به گزارش خبرگزاری فارس از گرگان، لیگ برتر بسکتبال باشگاههای کشور در سال 1392 برای نماینده گرگان در این لیگ و هواداران تیم بسکتبال شهرداری گرگان با جایگاه نهم در جدول و حسرت بردهای لذتبخش به پایان رسید.
پس از ثبت این ناراحتی و حسرت در دل هواداران بسکتبال گرگان، اعضای شورای اسلامی شهر گرگان با تصویب لایحهای مبنی بر عدم تیمداری شهرداری گرگان در فصل آینده ناراحتی و نگرانی دیگری را برای هواداران بسکبتال گرگان به وجود آورد که در این روزها شانتاژهای خبری و اجتماعی آنقدر زیاد و نامناسب بوده که همه را خسته کرده است، اما شاید نیاز باشد با بازخوانی اتفاقات دریابیم که این همه مصاحبههای جنجالی و افشاگریها و مبارزه با مسائل گوناگون در این ورزش پرطرفدار در استان گلستان چه مزایایی برای ورزش بسکتبال گرگان داشته است؟
همه این روزها چشمانتظارند تا ببینند شورای اسلامی شهر گرگان برای فصل آینده چه تصمیم خواهد گرفت و سرانجام تیم بسکتبال گرگان چه خواهد شد و از طرف دیگر چشمها به عملکرد تیم بسکتبال سولن بهشت هیرکان دوخته شدهاند تا ببینند آیا این تیم جوان در حضور بینظیر خود در لیگ دسته اول بسکتبال میتواند در لیگ برتر حاضر شود و آیا در لیگ برتر میتواند حسرتهای بجا مانده برای مردم را به لحظات شیرین فراموشنشدنی تبدیل کند؟
موضوعی که فکر کردن به آن هم برای هواداران و بسکتبال دوستان واقعی شیرینی و طراوت خاصی دارد؛ البته این اشتیاق برای آنهایی است که عاشقانه بسکتبال گرگان را دوست دارند و از آن لذت میبرند، آنهایی که بسکتبال برایشان فقط منبعی برای نان درآوردن نیست و بسکتبال را تعقیب میکنند تا لذت ببرند و بخشی از دغدغههای فکری خود را با دیدن بسکتبالی که شهرشان را در سالهای نه چندان دور به مهد و پایتخت این رشته ورزشی تبدیل کرده بود و حس خوب پیروزی و شکستهایش برایشان بیهمتا است، فارغ شوند.
برخی هواداران، کارشناسان و اهالی پیشکسوت بسکتبال گرگان در این سالها و این روزها حرفهای تلخ زیادی زدند، اما یک حرفی را که دقت کنی میبینی با واقعیت بسکتبال گرگان همخوانی دارد و آن واقعیت تلخ این است که هواداران بسکتبال مدتها است که از دیدن بازیهای نماینده خود در لیک برتر لذت نمیبرند و اثباتکننده آن صندلیهای خالی ورزشگاه و شعارهای هواداران است.
شانتاژها و جنجالهای بسکتبال گرگان به خصوص در یک سال اخیر آنقدر زیاد شده که گویی نه تنها راهی برای کنترل آن نیست؛ بلکه سکوت متولی ورزش در استان گلستان نیز مزید بر علت شده تا ورزشهای دیگر هم برای این ورزش پرطرفدار در گرگان حاشیه ایجاد کنند و با عدم انجام تعهدهای امضا نشده و اعتبار تار سبیلهایی که دیگر هیچ ارزشی در دنیای امروز ندارد، برای بسکتبال گرگان جاده جنجال را صاف و هموار کنند تا بسکتبال با سرعت بیشتری به سوی پرتگاه نابودی حرکت کند.
اعتراض هواداران و مطرح کردن مسائل مختلف در ورزش و انتقاد اهالی رسانه به مجموعه مدیریتی تیم بسکتبال شهرداری گرگان از مدتها قبل خبر وجود اتفاقات ناگوار را در بسکتبال گرگان و تیم بسکتبال شهرداری گرگان میداد و فریادها بر این موضوع تأکید داشت که فضای موجود آنی نیست که موجب پیشرفت بسکتبال گرگان شود؛ اما آیا گوش شنوایی وجود داشت؟
گوشهایی که باید میشنید آنقدر خود را به نشنیدن زد و گفتههای ضدونقیض آنقدر از دهان مسئولان تیم لیگ برتری بسکتبال گرگان بیان شد که این روزها حال و روز بسکتبال گرگان به جایی رسیده است که لیست هزینهها منتشر میشود، تهدیدهای استعفا و ایستادگی تا پای مرگ و احتمال خونریزی صحبت به میان میآید.
