فرزندتان در حال باختن است

باشگاه خبرنگاران جوان - در جهانی که مرز میان بازی و یادگیری هر روز کمرنگتر میشود، انتخاب نوع «بازی دیجیتال» دیگر یک موضوع سلیقهای نیست، بلکه بخش مهمی از تربیت شناختی و هیجانی کودکان به شمار میآید.
امروز، کودکان پیش از آنکه الفبای مدرسه را بیاموزند، زبان دنیای دیجیتال را میشناسند؛ دنیایی که در آن بازیها میتوانند همچون یک کلاس درس پویا، فرصتهایی غنی برای رشد فراهم کنند یا بالعکس، با طراحیهای اعتیادآور و هیجانهای سطحی، مسیر رشد سالم را مخدوش سازند.
در چنین فضایی، والدین و مربیان ناگزیرند بیش از هر زمان دیگری بدانند «بازی دیجیتال خوب» دقیقاً چه ویژگیهایی دارد و چه سازوکارهایی یک بازی را به تجربهای آسیبزا تبدیل میکند. درک این تفاوت، نه برای محدود کردن کودک، بلکه برای هدایت آگاهانهٔ او در محیطی است که نقش پررنگی در شکلدهی آیندهاش دارد.
در این گزارش «علیرضا فراهانی» کارشناس بازیهای رایانهای و مشاور بنیاد ملی بازیهای رایانهای، تلاش میکند مرز میان یک بازی سازنده و یک تجربهٔ مخرب را روشن کند و راهکارهایی عملی برای مدیریت هوشمندانهٔ بازیهای دیجیتال در اختیار والدین بگذارد.
«بازی دیجیتال خوب» چیست؟
به گفتهٔ این کارشناس بازیهای رایانهای، بازی دیجیتال خوب، ابزاری هدفمند و سازنده برای رشد شناختی، اجتماعی و هیجانی کودک است؛ اما تنها در صورتی که بازی در بستری آگاهانه و محدود انجام شود. این بازیها معمولاً بر پایهٔ یادگیری هدفمند، تمرین مهارتهای ذهنی پیچیده یا انتقال مفاهیم اخلاقی طراحی میشوند.
فراهانی ویژگیهای کلیدی بازی دیجیتال خوب را این گونه نام میبرد و توضیح میدهد:
۱. تقویت مهارتهای اجرایی و حل مسئله
بازیهای خوب، کودک را وادار به تفکر استراتژیک میکنند. این بازیها اغلب ساختار پیچیدهای دارند که برای پیشرفت در آنها، کودک باید:
برنامهریزی بلندمدت داشته باشد.
مدیریت منابع (زمان، انرژی، یا آیتمهای مجازی) را بیاموزد.
انعطافپذیری شناختی خود را برای تغییر استراتژیها در مواجهه با موانع جدید بهکار گیرد.
بازیهایی که امکان طراحی، مدیریت و تصمیمگیری جمعی را میدهند، حس کارآمدی و مسئولیتپذیری را تقویت میکنند. برای مثال، شبیهسازهای مدیریت شهری یا بازیهای مبتنی بر داستانهای شاخهدار، به کودک میآموزند که هر تصمیم، پیامدی دارد.
۲. تعامل مثبت اجتماعی و همکاری
بازیهای گروهی و آنلاینِ امن (با نظارت والدین)، به کودک فرصت تعامل و همکاری میدهند. برخلاف تصور رایج، بازیهای دیجیتال میتوانند زمینهساز مهارتهای اجتماعی باشند، به شرط آنکه هدف، همکاری باشد نه حذف رقبا.
اگر والد یا مربی گفتوگویی دربارهٔ چالشها، استراتژیها و احساسات بازیکنان در بازی برقرار کند، تمرینِ گفتوگوی اجتماعی در قالبی جذاب انجام میگیرد.
۳. پاداش داخلی و احساس رضایت پایدار
ویژگی مهم دیگر بازی خوب، احساس رضایت پس از پایان بازی است؛ یعنی کودک پس از بازی دچار بیقراری، اضطراب یا پرخاشگری نمیشود. بلکه حس موفقیت، آرامش و تکمیل یک مأموریت مهم دارد.
این احساس، نشاندهندهٔ فعالیت سالم سیستم پاداش در مغز و نبود وابستگی افراطی است. سیستم پاداش این بازیها بهگونهای تنظیم شده است که موفقیت را به تلاش و زمان اختصاصیافته مرتبط کند، نه صرفاً شانس یا تحریک لحظهای.
۴. ارتقای خودآگاهی و منطق تصمیم
بازیهای هدفمند، کودک را به تأمل وادار میکنند. والدین میتوانند با پرسشهایی نظیر «چرا آن تصمیم را گرفتی؟» یا «اگر این کار را نمیکردی چه میشد؟» کودک را به تحلیل منطق پشت اعمالش ترغیب کنند. این فرآیند به ارتقای خودآگاهی و حس واقعگرایی در کودک منجر میشود، نه فرار از زندگی واقعی.
