گوناگون 17:32 - 06 خرداد 1395
شعر انتظار > ح.امینی:می‌دانم از شب‌های بارانی می‌آییاز فتح یک احساس توفانی می‌آیی

از کوچه‌های پشتی نارنج و نقره

با کوله‌بار سبز نورانی می‌آیی

 

آتش زدم پرهای سیمرغ دلم را

آنی صدایت کرده‌ام، آنی می‌آیی

 

یک روز تا اوج رهایی، قاصدک‌وار

ای یوسف پابند زندانی می‌آیی

 

در انفجار صد ستاره توی مهتاب

با رقص نور و پرتوافشانی می‌آیی

 

دنیا به پای حرف‌های تو می‌افتد

با یک کـلام ماه قرآنی می‌آیی

 

می‌آیی و دنیا غزل می‌خواند از تو

در لحظه‌ی خوب غزل‌خوانی می‌آیی!

 

دوچرخه شماره ۸۳۰


7927803
 
پربازدید ها
پر بحث ترین ها
صفحه اصلی | درباره‌ما | تماس‌با‌ما | تبلیغات | حفظ حریم شخصی

تمامی اخبار بطور خودکار از منابع مختلف جمع‌آوری می‌شود و این سایت مسئولیتی در قبال محتوای اخبار ندارد

کلیه خدمات ارائه شده در این سایت دارای مجوز های لازم از مراجع مربوطه و تابع قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد.

کلیه حقوق محفوظ است