اوضاع در بسکتبال گرگان آنقدر نابسامان است که یک مربی برای نگهداشتن بازیکن بومی باید برای مبالغ چند میلیونی با مدیرعامل تیم کلنجار برود و برای ماندن و یا نماندن بازیکن در تیم شهرش کار به دایی و عمو و اقوام برسد که بعد از آن هم تیم نتیجه نگیرد و همه علیه هم مصاحبه کنند و ناگفتههای و گفتههای خصوصی را فاش کنند که شاید این فاش کردنها به دلیل رسیدن کارد به استخوانها باشد.
مزایا و معایب افشاگریها و لیست هزینههای منتشر شده
در اصل و در نفس اگر کمی تفکر کنیم درمییابیم که مبالغ قرارداد و توافقهای انجام شده بازیکن با تیم، باشگاه و هزینههای انجام شده در یک تیم به نوعی یک موضوع دارای حریم مشخص است، اما آیا این حریم آنقدر بالا است که نمایندگان مردم در پارلمان محلی که بودجه بیتالمال را برای صرف هزینههای تیم مصوب میکنند نیز در خصوص این هزینهها و مبالغ نامحرمند و مردمی که برای تأمین بودجه این تیم عوارض میدهند و به نوعی از جیب آنها برای تأمین هزینههای تیم خرج میشود، حق ندارند بدانند بازیکنان و کادر فنی تیم چه میزان پول دریافت میکنند و اینگونه عملکرد ضعیفی در لیگ دارند؟
آیا مردمی که مسئولان خود را خدمتگزار آنها میدانند و افرادی که از دل این مردم و با رأی این مردم به جایگاه اجتماعی رسیدهاند حق ندارند از آنها در خصوص چگونگی هزینه برای تیم و هزینه بیتالمال از آنها سوال بپرسند و از آنها انتقاد کنند؟
آیا شورای اسلامی شهر گرگان از آن درجه از مقبولیت و اقتدار در شهرداری گرگان برخوردار نیست که هیچگونه اطلاعی از چگونگی هزینه شدن این بودجه ندارد و حتی زمانی که از مسئولان تیم لیست هزینهها را میخواهد باید لیستی بدون سربرگ و امضا و سند رسمی برای ارائه به شورای اسلامی شهر آماده شود؟
چرا مسئولان بسکتبال گرگان و شهرداری گرگان نباید شفافیت و صداقت لازم را با مردم داشته باشند که امروز انتشار لیست هزینههای تیم بسکتبال شهرداری گرگان موجی از جنجالها و سئوالهای بسیاری را در اذهان مردم و حتی اعضای شورای اسلامی شهر گرگان به عنوان نمایندگان مردم در پارلمان محلی و ناظران اصلی بر عملکرد شهرداری گرگان ایجاد کند.
انتشار هزینهها و هزاران سئوال/ مصون بودن شهرداری گرگان از تیر شفافسازی است
اما در این بین سئوالهای زیادی مطرح میشود؛ اینکه آیا این همه جنجال، مصاحبه و تهدید به استعفاها و انتشار این لیستها مزایایی هم دارد؟ هرچند انتشار لیست هزینهها و مبالغ قرارداد بازیکنان حداقل یک مسئلهای را ثابت میکند که در زمانهای مختلف که همه فریاد میزدند یک تیم لیگ برتری امکان ندارد با این مبالغ بیان شده از سوی مسئولان تیم در لیگ برتر حاضر شود و در مقابل اظهارنظر مسئولان تیم درست انتقاد میکردند و همگان متوجه شدند که هیچگاه ماه پشت ابر نمیماند.
اما سوال مطرح شده دیگر این است که تیم بسکتبال شهرداری گرگان از بودجه بیتالمال تغذیه میشود و باید اطلاعرسانی درستی در این حوزه انجام شود، بنابراین چرا هزینههای سازمان فرهنگی و ورزشی شهرداری گرگان و همچنین شهرداری گرگان که برابر قانون باید هر 6 ماه و در پایان هر سال مالی نسبت به انتشار هزینهها و بودجه خود به مردم اطلاعرسانی کنند این امر را به درستی انجام ندادهاند و یا تنها به انتشار این هزینهها در برخی از روزنامههای محدود اکتفا کردهاند، اطلاعرسانی آن در نوع مطلوب و با کیفیت نبوده است.
