اما بعضی وقتها که غم و غصه سراغمان می آید، ما همهی آوازهای شادی را که بلد بودیم از یاد میبریم؛ مثل موقعی که جنگ به پا میشود و رنگ آوازها سیاه و خاکستری میشود.
در مجموعهی «اِکو» که در میانهی جنگجهانی دوم اتفاق میافتد، «پم مونیوس رایان»، داستان سه نوجوان را روایت میکند که در سختیهای جنگ، آوازهای شاد از یادشان میرود. اما قرار است یک سازدهنی جادویی آوازها را دوباره به یادشان بیاورد؛ چرا که این آوازها میتوانند طلسمی را باطل کنند که سه شاهدخت اسیر آن شدهاند.
اما چهطور؟
داستان از جایی شروع میشود که سالهای سال قبل، اُتو، برای قایمشدن به جنگل میرود و تا بچهها او را پیدا کنند شروع به خواندن کتابی میکند. او مشغول خواندن کتاب است که سروکلهی این سه شاهدخت پیدا میشود و داستان عجیبشان را برای او تعریف میکنند.
و این سازدهنی خاص سالها بعد، زندگی سه نوجوان را بههم پیوند میدهد؛ سه نوجوانی که هرکدام در گوشهای از دنیا زندگی میکنند: فردریش اسمیت، مایک فلانری و آیوی لوپز.
فردریش در آلمان زندگی میکند، در زمانی که هیتلر به قدرت رسیده است. او با پدر و عمویش در یک کارخانهی سازدهنی کار میکند و روزی یک سازدهنی پیدا میکند که رویش حرف m نوشته شده است. صدای این سازدهنی با بقیهی سازدهنیها فرق دارد، انگار صدایی آسمانی داشته باشد.
اما چون پدر فردریش با هیتلر مخالف است و خود او یک ماهگرفتگی روی صورتش دارد، زندگی آنان در خطر است؛ زیرا هیتلر در پی نابودکردن افرادی است که عیب و نقصی دارند و فردریش هم یکی از آنهاست.
کتاب دوم دربارهی مایک و برادرش، فرانکی است که در شهر فیلادلفیای آمریکا در یتیمخانهای زندگی میکنند. آنها بعد از مرگ مادربزرگشان به این یتیمخانه آمدهاند؛ تنها یتیمخانهای که پیانو دارد و شبها مایک میتواند پیانو بزند.
شانس به مایک و فرانکی رو میکند و خانم استربریج، که بسیار هم ثروتمند است، آنها را به فرزندی قبول میکند. اما مشکلات زیادی در راه حضانت آنها پیش میآید. برای همین، مایک تصمیم میگیرد در مسابقهی سازدهنی هُکسی شرکت کند. چراکه اگر در این مسابقه برنده شود، علاوه بر عضویت در گروه، آنها به او جای اقامت هم میدهند. روزی او و فرانکی به یک مغازهی فروش لوازم موسیقی میروند و مایک سازدهنیای را انتخاب میکند که حرف m روی آن نوشته شده است.
کتاب سوم دربارهی آیوی لوپز است. او و خانوادهاش درکُلنیا زندگی میکنند، اما پدر آیوی در مزرعهای در اُرنج کانتی کار خوبی پیدا میکند و آیوی و خانوادهاش به آن مزرعه مهاجرت میکنند.
قبل از مهاجرت، قرار بود آیوی و بچههای مدرسه در یک برنامهی رادیویی سازدهنی بزنند و آیوی در این برنامه اجرای تکنوازی داشته باشد، اما مهاجرت خانوادهاش به مزرعهی جدید باعث میشود او این شانس را از دست بدهد. برادر او، فرناندو، تازگی برای جنگ در مقابل ژاپن به نیروی هوایی آمریکا پیوسته و از آیوی خواسته خانواده را کنار همدیگر نگهدارد.
آیوی در شهر جدید دوستی به نام سوزان پیدا میکند و وقتی سوزان به او میگوید در مدرسهی جدید یک گروه موسیقی هست که او هم میتواند عضو آن شود، آیوی خیلی خوشحال میشود. اما خوشحالی او زیاد طول نمیکشد، چون روز بعد میفهمد قرار نیست به همان مدرسهای برود که سوزان میرود.
داستان آن سه خواهر چیست و چهطور به زندگی این سه نوجوان ربط پیدا میکند؟ چهطور پس از سالها این سازدهنی به دست فردریش رسیده است؟ آیا مایک در مسابقهی سازدهنی برنده میشود؟ آیوی چهطور با اوضاع مدرسهی جدید کنار میآید؟
برای دانستن جواب این سؤالها باید مجموعهی اکو را خواند؛ کتابی که در آن ما هم درست مثل فردریش، مایک و آیوی صدای سازدهنی را در سراسر کتاب میشنویم. صدای سازدهنی که درواقع آواز دلهای آنهاست و همین آواز است که سرنوشت این سه نفر را به هم پیوند میدهد.
نویسندهی کتاب، پم مونیوس رایان، در سال 1951 در کالیفرنیا بهدنیا آمده و بیش از 40 کتاب برای کودکان و نوجوانان نوشته است.
مجموعهی اکو، اثر تحسینشدهی او، جوایز بسیاری برده است. از جمله مدال نیوبری، جایزهی انجمن کتابخانهی آمریکا (ALA).
این کتاب را «فروغ منصورقناعی» ترجمه کرده و نشر پرتقال (02163564) هم ناشر آن است. قیمت هریک از جلدهای این مجموعه 9500 تومان است.
9819036