به گزارش سرویس دینی جام نیوز، در حالات حضرت سجاد علیه السلام وارد است که روزی حضرت مشغول نماز بود؛ و فرزندش امام محمد باقر سلام اللّه علیه - که کودکی خردسال بود - کنار چاهی که در وسط منزلشان قرار داشت ، ایستاده بود و چون مادرش خواست او را بگیرد، ناگهان کودک به داخل چاه افتاد.
مادر فریاد زنان ، بر سر و سینه خود می زد و برای نجات فرزندش کمک می طلبید، و می گفت : یاابن رسول اللّه ! شتاب نما و به فریادم برس که فرزندت در چاه افتاد، بچّه ات غرق شد و..
امام سجّاد علیه السّلام با این که داد و فریاد همسر خود را می شنید، امّا درکمال آرامش و متانت به نماز خود ادامه داد؛ و لحظه ای ارتباط خود را با پروردگار متعال و معبود بی همتای خویش قطع و بلکه سست نکرد.
همسر آن حضرت ، چون چنین حالتی را از شوهر خود ملاحظه کرد، با حالت افسردگی و اندوه گفت :
شما اهل بیت رسول اللّه چنین هستید! و نسبت به مسائل دنیا و متعلّفات آن بی اعتنا می باشید.
پس از آن که حضرت با کمال اعتماد و اطمینان خاطر، نماز خود را به پایان رسانید، بلند شد و به سمت چاه حرکت کرد و چون کنار چاه آمد، لب چاه نشست و دست خود را داخل آن برد و فرزند خود، محمد باقر علیه السّلام را گرفت و بیرون آورد.
هنگامی که مادر چشمش به فرزند خود افتاد که می خندد و لباس هایش خشک می باشد؛ آرام شد و آن گاه امام سجّاد علیه السّلام به او فرمود: بیا فرزندت را بگیر.
زن به جهت سلامتی بچّه اش ، خوشحال ولی از طرفی ، غمگین و گریان شد.
امام سجّاد علیه السّلام فرمود: من تمام توجّه و فکرم در نماز به خداوند متعال بود؛ و خدای مهربان بچّه ات را حفظ کرد و از خطر نجات داد.
جامع الا حادیث الشّیعة : ج 5، ص 42، ح 50، بحارالا نوار: ج 81، ص 245، ح 36
6847528