گوناگون 12:49 - 08 اسفند 1398

مفهوم عدالت در نظر شریعتی با دیدگاه آمارتیاسن در اختلاف اساسی است

به گزارش خبرگزاری مهر، نشست «بازخوانی خوانش شریعتی از جهت‌گیری طبقاتی»، روز گذشته ۷ اسفندماه با حضور جمعی از اندیشمندان در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی برگزار شد.

سید محمدهادی گرامی عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی درباره دیالکتیک اسلام‌شناسی انقلابی شریعتی با جامعه‌شناسی: نقطه گسست یا پیوست به ارائه سخن پرداخت و گفت: کتاب جهت‌گیری طبقاتی اسلام نوشته استاد فقید دکتر علی شریعتی یکی از بهترین مثال واره‌ها برای نشان دادن خوانش شریعتی از اسلام است. این کتاب حاکی از یک خوانش تند انقلابی از اسلام است که متأثر از تجربه زیسته شریعتی است. روایت انقلابی شریعتی از اسلام در این کتاب به شکل روشنی براساس تقابل و حتی نفرت وی از «ملّاها» و «فئودال‌های مسلمان» سامان یافته است.

وی افزود: اینکه خوانش شریعتی از اسلام تا چه حد از دید یک اسلام‌شناس / اسلام‌پژوه قابل دفاع است، احتمالاً دغدغه جذابی برای یک مطالعه جامعه‌شناختی نیست. از این رو، این سخنرانی در پی آن است که نشان دهد برخلاف یک تلقی اولیه که شریعتی را یکی از نقاط مهم پیوست اسلام‌شناسی و جامعه‌شناسی می‌پندارد، عملاً چنین نبوده است. در واقع این پیوست بین اسلام‌شناسی و جامعه‌شناسی به خاطر آتوریته و نوع کنشگری ویژه شریعتی کارکردی منفی نیز داشته است و زمینه‌های ایجاد یک گسست جدی میان این دو گفتمان را در دهه‌های اخیر ایجاد کرده است.

این پژوهشگر تصریح کرد: این سخنرانی نشان خواهد داد که پس از اسلام‌شناسی انقلابی، دو مرحله دیگر از اسلام‌شناسی در ایران شکل گرفته است: اسلام‌شناسی روشنفکری دینی و اسلام‌پژوهی آکادمیک؛ اما گفتمان جامعه‌شناسی بعد از چند دهه همچنان درگیر دیالوگ با یک نسخه تاریخ گذشته از اسلام‌شناسی است، پدیده‌ای که می‌توان با رویکردی انتقادی درباره دلایل شکل‌گیری و پیامدهای آن گفتگو کرد.

همچنین آیدین ابراهیمی دانش آموخته جامعه شناسی دیگر سخنران این مراسم بود. وی درباره اعاده حیثیت از مفهوم "طبقه" ذیل اندیشه شریعتی؛ تبارشناسی تاریخیِ مفهومی یوتوپیستی در نسبت با جهان امروز مقاله خود را ارائه کرد.

وی گفت: تاریخ علوم اجتماعی در ایران و جهان با مفهوم طبقه گره خورده است و شریعتی به عنوان متفکر برجسته علوم اجتماعی با آنچه خود تاریخ اسلام می‌خواند نسبتی عمیق میان طبقه در معنای مصطلح مارکسیستی و جامعه شناختی اش برقرار کرده است و با مرور تاریخ و متن اسلام به عنوان دو منبع اصلی شناخت اسلام در پی برجسته سازی این مفهوم و تحلیلی تاریخی و نمادین از واقعیت تاریخی اجتماعی زیست مسلمانی و نوع آرمانی عناصر اسلامی ست.

وی افزود: بنابر تغییر گفتمان‌های رایج علوم اجتماعی و پارادایم‌های مسلط علمی به نظر می‌رسد مفهوم "طبقه" کششی نظری و کاربردی در مباحث داشته و هنوز توان تحلیلی و تفسیری فراوانی در اختیار مخاطب قرار می‌دهد. بنابراین نسبت این مفهوم در متن شریعتی از منظر ارائه نوع آرمانی و صورت تحلیلیِ عناصر و شاخص‌های "طبقه" با آنچه امروز با واقعیت اجتماعی سنجیده می‌شود قابل تأمل و رجوع است. در این مقاله کوشیده می‌شود ضمن ارجاع به کتاب جهت گیری طبقاتی در اسلام نسبت زمانی و اجتماعی بین مفهوم طبقه نزد شریعتی و استعلای این مفهوم در گفتمان علوم اجتماعی و همچنین روندشناسی این مفهوم در جهان‌امروز برقرار کرد.



