اردیبهشت امسال نخستین جشنوارهی «جیگیجیگی» (جشنوارهی بین المللی هنرهای نمایشی) در مشهد برگزار شد و دومین جشنواره هم سال دیگر، همزمان با تولد امام هشتمع برگزار خواهد شد.
جیگیجیگی در محلههای قدیمی مشهد برنامه اجرا میکرد. هرجا هم گنبد امام رضاع را میدید، تعظیم و سازش را پنهان میکرد. مردم مشهد او را، آوازهایش را، سازش را و عروسک بزیاش را دوست داشتند. او در دهههای 30 و 40 هجریشمسی زندگی میکرد. اما نه کسی اسم واقعیاش را میدانست، نه اینکه از کجا آمده.
محمد برومند، نویسنده، کارگردان و دبیر جشنوارهی جیگیجیگی، فیلم مستندی دربارهی این هنرمند ساخته و کتاب مطرب عشق را تألیف کرده که مجموعهای از خاطرات هنرمندان برجستهی کشور از جیگیجیگی را دربردارد.
برومند به خبرنگار هفتهنامهی دوچرخه میگوید: «در دههی 30 مردم تلویزیون و سرگرمی نداشتند. جیگیجیگی هنرمند مردمی با یک عروسک بز و یک ساز دوتار برنامه اجرا میکرد. عروسک بز قدمت چندهزار ساله در ایران دارد. در مشهد به عروسک بز «بیننه یا عروسک شکار» هم میگفتند. بعد از آمدن امام رضاع به ایران، این عروسک به آهو تبدیل میشود و شعر آهو بره را میخواندند به نشانهی اینکه امام هشتمع ضامن آهو است. عروسک آهو همان بز است که قدمت چندهزار ساله دارد. بز نماد سرسبزی و آمدن بهار است و در خراسان بزرگ و افغانستان بسیار خوشیمن.»
برومند میگوید: «جیگیجیگی و اجراهایش در خاطرهی هنرمندانی چون محمدرضا شجریان، داوود کیانیان، رضا کیانیان، حسین مطیع، رضا صابری و... مانده است. وقتی این هنرمندان کودک یا نوجوان بودند از برنامههای این هنرمند مردمی لذت میبردند.
جیگیجیگی میخواند: «جیگیجیگی ننهخانم، درد دلت رو من میدونم.» جیگیجیگی یعنی خواهش و تمنا. اما این آدم که تنها بوده هرچه میخواسته، از خدا میخواسته و نه از مردم. اما مردم چون به او علاقه داشتند به او کمک میکردند. او هم هرچه بهدست میآورد با فقرا و بچههای فقیر قسمت میکرد. او در محلهی نوغان، از محلههای قدیمی مشهد، زندگی میکرد.»
بهگفتهی برومند «جیگیجیگی تخلص این هنرمند بوده. او در ماه محرم و صفر برنامه اجرا نمیکرد، اما در دیگر وقتهای سال در جشنهای مردم شرکت میکرد. مثلاً در مراسم ختنهسوران بچهها را سرگرم میکرده و...»
برومند از ماجرای مرگ او هم میگوید: «در خاطرات داوود کیانیان آمده که سال 42 برای مراسمی بهدنبال جیگیجیگی میرود و میبیند او در پناهگاهش از سرما مرده است. روزنامههای خراسان و آفتاب شرق آن زمان داستان مرگش را نوشتهاند. چون هیچ فامیلی نداشت، اهالی محلهی نوغان و شهرداری باید او را دفن میکردند. قاعدتاً باید او را به گورستان عمومی شهر میبردند.
همزمان با او شخص متمول و بانفوذی هم مرده بود که قرار بود درحرم امام رضاع دفن شود. اما اشتباهی رخ میدهد، جسدها عوض میشوند. به اشتباه، جسد جیگیجیگی در حرم به خاک سپرده میشود و جسد مرد متمول در گورستان عمومی. بعد از بهخاکسپاری، فرزندان مرد متمول متوجه اشتباه میشوند، اما مراجع تقلید آنزمان، اجازهی نبش قبر نمیدهند.
خیلیها فکر میکردند، حتماً خواست خدا بوده که جسد جیگیجیگی در حرم دفن شود. امام رضاع میفرمایند: «نزد خداوند بعد از واجبات، شادکردن، بهترین کار مردم است.» به این سبب مردم مشهد معتقدند، چون جیگیجیگی با اجرای نمایش عروسکی و ساز و آوازش مردم را شاد میکرده، مورد توجه امام رضاع بوده و در حرم امام رضاع آرام گرفته است.»
میپرسیم که چهطور به فکر جشنوارهی جیگیجیگی افتادید؟ میگوید: «وقتی دربارهی میراث کشور صحبت میکنید، میراث فقط نفت و معادن نیست. دانشمندان و فرهیختگان هم میراث کشور بهشمار میآیند. ما به عطار، مولوی، دکتر حسابی و... افتخار میکنیم. سرمایههای ما هستند. هنرمندان سرمایههای ما هستند و باعث میشوند که بچههای ما احساس غرور کنند.
جیگیجیگی هنرمندی مردمی است که روی هنرمندان بزرگ تأثیر گذاشته، مردم مشهد سالیان سال از او به نیکی یاد کردند. دومین دورهی جشنوارهی بینالمللی جیگیجیگی تیر89 در روزهای ولادت امام رضاع و زیر نظر مؤسسهی سیمرغ برگزار خواهد شد.
شعار این جشنواره «صلح و دوستی و نشاط برای همه» است و بخشهای گوناگونی دارد؛ نمایشهای ایرانی، بخش بینالملل، اجرای کودکان، نمایشنامهنویسی، عکس و کارگاههای متنوع. سال آینده این جشنواره همزمان در خراسان رضوی و خراسان شمالی برگزار میشود و امیدواریم در سالهای بعد این جشنواره همزمان در خراسان جنوبی هم برگزار شود.»
عکس: سایت جشنوارهی بینالمللی هنرهای نمایشی جیگیجیگی
9848087