به گزارش خبرنگار آموزش و پرورش خبرگزاری فارس، شهید ناصر صارمی در سال 1339 در محله ریحان، خیابان اوحدی مراغه در خانواده مذهبی به دنیا آمد؛ ایشان با نظارت پدر و مادر گرامیشان کودکی را در مسجد و هیئتهای مذهبی گذراند.
از زمانی که خود را شناخت. در امور مذهبی در مجامع ظاهر شد و دوران دبستان را در دبستان اوحدی و راهنمایی را در مدرسه پارسا (دکتر بهشتی) و مقطع دبیرستان را در مدرسه مهندس بازرگان (علامه طباطبایی) در رشته حسابداری با اخذ دیپلم حسابداری به پایان برد.
در سن 15 سالگی با همکاری دوستانش هیئت منتظران مهدی(عج) را تأسیس کرد و در همان مسجد (نصیرآباد)، کلاس قرآن برپا مینمود و برادرشان که در این برهه از زمان معلم بودند، ایشان را در زمینه مباحث و ملزومات زمان آگاه میکردند.
چندین بار توسط ساواک دستگیر شد و پس از انقلاب به استخدام آموزش و پرورش درآمد؛ در سال 61 بر حسب وظیفه به جبهه شتافته و مسئولیت کلاسهایشان را بر عهده برادرش گذاشت.
وی چهارم اردیبهشت 61 در عملیات والفجر 4 به شهادت رسید.
قسمتی از وصیتنامه شهید:
خدایا! بارالها! تک سواران سبک بالت را دریاب. عاشقان درگاهت را بپذیر که اینان یاوران خمینی بتشکن، نماینده حق و حجت بر خلق هستند. رزمندگانی که در راه تو سبک بال پر میگشایند و سلحشور و شجاعانه پیش میروند. خدا شاهد است که انگیزه شتافتن به جبهه فقط رضای الهی است و بس.
آمدهام تا گستاخانه در میدان رزم و مبارزه بتازم و غرور و تکبر را با آب خالص صدق و تواضع شستشو دهم. از انقلابیون دروغین گریختهام و از آنها که به ظاهر انقلابی بوده و میزها را غصب نمودهاند، بیزارم.
ای حسین! با نگاه به تمام انقلابها و مقایسه با انقلاب جهانی تو، تجربه درس تلخی به من داد؛ که اسلحه انقلاب، و حتی شهادت نباید به خودی خود مورد احترام قرار گیرد. بلکه آن چه مهم است، غلبه بر خودخواهی و غرور و مصالح پست مادی و ارزشهای الهی است.
خدایا تو را شکر میگویم که رمز شهادت را به من شناساندی تا در مواقع خطر از مرگ نهراسم و عاشقانه به دریای خطر فرو افتم و از مهلکههای سهمگین روی برنگردانم. من شهادت را قبول کرده و آزادی خود را به هیچ چیزی حتی به حیات خود نمیفروشم.
6121138