نمونه خوبی از یک فیلم سفارشی شده است که نتیجه خوبی هم دربرداشته چرا که هم فیلمساز راضی از شرایط کار است و هم سفارش دهنده فیلم را میپسندد.
امیر پوریا به عنوان منتقد این نشست صحبتهای خود را این گونه آغاز کرد که از یک جهاتی این فیلم میتواند یکی از مستندهای خوبی باشد که به یمن گروه هنر و تجربه به اکران عمومی رسیده است و میتواند برای جوانهای فیلمساز و شناخت سینما به درد بخور باشد. هر کدام از این اپیزودها یک فیلم کوتاه محسوب میشود. این فیلمها هر کدام در یک قالب محدود و بسته این ایده پرورش پیدا کرده است. هم نگرش فیلمساز و هم ساختاری که برای اثر داشته را بدست آورده است.
این منتقد سینما درباره وضعیت مستند در فیلمهای امروز سینما بیان کرد: فیلمهای مستند متاسفانه به دلیل تعدد فضاها، کارگاهها و کلاسها از آن طرف هم در دسترس بودن امکانات تصویربرداری و غیره ، شکل ساختاری خود را به گونهای از دست داده است. تصور اینکه کار از مرحله ثبت شروع میشود و بعد در تدوین به آن تصاویر ساختار میدهیم ، گاهی اشکلاتی است که نمیتوان منکر آن شد. این ها به نوعی باعث سهل انگاری و سهل نگری می شود و در مرحله بعد این ابزار سهل الوصولی و بعد هم سهل پسندی را به همراه دارد. در این فیلم اتفاق بزرگی افتاده است؛ آن هم به سرانجام رسیدن این مستند بوده که همانند مجموعه فیلم های گروهی "کیش..." که علاوه بر داشتن کارگردانهای متعدد، منهای مسائل حاشیهای که برای آن فیلم اتفاق افتاده بود، هر کدام از کارگردانها به نتیجه مطلوب نرسیدند. گاهی به لحاظ ساختاری و اجتماعی هم این دسته از فیلمها بیهویت هم میشوند. هر اپیزود یک سازی میزند و در نهایت نکته عجیب این است که هر فیلمسازی نماینده نگرش و پسند خود نیز است البته در فیلم "کیش" هراپیزود نشان دهنده جهان فردی هر فیلمساز به معنای راستین و حقیقی است،در حالی که در این فیلم به طور حیرت انگیزی میشود، چکیدهای از عصاره و جهان بینی فیلمسازان وحتی سلیقههای قصه نویسی، شخصیت سازی و تدوینی را دید.
رخشان بنی اعتماد در ادامه بیان کرد:من و پیروز کلانتری به دلیل دغدغههای مشابه نگاه نزدیکتری بهم داشتیم اما محسن امیریوسفی و بهمن کیارستمی که جوانتر بودند، طبیعتا نگاهشان متفاوت بود. در طی گفتوگوها خوشبختانه به وجه مشترک نگاه به سالخوردگی و زندگی در دوران پیری رسیدیم. سن با خود تعاریفی میآورد. به هر حال سالخوردگی هم بخشی از زندگی ما است.من دوست دارم ، دوران پیریام را در استقلال بگذرانم. هر کدام از ما از چهار منظر اما یک نقطه مشترک ، آن هم زندگی در آسایشگاه را دیدیم. این حرف به این معنا نیست که کهریزک صرفا مکانی مفرح است؛تنهایی، اندوه، دلتنگی و غم طبیعت زندگی در آسایشگاه است و باید آن را پذیرفت و زندگی را با وجود همه اقتضائات این دوران تعریف کرد، همانگونه که ما این وجه زندگی را در کهریزک دیدیم.
پیروز کلانتری در ادامه این نشست باز هم به موضوع جمع شدن چهار کارگردان و ساختن یک اثر اشاره کرد و گفت: مجموعه کسانی که جمع میشوند تا یک اثر را به نتیجه برسانند، خیلی مهم است. برای ساخت این فیلم با دو موضوع روبرو بودیم. اول فضای کهریزک و دوم فضای زندگی خودمان؛ این مسائل در فیلمهای مستند بیشتر نمود دارد. مستند یعنی فیلم زندگی، با هر آنچه که میسازید، یعنی آنچه از واقعیت میسازیم.به هرحال همه ما با هم در کهریزک زندگی کردیم و با هم ارتباط داشتیم. هیچ کدام تاکیدی بر ساخت آن چیزی که در ذهن داشتیم را دنبال نمیکردیم، براساس موقعیت پیش رفتیم.
