گوناگون 03:30 - 10 خرداد 1395
د اول: دوچرخه‌ی جان، سلام، احوالت بهارانه... اما نه بهاری به رنگ امتحان... کمی مایل به تعطیلات...

د دوم: دوست‌جان، مغز آدم گاهی اِرور می‌ده و این‌که هیچ کاری انجام نمی‌ده، نمی‌دونه دقیقاً مشغول چه کاری بوده؟ و این علامت سؤال توی ذهن جرقه می‌زنه که پس کی تابستون می‌شه؟!

د سوم: چندوقته در حال از بین‌بردن خودم هستم! پودر‌کردن مغزم! تحقیق زالودرمانی رو آماده می‌کنم... و تئا‌تر چند روز دیگه... و مسائل ریاضی و امتحان مستمر و انتخاب رشته و بحث آب شدن یخ‌های قطبی و....

د چهارم: دوست‌جان، انتخاب‌رشته، وحشتناک‌ترین چیزیه که توی عمرم دیدم... حاضرم دو ماه با دایناسور‌های گوشت‌خوار زندگی کنم، اما مجبور نباشم انتخاب‌رشته کنم!

د پنجم: داشتم مسئله‌ی ریاضی حل می‌کردم و به این فکر کردم که بعضی چیز‌ها رو نمی‌شه با ریاضی حل کرد... مثلاً وقتی چرخ یک دوچرخه در میون باشه... به‌جای جواب سؤال مسافت طی شده توسط دوچرخه و... باید آرام سوار دوچرخه شد و رکاب زد و به همه‌ی مسائل ریاضی کتاب خندید!

د ششم: آدم‌هایی که نامه نمی‌نویسن، این‌همه حرف چه‌جوری توی دلشون جا می‌شه؟ اصلاً چه طوری می‌شه نامه ننوشت؟ چه‌قدر حرف داشتم!

د هفتم: د مثل دوست! چه خوبه آدم به اندازه همه‌ی «د»‌های دنیا دوستِ خوب داشته باشه... اصلاً چند تا «د» در دنیا داریم؟ نمی‌دونم!

دوستدارت

دریا اخلاقی

15 ساله از تهران

 

دوچرخه شماره ۸۳۰

دوست قدیمی دوچرخه، نگار رضایی این عکس را از شهرش دامغان فرستاده است.


7936520
 
پربازدید ها
پر بحث ترین ها
صفحه اصلی | درباره‌ما | تماس‌با‌ما | تبلیغات | حفظ حریم شخصی

تمامی اخبار بطور خودکار از منابع مختلف جمع‌آوری می‌شود و این سایت مسئولیتی در قبال محتوای اخبار ندارد

کلیه خدمات ارائه شده در این سایت دارای مجوز های لازم از مراجع مربوطه و تابع قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد.

کلیه حقوق محفوظ است