مادر قاتل:
"همسایهها ما را خیلی اذیت میکنند. من به امامجمعه پارسآباد گفتهام که روی منبر هم بگوید که درخانواده ما به جز پسرم هیچ نقشی در قتل آتنا نداشته است. ما عذاب وجدان داریم برای کارهایی که پسرم انجام داده. ما میخواهیم که مردم حساب ما را از او جدا کنند. مردم آمدهاند در خانه ما را شکستهاند و وقتی ما را میبینند ناسزا میگویند. بالاخره ما در این شهر زندگی کردهایم و میخواهیم در همین شهر به زندگیمان ادامه بدهیم.
برادر قاتل:"
" ما خانواده آبروداری هستیم.ما را قربانی برادرمان نکنند. بچههایش در این شهر زندگی کردهاند و آبرو دارند. زندگی ما نابود شده. برادرم در پارسآباد کار اداری داشته الان یک هفته است همهچیزش را گذاشته و فرار کرده چون مردم هر وقت ما را میبینند آزار و اذیتمان میکنند. آبرو و حیثیتمان رفته. نمیتوانیم سرمان را بلند کنیم".(خبرگزاری خبرآنلاین 25 تیر ماه 1396)
آنچه مطالعه کردید بخشی از مصاحبه دردناک خانواده قاتل آتنا دختر بچه معصومی ست که در پارس آباد مغان به طرز دهشتناکی به قتل رسید . خبر تکان دهنده یی که نه تنها ایران بلکه دنیا با ان همه فجایع روزانه را بهت فرو برد.. من البته نه جامعه شناسم، نه آسیب شناس و روانشناس اجتماعی،ممکن است شما هم نباشید. اما همه می دانیم یک جامعه در معرض آسیب های متعدد وممتد (صرف نظر از موضوع،ماهیت و علل آن)به این تخصص ها در حوزه علوم انسانی برای بررسی علل تولید و باز تولید خشونت و نابسامانی و فائق آمدن بر آنها به شدت نیازمند است. چرا این همه خشونت عمیق و فجیع!؟،آنهم در منطقه یی که علی القاعده در معرض خشونت های سیستماتیک شهری قرار ندارد.
موضوع قتل تکان دهنده دختر معصوم و زیبای پارس آبادی، مسلما از جانب متولیان قضایی پیگیری عادلانه خواهد شد. اما این عدالتی بورکراتیک است که در آن نقش متولیان آسیب شناس عمومی و جامعه شناخت تخصصی به طور عمده نادیده انگاشته شده وحلقه آخر در فرآورده عدالت قضایی به مثابه همه عدالت فرآیندی فرض گرفته می شود. .فارغ از آنچه در بطن جامعه و عدالت عمومی می گذرد،هدایت عدالت عمومی به سمت قضاوت و مواضع شخصی (رابطه میان مقصر و قربانی) بدون تردیداما با نگرانی!،به سمت هیچ عدالت فراگیر و آرامش عمومی حرکت نخواهیم کرد. افکار عمومی نیز چندان محق نیست مسئولیت های وجدانی و اخلاقی خود را به صرف اقدام بورکراتیک حوزه قضایی خاتمه یافته فرض کند.در موضوع قتل دختر بی گناه و معصوم پارس آبادی از هر زاویه یی می توان سخن گفت . اما شخصا مایلم از زاویه نگرانی های دلهره آور بازماندگان قاتل سخن بگویم که صدای بی گناهی آنها در این فاجعه شنیده نمی شود. شخصی شدن ساحت عدالت و وجدان عمومی، مخاطره یی جدی به دنبال دارد که کنترل و اصلاح آن وظیفه مشترک متولیان قضایی،اجرایی ،قانونی والبته رسانه های ملی و عمومی ست. بروز هیجان در یک فاجعه و تاثر عمومی شاید امری طبیعی باشد و حق قانونی بازماندگاه قربانی امری طبیعی تر.اما در نقطه مقابل کنترل هیجان ها و دفاع موثر از قانون و حقوق احاد مردم در دوسوی یک موضوع، وظیفه یی حاکمیتی در همه ابعاد آن است. ویژگی اصلی حاکمیت تسلط بر اعصاب و اعمال وجدان عمومی و حاکمیتی ست. چرا باید کار به جایی برسد که خانواده بی گناه قاتل بی آبرو شده ،از شهر و دیار خود متواری و در جایی پناه بگیرند که هیچ پناهی و امانی در آن ندارند بدون آنکه مقصر باشند!؟. آنها در برابر قضاوتی از پیش شکل گرفته ،حتی قادر به بیان توضیح،اندوه و همدردی خود نیستند.به راستی گناه آنها چیست؟.اندوه جانگداز خانواده آتنا قابل تسکین و مداوای زود هنگام نیست خدا به آنها آرامش و صبر بدهد..اما بخش ها ولایه هایی از افکار عمومی نباید برای جبران، مادر، برادر،همسر ،کودکان و سایر بازماندگان قاتل را به قربانیان ثانویه این فاجعه تبدیل کنند. آنها بیش از هرکسی زیر فشار روانی ،روحیه از بین رفته،شرم و خجالت در حال خرد شدن و نابودی هستند.لطفا آنها را به حال خودشان رها کنید.matinmos@gmail.com
9266171