گوناگون 20:42 - 10 آذر 1394
شبکه های وهابی با این توهینات، سعی در خاموش نمودن نور اهل بیت علیهم السلام دارند.

آیا آب نخوردن حضرت عباس(ع) روز عاشورا داخل شریعه فرات، صحیح است؟

یکی از شبهاتی که همواره مورد توجه دشمنان اهل بیت علیهم السلام قرار می گیرد، آب نخوردن حضرت ابوالفضل علیه السلام در روز عاشورا زمانی که برای آوردن آب به داخل نهر فرات وارد شدند، است. قصد آنان از طرح این شبهه، کم رنگ کردن ایثارگری های موجود در واقعه کربلا است.

این شبهه را اینگونه مطرح می کنند که آب نخوردن حضرت عباس علیه السلام در شریعه فرات، امری غیر منطقی است، زیرا هر کسی می داند که هنگام تشنگی باید آب بنوشد تا بتواند مقاومت بیشتری داشته باشد؟

 

یکی از مجریان شبکه های وهابی که دشمنی او با اهل بیت علیهم السلام بر کسی پوشیده نیست، در یکی از برنامه های خود با لحنی تمسخر آمیز، جریان آب نخوردن حضرت ابوالفضل علیه السلام را عملی غیر عاقلانه می خواند. این مجری وهابی، با این سخنان سخیف خود، ماهیت خشن و بی عطوفت وهابیت را به نمایش گذاشته است.

 

 

 

 

 قبل از پاسخ، نکته‌ای در رابطه با مقام و منزلت حضرت عباس(ع) ذکر می‌شود:



امام سجاد(ع) می فرماید: «برای عمویم عباس(ع) در روز قیامت و در پیشگاه خدای تبارک و تعالی، مقام و منزلتی است که همه شهیدان در روز قیامت به آن غبطه می‌خورند و آرزوی چنین مقامی را می‌کشند».[1]



 

بنابراین، حضرت عباس(ع) تمام عمرش را در خدمت ائمه زمان خود گذرانده، بخشی از عمرش را در خدمت پدر بزرگوارش امیرالمؤمنین(ع) و بخشی دیگر از عمر شریف خود را در خدمت برادر بزرگوارش امام حسن(ع) گذراند، وقتی که امام حسن(ع) به شهادت رسید، عباس(ع) همیشه ملازم و همراه برادرش امام حسین(ع) بود.



 


از همان آغاز حرکت امام حسین(ع) از مدینه به طرف مکه و نیز از مکه به طرف کربلا حضرت عباس(ع) لحظه‌ای از برادرش جدا نشد، وی پرچمدار و علمدار دشت کربلا و ساقی تشنه لبان بود.



 


در مورد سند این جریان باید گفت در منابع تاریخی ذکر شده است: وقتی که در روز عاشورا نوبت به آن بزرگوار رسید و تلاش کرد که با ورود به شریعه فرات، مشک خود را پر و برای تشنه لبان خیمه ها آب برساند، طبق نقل برخی از منابع: کفی از آب برداشت و خواست بیاشامد، به یاد لب تشنه برادرش امام حسین(ع) افتاد، آب را روی آب ریخت.[2]



 

سپس مشک را پر از آب کرد و با دهان تشنه از شریعه فرات خارج شد. آن‌گاه به خود چنین خطاب کرد: «یا نفس من بعد الحسین هونی و بعده لا کنت ان تکونی هذا الحسین وارد المنون و تشربین بارد المعین تالله ما هذا فعال دینی».[3]





 ای نفس! بعد از حسین، زندگی تو ارزش ندارد و نباید بعد از او باقی بمانی، این حسین است که لب تشنه و در خطر مرگ قرار دارد، می‌خواهی آب گوارا و خنک بیاشامی، سوگند به خدا دین من اجازه چنین کاری را نمی‌دهد.

 

همانگونه که ملاحظه می کنید، این مطلب در منابع تاریخی ثبت شده است و همچنین نقل کرده اند: حضرت عباس(ع) کفی از آب پر کرد تا بیاشامد، ولی آب را روی آب ریخت، آن‌هایی که ناظر این جریان بوده‌اند (لشکریان یزید) گفته‌اند: آن حضرت اندکی تأمل کرد، بعد دیدیم آب نخورده بیرون آمد

آنجا کسی ندانست که چرا آن بزرگوار آب نیاشامید، اما وقتی که بیرون آمد رجزی (اشعار فوق الذکر) خواند که در این رجز مخاطب خودش بوده نه دیگران، از این رجز فهمیدند که چرا آب نیاشامید.[4] 



وقتی که به یاد لبان تشنه حسین(ع) افتاد از آشامیدن آب صرف نظر کرد و خواست که هر طور که شده برای خیمه‌های برادرش آب بیاورد، ولی افسوس که چنین نشد.