پوریا درباره اپیزودهای این مجموعه بیان کرد:جهان هر اپیزود را میتوان در این فیلم به تنهایی یک موضوع خاص تعبیر کرد. اپیزود بهمن کیارستمی اپیزودی به نام " عید" است، یک موضوع که مربوط به یک زمان مشخص و در آسایشگاه گرفته شده است.اما این موضوع هم به کل مناسباتی در دل آسایشگاه قابل تعمیم است وهم به مناسباتی در فضای بیرون آسایشگاه ،در خود جامعه که نگرش رسمی خود را حفظ کرده است.در اپیزود "هملت در کهریزک" به کارگردانی محسن امیریوسفی نکتهای وجود دارد که به آن خواهیم رسید. اساسا قصههایی که درسینمای ایران گفته میشود، نود درصد فقط میتواند در تهران اتفاق بیافتد.امیریوسفی این دغدغه را دارد که به معنی قصه آدمهای خارج از تهران، فیلم شهرستانی بسازد. این دغدغه جدی که در فیلمهای قبلی این کارگردان چون "خواب تلخ" و "اتشکار" هم مطرح هستند؛در این اپیزود هم هملت را از نگاه ایرانی میبیند. اما در اپیزود رخشان بنی اعتماد هم به قول دوستی " یک چیزهایی وجود دارند که نقد حاضر و آماده هستند" یعنی اولین واکنشی که ذهن میان مایهای میتواند نسبت به فیلم داشته باشند. در اپیزود "اتاق شماره 202" و نیز فیلم "قصهها" به کارگردانی بنی اعتماد خیلیها بر این اعتقاد هستند که خودشیفتگی در این دو فیلم جاری است.این ایده که نگرانی سالخوردگی را فیلمساز به خود نسبت بدهد و از خود شروع کند، به نظرم انسانیترین ویژگی این اپیزود است. یعنی آنقدر این مسئله را همگانی میبیند، که خود را در این جایگاه قرار می دهد. به همین دلیل گاهی به این دیدگاه می رسیم که مرگ ما را نمیکشد گاهی ترس از پیری است که ما را از بین خواهد برد.
او در ادامه بیان کرد:در اپیزود پیروز کلانتری با نوعی نگاه روبرو هستیم؛ جمع آوری حرفهای مختلفی از آدم های کهریزک را می شنویم که به نوعی رویکرد کارگردان از صحبت آدمهایی که در کهریزک زندگی میکنند،محسوب میشود.
کلانتری با اشاره به صحبتهای این منتقد و درباره رویکرد اپیزود خود بیان کرد: در همان دوره بنده دو فیلم دیگری ساختم که موضوع پیری در آنها دیده میشد. یکی به نام "سلینجر خوانی در پارک شهر" بود و فیلمی هم در جنوب خراسان ساختم درباره چند پیرمرد یک روستا و دغدغههایی که داشتند.با فاصله نزدیکی بعد از آن دو فیلم وارد فیلم "کهریزک" شدم.
او درادامه گفت :من دوست داشتم صداهایی را روی تصاویر دیگران داشته باشم. میخواستم شکلی ذهنیتر به پیرهای کهریزک برای تماشاگرم ایجاد کنم.به نظرم آن حرفها مهمتر از این بود که چه کسانی آنها را میگویند. ابتدا هم صدا ها را ضبط کردیم و بعد تصاویر را فیلمبرداری کردیم.
در ادامه درباره اپیزود " هملت در کهریزک"در این مجموعه از چگونگی شکلگیری شخصیتهای این فیلم و اینکه ایدههای جذاب آن همگی از محیط آمده یا کارگردان آنها را ساخته از امیریوسفی پرسیده شد که این کارگردان سینما پاسخ داد: یکبار خبرنگاری از من پرسید سکانس یارانهها را که هملت مطرح کرد، ایده شما بود یا آقای بختیاری بازیگر هملت؟ من در جواب گفتم دراصل ایده آقای احمدینژاد بود!! (خنده شدید حضار)... حالا در مورد ایدههای اپیزود "هملت در کهریزک" هم چنین حالتی وجود دارد و اصل این فیلم یک فضای کاملا مستند و واقعی بود. گاهی خیلی از این ایدهها از محیط و موقعیت میآید. از کسانی که در آنجا حضور داشتند و گروه تئاتری که در آنجا بودند. به هرحال هر چقدر که این موقعیت را با نگاه طنز ببینیم برای من خوشایندتر است تا اینکه بختیاری بازیگر خوب این اپیزودرا با واقعیت دردناک معلولیت جسمی و نابینایی تعریف کنیم. که از همه دردناکتر این است،ایشان از ابتدای تولد با معلولیت روبرو نبودهاند و از بیست سالگی این اتفاقات برایشان افتاده است. خوشحالم وقتی از اپیزود من و نام آقای بختیاری صحبت میشود یک لبخند به لبان همه مینشیند و معلولیت جسمی این عزیز به چشم کسی نمی آید چون چیزی که دیده میشود توانائی روحی بالای آقای بختیاری است.
رخشان بنیاعتماد در ادامه این نشست و درباره بحث راوی بودن در فیلمهایش بیان کرد: قرارم براین نیست که قطعا خود راوی فیلمهایم باشم اما در این فیلم نماد نسل میانی بین والدین و فرزندان خودم بودم ، ضمن آن که بر خلاف تبلیغات رایج نسبت به زندگی در آسایشگاه ایده واقعی و شخصیام برای گذران سالخوردگی در یک آسایشگاه عمومی قابل طرح بود.
* این نشست که یکی از شلوغترین نشست های نقد و بررسی گروه هنرو تجربه بود که تقریبا سالن سینما مملو از جمعیت شده بود، در میان حضار فیلمسازان جوان بیشتر مشاهده میشد.
* محمدعلی ابطحی در ادامه نشست به جمع حضار در سالن پیوست و رخشان بنی اعتماد از او پرسید که آیاگروه هنر و تجربه را می پسندد؟ که ابطحی در پاسخ ابراز امیدواری کرد تا این گروه به راه و مسیر خود ادامه دهد.
انتهای پیام
5744275