اگر قرار بر اطلاعرسانی است آیا درست است فقط بسکتبال شهرداری گرگان را وسط میدان بگذاریم و همه فازهای منفی بر سر این تیم آوار شود، اما شهرداری گرگان و سازمانهای تابعه آن که از بیتالمال تغذیه میشوند از این میدان به دور باشند؟
مسئله سوم این است که آیا این هزینهها و عدم شفافیت با مردم فقط در این بخش از شهرداری یعنی رشته بسکتبال در حال صورت گرفتن است؟ چرا کسی تا به حال به این مسئله ورود نکرده که در مسائل دیگر شهرداری گرگان چه اتفاقاتی در حال رخ دادن است و آیا بودجه در سرفصل هزینهای خود هزینه میشود و عملکرد در این حوزه برابر قانون انجام شده است؟ آیا به رسانهها اجازه داده میشود که در این حوزه به اطلاعرسانی صحیح و دقیق برای مردم بپردازند؟ آیا زمانی که آنقدر بر روی انتشار هزینههای یک تیم مورد حمایت بسکتبال محدودیت و سختگیری وجود دارد آیا به واقع امکان ورود رسانهها به عرصه وسیع مسائل شهرداری گرگان داده میشود؟
اصلاً هدف منتشرکنندگان لیست هزینههای تیم بسکتبال شهرداری گرگان در سال 1392 چیست؟ آیا فقط بسکتبال شهرداری است که برای شهرداری گرگان هزینه برداشته است و دیگر بخشهای این نهاد هزینههای مازاد و بدون مدیریت ندارد؟
اما به واقع چرا متولی امر ورزش در استان گلستان و مجموعه مدیریتی ورزش و جوانان در این حوزه برای حل موضوع و بررسی اتفاقات رخ داده ورود پیدا نمیکند؟ چرا دستگاههای متولی این امر برای بررسی صحت گفتهها و عملکرد مجموعه مدیریتی تیم شهرداری گرگان و سازمانهای تابعه وارد میدان نمیشوند؟
تصمیم پارلمان محلی و احساس مرگ برای اعضای شورا
اما زاویه دیگر این است، حال که شورای اسلامی شهر گرگان پس از پی بردن به اتفاقات پشت پرده بسکتبال شهرداری گرگان اقدامی اساسی و عاجل را به خرج داده است، چرا باید این همه موج انتقاد و شانتاژ، تهدید، توهین و مسائل گوناگون علیه نمایندگان مردم در پارلمان محلی ایجاد شود؟ چرا باید کار به جایی برسد که عضو هیئت رئیسه شورای اسلامی شهر گرگان در مقابل تهدیدها و برخوردهایی که به دلیل رأی موافق دادن به عدم تیمداری شهرداری داده شده در صحن علنی شورای اسلامی بر ایستادگی خود بر رأی خود تأکید کند و بگوید نهایت میخواهند ما را بکشند، خوب بکشند، ما برای دفاع از حق مردم قسم خوردهایم و این عضو حتی بوی مرگ و خونریزی را در این عرصه احساس کرده است.
مطرح شدن این قراردادها و هزینهها آیا اثر مطلوبی میتواند در آینده کاری بسکتبال گرگان داشته باشد؟ آیا با توجه به اینکه تیمهای سایر استانها هزینههای سرسام آوری دارند درست است که هزینههای بسکتبال گرگان پایین باشد؟
انتشار لیست بازیکنان صرفاً برای اطلاعرسانی آیا باری از دوش بسکتبال گرگان بر میدارد و دردی از این بسکتبال خسته و ویران شده دوا میکند؟ لیستی که منتشر شود و فقط نگاه مردم را نسبت به تیم مورد علاقه شان و مسئولان آن تیم و مسئولان شهرداری و شورای شهر بدبین و بیاعتماد کند آیا قدم گذاشتن به راهی نیست که بسکتبال را به سمت نابودی میکشاند؟
مسئله دیگری که در لیست منتشر شده بازیکنان خیلی جای تأسف و نگرانی را به جای میگذارد، توزیع نامتوازن پول بین بازیکنان بومی و غیربومی است که همین موضوع باعث شد، مجتبی بنیعقیل را از بازی در شهر خود دور کند؛ چطور میشود بازیکنان بومی فقط مبالغی همانند 3 میلیون، 5 میلیون و 16 میلیون بگیرند و بازیکنان غیربومی مبالغی همانند 70 میلیون و 40 میلیون؟!!!!!! آیا همین توزیع نامتوازن پولها خود دلیلی بر ایجاد حاشیه در وضعیت فعلی تیم و آینده آن نمیشود؟
اما به واقع راه سامان یافتن وضعیت بسکتبال گرگان افشاگری و جنجالسازی و فرافکنی و ارائه آمارهای ضد و نقیض از بودجه و هزینهها است؟ آیا راه صحیح درخواست از شهرداری برای تیمداری در فصل آینده اعمال فشار و تهدید و فحاشی در ورزشگاه است؟ به واقع چه میزان از این هزینه میلیاردی برای بسکتبال گرگان که سازمان فرهنگی و ورزشی شهرداری گرگان آن را پرداخت کرده صرف هزینههای فرهنگی و آگاهسازی مردم در مسائل فرهنگی ورزش شده است؟ فرهنگ در ورزش بسکتبال برای هواداران و حتی مدیران و مسئولان بسکتبال و این تیم چه جایگاهی دارد؟ آیا تهمت و مسائل مشابه اهالی بسکتبال به یکدیگر راه نجات بسکتبال از ویرانی کامل بسکتبال گرگان است؟
3532879