 

 نتیجه می‌گیریم: خود لشکریان عمر سعد دیدند که حضرت، آب را روی آب ریخت و نیز رجزی خواند و علت آن را نیز به خوبی توضیح داد، باید توجه داشته باشید که رجزخوانی یکی از روش‌های مرسوم سپاهیان بوده که یکی از کاربردهایش، برای نشان دادن میزان انگیزه و ولایت پذیریشان، به دشمنان بوده است.

 

 

 

اما در پاسخ اینکه آیا این عمل کار عاقلانه و منطقی است باید به چند نکته توجه نمود:

 

1. مقام امامت بسیار والاتر از آن چیزی است که در اذهان کوتاه ماست. اگر منصب امام که اساس همه فضائل و ارکان خلقت است تبیین شود جا دارد که همه مانند عباس (ع) در برابر او فدا شوند.

 

2. از سوی دیگر عشق واقعی میان حضرت حسین(ع) و ابوالفضل(ع) بسیار والاتر از ننوشیدن آب بود.

 

3. جهت دیگر ناله العطشی است که از حلقوم کودکان بیگناه برمی خواست که هر ناظر بی‏طرفی را هم تحت‏تأثیر قرار می‏داد تا چه رسد به کسی مثل عباس(ع) که هم مظهر عطوفت و یتیم‏نوازی علی(ع) بود و هم اینکه خونش با خون آن کودکان از یک منشأ و پیوند بود، این مِهر باطنی حکم می‏کرد که عباس(ع) آب ننوشد.

 

4. از همه مهمتر حضرتش خواست که تا ابد درس ماندگار «گذشت» به نسلهای همیشه بشر دهد تا ارائه طریقی «ایثارگرانه» کرده باشد.

 

5. همه موارد فوق یک طرف و نبرد میان عشق و عقل در طرفی دیگر دخیل در حادثه است. عقل می‏گفت سلامت تو واجب الحفاظه است اما عشق بگونه‏ای دیگر سخن می‏گفت: عقل می‏گفت: تشنه‏ای بنوش‏ عشق می‏گفت در رضای محبوب کوش، عقل صحبت ناسوتی می‏نمود عشق صلای لاهوتی می‏نمود.

 

بر همین اساس بود که حضرت ابوالفضل(ع) یا ننوشیدن جرعه ای آب، تا ابد درس معرفت و عشق را به همه آزادگان جهان آموخت.

 

در پایان ناگفته نماند این مرتبه نخستی نیست که شبکه های وهابی به توهین به اعتقادات مسلمانان روی آورده اند و همین شخص بارها جریانات مختلف کربلا و امام حسین(ع) را مورد تمسخر قرار داده است. این اظهار نظرهای مغرضانه شبکه های وهابی، باعث انزجار اهل سنت ایران از این شبکه ها و اعلام بیزاری آنان از شبکه های وهابی شده است.



  

*
پی‌نوشت‌ها

[1]. شیخ عباس قمی، سفینة البحار، ج2، ص155؛ منتخب التواریخ، ص257

[2]. ابو مخنف، مقتل الحسین، تحقیق حسین غفاری، قم، مطبعة العلمیة، ص179.

[3]. محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج45، ص41؛ کبریت الاحمر، ص159؛ شیخ سلیمان بن ابراهیم قندوزی حنفی، ینابیع المودة، تحقیق سید علی جمال اشرف حسینی، چاپ اول، 1416ق، دارالاسوه.

[4]. استاد شهید مطهری، حماسه حسینی، تهران، انتشارات صدرا، چاپ پنجاه و ششم، 1386ش، ج1، ص87 و 88.

[5]. علی ربانی خلخالی، چهره درخشان قمر بنی هاشم حضرت ابوالفضل عباس علیه السلام، ص 215.

 

 

*معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر

1
ـ حماسه حسینی، شهید مطهری

2
ـ نفس المهموم، شیخ عباس قمی

3
ـ منتهی الآمال، شیخ عباس قمی

4
ـ مقتل جامع، مهدی پیشوایی

 


7456171
 
پربازدید ها
پر بحث ترین ها
صفحه اصلی | درباره‌ما | تماس‌با‌ما | تبلیغات | حفظ حریم شخصی

تمامی اخبار بطور خودکار از منابع مختلف جمع‌آوری می‌شود و این سایت مسئولیتی در قبال محتوای اخبار ندارد

کلیه خدمات ارائه شده در این سایت دارای مجوز های لازم از مراجع مربوطه و تابع قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد.

کلیه حقوق محفوظ است