در برگشت با خانواده از دریاچه شهدای خلیج فارس بازدید کردیم. وقتی به دریاچه رسیدم برای آنانکه آن را درست کرده اند خدا قوت گفتم اما وقتی به ساختمانهای اطراف نگاه کردم و بسیاری از ساختمانهای مرتفع . بی شمار دیگر که از مرز کرج به تهران تا این منطقه و بعد از آن ساخته شده که بعضی مسکونی و بعضی نیمه مسکونی و بعضی درحال ساخت، بعضی پر و بعض خالی بودند حرف خود را پس گرفتم.
دیدم واقعا اگر شهرداری به قصد آرامش و آسایش مردم شهر تهران این دریاچه را ساخته بود باید از ساختن این برجهای متعدد اجتناب می کرد تا هوا و فضای تهران برای مردم تهران و گردشگران مطبوع می شد و به قول معروف شهر تهران نفس می کشید. اما دیدم که ساختن این دریاچه چه در آغاز و یا بعدا محملی برای استفاده های مشروع و نامشروع فراوانی بوده است که توسط افراد و یا سازمانها شده و می شود. و این به راستی نقض غرض و یا سوء استفاده آشکاری است که شهرداری مرتکب شده است. این منطقه با این حجم وسیع و با امکاناتی که به افراد داده می شود تهرانی در دل تهران است. اگرچه سایر مناطق هم ممکن است چنین باشند ولی این منطقه چون جدید الاحداث است به مراتب سنگینی آن بیشتر بر شهر احساس می شود و چون وزش باد هم از غرب به شرق است جلوی نفس کشیدن هوا را هم می گیرد.
با خود گفتم که این تصمیمات جورواجور گر چه مشکلات آنی مسئولان را حل می کند ولی چقدر ضربه به آینده شهر و شهر سازی و نسل آینده می زند.
در واقع هر خیابانی که در شهر تهران زده می شود و یا اتوبانی ساخته می شود، دهها جاده شهری و روستائی را بی مصرف و یا کم مصرف می کند؛ هر چند که آنها جدید باشد و هر آپارتمانی که ساخته می شود به قیمت تعطیل و یا تخریب چندین خانه شهر و روستا تمام می شود.
این داستان یادم آمد که دزدی در تاریکی داشت کلید در مغازه ای را می شکست. از وی پرسیدند که چه می کنی؟ گفت دارم ساز می زنم. گفتند پس صدایش کو؟ گفت صدای آن فردا در می آید.
داستان کار کارکردن ما هم این چنین است. فارغ از هر کار کارشناسی و زیست محیطی کار می کنیم و بعد از چندین سال متوجه می شویم که خبط کرده ایم. نمونه آن سد های بی رویه ای بود که زدیم و برداشت های غیر مجازی که از آب های زیر زمینی کردیم و می کنیم.
دنیای امروز دیگر مثل گذشته نیست همه چیز مطالعه دارد و حساب و کتاب. و تازه باید افراد موثق و صاحب نظر بدون اینکه ذره ای منافع شخص و خانوادگی و حتی قبیله ای داشته باشند تصمیم بگیرند و مجریان هم به همین صورت و بازرسانی دقیق و بدون نظر و در عین حال کارشناس. اگر خود نمی توانیم دست¬کم از مشاوران خارجی استفاده کنیم به شرطی که بدانیم از جانب دشمنان ما قبلا حمایت نشده باشند و یا قصد سوئی ندارند. شما ببینید چگونه وضعیت آب را به بحران کشانده ایم و هنوز هم ادامه می دهیم. هرگز به فکر این نیستیم که اقدامات ما چه تأثیر مخرب بر محیط زیست دارد. البته وضعیت بقیه چیز ها هم بهتر از آب نیست.
بنابراین هر چراغی که در تهران روشن می شود به قیمت خاموش شدن چندین چراغ در شهرستان ها و روستا ها تمام می شود.
در نابود کردن شهر و فضای شهری بیش از آنکه مردم مسئول باشند دولت و شهرداری ها مسئولند. شهرداری، دولت و سازمانهای دولتی و خصولتی اگر زمین فروشی و فضا فروشی نکند مردم چه می توانند بکنند. البته تقاضای پول و نیازمندی شهرداری ها برای خدمات رسانی به مردم ، اگر معقول باشد ایجاب می کند که از سرمایة سرمایه داران استفاده کنند؛ اما وقتی بی مطالعه باشد نتیجه آن می شود که سودهای کلان نصیب خود و آنها، و خسارت برای آینده شهر و شهر سازی و نسل های آینده می شود و بعد انتظار دارند که مردم سایر نقاط کشور اعم از پولدار و غیر پولدار به تهران و یا شهر های بزرگ نیایند.
خوب مردم پولدار و غیر پولدار شهرستانها هم جذب ظاهر شهر تهران و شهرهای بزرگ می شوند و چرا نشوند؟ پولدار های آنها سرمایه گذاری می کنند زیرا که شتاب افزایش قیمت در این مناطق به مراتب بیشتر از مناطق خودشان است و هم مردم ضعیف و بیکار برای دستفروشی و دوره گردی می آیند و می دانند دوره گردی و مسافر کشی دراین محیط شلوغ به مراتب درآمدزا تر از منطقه خودشان خواهد بود و نتیجه آنکه روسیاهی به ذغال می ماند و می شود آنچه الان می بینیم.
به این آیه قرآن رسیدم که «یعلمون ظاهرا من الحیاه الدنیا و هم عن الاخره هم غافلون»؛ یعنی آنها ظاهر زندگانی دنیا را می بینند و از آخرت غافل اند. البته بسیاری آن را در باره تقابل دنیا و آخرت می دانند ولی در همین دنیا هم مصداق دارد و یکی از اصول برنامه ریزی وآینده نگری است. هر کس فقط پیش پای خود را ببیند و آینده را در نظر نگیرد قطعا مشمول این آیه خواهد بود.
ما اگر در هر کار ی بدون مطالعه وارد شویم و کاری را انجام دهیم قطعا ضرری را که می زنیم بیش از فایده ای است که می رسانیم و این را در زمان حال متوجه نمی شویم ولی بعدا که آثارش معلوم شد می فهمیم که دیگر راهی نیست جز شرمندگی و تحمل خسارت و باز، باز گشت به نقطه اول. اما کیست که این مسائل را پیگیری کند؟ این است که در بسیاری از موارد کار های ما توسعه ای و پیشرفتی نیست بلکه برون رفتی است و باز نقطه سر خط و دور خود گشتن و منابع را تلف کردن.
9418925