فراهانی به عنوان راهکار عملی توصیه میکند والدین فهرستی از بازیهای مورد تأیید سنی فرزندشان داشته باشند، زمان مشخصی برای بازی کودک تعریف کنند و پس از اتمام بازی، با کودک دربارهٔ آن گفتوگو کنند. این رویه نهتنها کنترل را برقرار میکند، بلکه باعث ایجاد احساس احترام و همراهی میان نسلها میشود.
«بازی دیجیتال بد» چیست؟
در نقطهٔ مقابل، فراهانی توضیح میدهد که بازی دیجیتال بد محصول طراحیهایی است که ذهن کودک را به وابستگی لحظهای و هیجان کاذب سوق میدهد. این نوع بازیها، که اغلب نمونههایی از طراحیهای «اعتیادآور» (Addictive Design) هستند، با پاداشهای سریع، گرافیک اغراقآمیز و رقابت بیپایان ساخته میشوند تا کاربر، مخصوصاً کودک، نتواند بهراحتی آن را رها کند.
این مشاور بنیاد ملی بازیهای رایانهای، پیامدهای روانشناختی و عصبی بازی بد را توضیح میدهد. از منظر روانشناسی، این بازیها دو آسیب عمده ایجاد میکنند که ریشه در تضعیف کنترل فردی دارد:
۱. تحریک مداوم و کاذب سیستم دوپامین (اعتیاد رفتاری)
بازیهای بد معمولاً بر اساس چرخههای پاداش متغیر (Variable Reward Schedule) طراحی میشوند؛ یعنی همان مکانیزمی که در قمارخانهها هم به کار میرود. کودک نمیداند پاداش بعدی کِی و چقدر بزرگ خواهد بود. پس مغز او درگیر ترشح مداوم دوپامین میشود. این تحریک مداوم مانند اعتیاد، نیاز به تکرار را در کودک ایجاد میکند.
اگر زمان بازی کنترل نشود، این چرخه باعث تغییر در تنظیم انتقالدهندههای عصبی میشود و کودک در دنیای واقعی، محرکهای معمولی (مانند مطالعه یا مکالمه) را کسلکننده مییابد.
۲. جایگزینی عواطف انسانی با درگیری مجازی
این بازیها اغلب تجربهٔ عواطف عمیق را با هیجانات سطحی و لحظهای جایگزین میکنند. کودک به جای تجربهٔ محبت واقعی یا حس موفقیت ناشی از تلاش طولانی، از برنده شدن در یک دورهٔ چنددقیقهای یا دریافت امتیاز (Like) رضایت سطحی به دست میآورد. این امر منجر به کاهش عمق عاطفی میشود.
فراهانی علائم و پیامدهای رفتاری بازی دیجیتال بد را نیز در ۵ مورد نام میبرد:
۱. کاهش دامنهٔ توجه: توانایی حفظ تمرکز بر فعالیتهای طولانیمدت کاهش مییابد. چون مغز به تحریکات سریع عادت کرده است.
۲. افت تحصیلی و کمانگیزگی: فعالیتهای نیازمند تلاش و تأخیر در پاداش، جذابیت خود را از دست میدهند.
۳. خشم ناگهانی و پرخاشگری (Frustration Tolerance): وقتی کودک مجبور به قطع بازی میشود، چون سیستم پاداش او مختل شده است، واکنشهای هیجانی شدیدی نشان میدهد.
۴. گوشهگیری و فرار از واقعیت: کودک ترجیح میدهد به دنیایی برود که در آن همیشه قوی است یا کنترل کامل دارد، به جای مواجهه با پیچیدگیها و شکستهای دنیای واقعی.
۵. مشکلات جسمی: کمتحرکی، اختلالات خواب، و ضعف بینایی نیز از عوارض فیزیکی این نوع بازیها هستند.
فراهانی راه اصلاح این وضعیت را تغییر نگرش والدین میداند. به اعتقاد او «ممنوعیت مطلق معمولاً نتیجهٔ عکس میدهد و منجر به مخالفت، پنهانکاری و افزایش استفادهٔ مخفیانه میشود. در عوض، والد باید کودک را به شناخت احساساتش پس از بازی راهنمایی کند.»
«الان بعد از بازی چه احساسی داری؟ خستهای، عصبانی هستی یا شاد؟» این گفتوگو گام نخست تربیت عاطفی در دنیای دیجیتال است.
این کارشناس بازیهای رایانهای میگوید «پس از آن باید راهحلهای بازی گروهی جایگزین با وقت گذاشتن مؤثر همراه شود. به طوری که والد بداند از این وقت گذاشتن فرزندش حس رضایت و آرامش را دریافت میکند. اگر از ۲ یا ۳ سالگی تا ۷ سالگی حداقل روزی ۱ یا ۲ ساعت برای فرزندتان وقت بگذارید، در نوجوانی کمتر احساس نیاز میکند.»
منبع: فارس
12247997
مهمترین اخبار وبگردی











