به گزارش ایسنا، چندساعتی از افطار گذشته است، همه آماده‌اند که خودشان را به مساجد و امامزاده‌های سطح شهر برسانند و با گفتن «الغوث؛ الغوث» از خداوند یاری بطلبند تا بتوانند در مسیر بندگی قدم بردارند.
من نیز راهی یکی از امامزاده‌های شهر می‌شوم، به خیابان طالقانی قزوین که می‌رسم با فوج عظیمی از مردم روبه‌رو می‌شوم، صف طولانی کشیده شده و افراد با ظواهر مختلف در صف هستند، گویا صف نذری است، نزدیک‌تر می‌شوم، درست حدس زدم، اینجا صف نذری است.
اما چیزی به کسی نمی‌دهند، اینجا میعادگاه عاشقانی است که در شب‌های قدر دور هم جمع می‌شوند تا یک سنت حسنه را به‌جا بیاورند، آن‌ها آمده‌اند که نذر خود را ادا کنند...
سالن پذیرش مرکز انتقال خون قزوین دیگر گنجایش ندارد؛ پیر و جوان، بزرگ و کوچک، زن و مرد همه با یک هدف مشترک آمده‌اند، کمک به همنوعان خود در عزیزترین شب‌های ماه رمضان.
وارد حیاط می‌شوم، عده‌ای دور دستگاه نوبت‌دهی جمع شده‌اند و منتظر هستند که نوبت پذیرش شود، هرچند دقیقه یک‌بار از بلندگو یک شماره خوانده می‌شود «شماره 218 به معاینه» «شماره 342 به پذیرش».
ما خون‌مان را در راه خدا اهدا می‌کنیم
پسر جوانی نگران در گوشه‌ای از حیاط ایستاده است، می‌گوید: اولین بارم است که آمده‌ام خون اهدا کنم، می‌گویند ممکن است در معاینه به این نتیجه برسند که خون نمی‌گیرند و قوانین خاص خودش را دارد اما از زمانی که در صف هستم اکثر افراد موفق به اهدا خون شدند.
کمی آن‌طرف‌تر دختر نوجوانی با ذوق و شوق فراوان در لایو اینستاگرامش به نمایش گذاشته است که آمده خون اهدا کند؛ «شماره 343 به پذیرش» دخترک با اشتیاق از اینستاگرام خارج می‌شود و به سمت پذیرش می‌رود، چند دقیقه بعد با ناراحتی وارد حیاط می‌شود، به سراغش می‌روم و می‌گویم چه شد؟ حوصله جواب دادن ندارد و تیرش به هدف نخورده است، می‌گوید: «کارت ملی همراهم نبود و بدون کارت ملی نمی‌شود خون اهدا کرد، حتی کد ملی را حفظ بودم اما می‌گویند باید اسکن شود، از طرفی باید حتماً بالای 50 کیلو وزن داشته باشی و حداقل 17 ساله باشی! ای‌کاش کارت ملی‌ام را آورده بودم».
در گام اول با بررسی وزن، سن و مدارک شناسایی فرد پذیرش می‌شود و در انتظار معاینه قرار می‌گیرد، قبل از معاینه دل توی دل خیلی‌ها نیست، مرد جوانی به همراه دختر کوچکش روی صندلی انتظار نشسته است و هر از گاهی شماره در دستش را نگاه می‌کند، می‌گوید: شنیده‌ام که اگر غلظت خون داشته باشی نمی‌توانی خون بدهی، می‌گویند بیشتر افراد سیگاری غلظت خون دارند. من هم سیگار می‌کشم، اما خدا کند که بتوانم خون بدهم، تصمیم گرفته‌ام که دیگر سیگار نکشم.
مرد میان‌سالی که کنارش ایستاده می‌گوید: من چهار سالی است که شب قدر برای اهدا خون می‌آیم، اغلب افرادی که آمده‌اند خون اهدا کنند نذر دارند، این شب آغشته به خون حضرت علی (ع) است و ما هم خون‌مان را در راه خدا اهدا می‌کنیم.
وی می‌گوید: چند سال پیش در تلویزیون دیدم که مراکز انتقال خون شب‌های قدر تا صبح باز هستند، سال اول که آمدم خیلی خوشایند بود از آن سال به بعد شب قدر به اینجا می‌آیم.
می‌خواهیم فرهنگ انتقال خون را به فرزندانمان بیاموزیم
زن و مرد جوانی به همراه دو فرزند خردسال‌شان در گوشه‌ای از حیاط ایستاده و برای فرزندان‌شان توضیح می‌دهند که با این اهدا خون می‌توان به بسیاری از بیماران نیازمند کمک کرد، زن جوان می‌گوید: اولین بار است که آمده‌ایم، فرزندانمان را با خود راهی کردیم تا فرهنگ انتقال خون را به آن‌ها بیاموزیم.
همسرش می‌گوید: اهدا خون در شب قدر فضیلت بالایی دارد و این شب را برای اهدا خون انتخاب کردیم، اما صف طولانی است و فکر می‌کنم دو ساعتی باید در صف بمانیم ولی جان هم‌وطنانمان ارزش این انتظار را دارد.
هرچه به ساعت‌های پایانی شب که نزدیک می‌شویم به جمعیت اضافه می‌شود، به سالن انتظار می‌روم عده‌ای دعای جوشن کبیر را در گوشی‌هایشان می‌خوانند، عده‌ای دیگر برگه اهدا خون را بالا و پایین می‌کنند.
«شماره 325 به معاینه» مرد جوان به سمت اتاق معاینه حرکت می‌کند، می‌گویم من هم می‌توانم وارد شوم؟ دکتر می‌گوید نه این بخش محرمانه است و کسی نمی‌تواند وارد شود، چند دقیقه‌ای می‌گذرد، اما پسر جوان می‌گوید: گفتند نبضت ضعیف است و باید چند روز دیگر بیایی! امروز سحری نخورده و روزه بودم که همین امر باعث شد نبضم ضعیف باشد.
در اتاق معاینه توسط پزشک، نبض و فشارخون اندازه‌گیری می‌شود، سپس سؤالاتی در مورد بیماری‌ها و داروها و رفتارهای شخصی از فرد پرسیده خواهد شد، عده‌ای به علت مصرف داروهای مسکن و آنتی‌بیوتیک موفق به اهدا نمی‌شوند اما اغلب افراد به اتاق خون‌گیری هدایت می‌شوند، توسط تکنیسین خون‌گیری، در شرایط استریل و با استفاده از وسایل یک‌بارمصرف خون‌گیری انجام می‌گیرد و ظرف مدت پنج تا ده دقیقه یک واحد خون از فرد اخذ می‌شود.
در اتاق خون‌گیری شور و شوق بسیاری وجود دارد، خانم میان‌سالی که به همراه نوه نه ساله‌اش آمده می‌گوید: این چندمین بار است که برای اهدا خون می‌آیم هرسال نوه‌ام خودش می‌آید و می‌گوید مامان‌بزرگ برویم خون بدهیم، می‌خندد و آستین لباسش را پایین می‌آورد، نوه‌ام که نمی‌تواند خون بدهد اما هر وقت با من می‌آید آرزو می‌کند که زودتر بزرگ شود تا بتواند خون اهدا کند.
از ابتدای امسال نسبت به مدت مشابه سال گذشته اهدای خون افزایش داشته است
ساعت دو بامداد است اما هنوز هم افراد برای اهدا خون مراجعه می‌کنند، مهدی اکبری مدیرکل انتقال خون قزوین به ایسنا می‌گوید: با توجه به روزه‌دار بودن مردم مؤمن و خدادوست استان، این اداره کل در شب 21 رمضان از ساعت 20 الی سه بامداد و در شب 23 ماه رمضان از ساعت 20 الی دو بامداد آماده خدمت‌رسانی است.
وی می‌گوید: امیدوارم با مشارکت هر چه بیشتر اهداکنندگان در یک‌شب باقی‌مانده، ذخایر خونی افزایش پیدا کند و به نیاز مراکز درمانی استان خللی وارد نشود.
مدیرکل انتقال خون قزوین خاطرنشان می‌کند: پزشکان ما قبل از اهدای خون، متقاضیان را معاینه و از آن‌ها آزمایش می‌گیرند، در صورت پایین بودن غلظت خون، فرد به‌صورت موقت از اهدا خون معاف می‌شود و هم‌چنین برای پیشگیری از کم‌خونی به بانوان قرص آهن به‌صورت رایگان داده خواهد شد.
وی تأکید می‌کند: از ابتدای امسال شش هزار و ۱۳۹ واحد خون اهداشده است که این میزان نسبت به مدت مشابه سال پیش یک و سه دهم درصد افزایش داشته؛ سه هزار و ۷۴۸ واحد به بیمارستان‌های استان و دو هزار و ۶۸۲ واحد به سایر استان‌ها ارسال شده است.
به گزارش ایسنا، اهدا خون سنت پسندیده‌ای است که در شب‌هایی مانند شب قدر مورد استقبال مردم قرار می‌گیرد، مرکز خون‌گیری قزوین و تاکستان در شب قدر از ساعت ۲۰ تا دو بامداد هم‌چنین در ماه مبارک رمضان صبح‌ها از ساعت هشت تا ۱۲ و ۳۰ دقیقه و شب‌ها از ساعت ۲۰ تا ۳۰ دقیقه بامداد پذیرای روزه‌داران هستند.
گزارش از: آرزو یارکه سلخوری خبرنگار ایسنا منطقه قزوین
انتهای پیام