حسین حجت پناه هم در ارائه مقاله خود با عنوان جهت گیری طبقاتی در اسلام و بنیان‌های اخلاقی اقتصاد گفت: کتاب جهت گیری های طبقاتی در اسلام نوشته علی شریعتی را باید در ذیل پروژه فکری شریعتی فهم کرد. پروژه‌ای که در پی مفهوم سازی اسلامی، برای حل بحران‌های اجتماعی بر اساس خوانش شریعتی شکل گرفته بود. بر اساس این خوانش، اقتصاد زیر بنای زندگی اجتماعی است اما شریعتی هم چون مانند مارکس اقتصاد را بر مبنای تولید و به سان زیمل اقتصاد را بر اساس مبادله تعریف نمی‌کند. برای شریعتی مهم‌ترین رکن اقتصاد توزیع است. توزیعی که باید بر پایه روابطی عاطفی و احساسی و انسانی و عقلانی صورت بگیرد. شریعتی با طرح مفهوم کنز از نظر شیعه دست مایه‌ای را جهت باز تعریف و ارزیابی اقتصاد فراهم می‌آورد.

وی افزود: انتقاد از اخلاق اقتصادی جهان در دنیا رواج دارد و یکی از مهم‌ترین منتقدان اخلاق اقتصادی جهانی آمارتیا سن می‌باشد. او به گونه‌ای در مقام نماینده و سخن گوی کشورهای پیرامون و نیمه پیرامون است که شرایط ناعادلانه اقتصاد جهانی را به چالش می‌کشد. آمارتیا سن به خصوص در طرح بحث عدالت تحت تأثیر جان راولز است اما مفهوم عدالت در نظر شریعتی که برگرفته از خوانش اسلامی وی است با مفهوم عدالت از دیدگاه آمارتیاسن در تضاد و اختلاف اساسی است.

این محقق و نویسنده کشورمان تصریح کرد: علاوه بر جنبه‌های نظری، در شرایط کنونی جهان طبق اعلام بانک جهانی، نیمی از ثروت دنیا در اختیار چند نفر افراد انگشت شمار می‌باشد. در ایران نیز طبق آمار ضریب جینی که شاخص شکاف اجتماعی است در حال افزایش می‌باشد. این شکاف اقتصادی با پشتوانه‌های نظری صورت می‌گیرد. و به نظر من بحث عدالت جان راولز و آمارتیا سن در عمل از پشتوانه‌های نظری توجیه شکاف موجود است. اگر پروژه شریعتی و کتاب جهت گیری طبقاتی در اسلام گام‌های اولیه نظریه پردازی را طی کرده باشد آن گاه مقایسه میان تعریف مفاهیم شریعتی و دیگر نظریه پردازان امری مهم و ضروری است.

محمدحسین بادامچی، دکترای جامعه شناسی و پژوهشگر اندیشکده مهاجر دانشگاه شریف نیز با طرح این سوال که چرا انقلاب‌ها به ایجاد یک طبقه اشرافیت جدید منجر می‌شوند؟ به ارائه مقاله مقایسه‌ای میان کتاب «جهت گیری طبقاتی اسلام، نوشته علی شریعتی» و «طبقه جدید، تحلیلی از تحول جامعه کمونیست؛ نوشته میلوان جیلاس» پرداخت.

وی گفت: چگونه انقلابی که برای رهایی توده‌ها از سلطه و استثمار اقلیت حاکم به پیروزی می‌رسد، خود به روی کار آمدن یک الیگارشی جدید و طبقه جدید اشرافیت منجر می‌شوند و الهیات رهایی بخش چپ گرای آن به سرعت به الهیات راست گرای محافظه کار و مدافع حریم اقتدار و مالکیت طبقه حاکم مبدل می‌شود؟ این پرسشی اساسی پیش روی هر نظام بر آمده از یک انقلاب مقدس است و علی شریعتی در کتاب «جهتگیری طبقاتی در اسلام» به شدت دلمشغول پاسخ دادن به این پرسش است و از آنجا که این نوشته از آخرین محصولات فکری اوست، به نحوی دقیق‌تر در آن کوشیده که موقعیت یک شیعه علوی را در یک نظام صفوی تبیین کند.

وی افزود: چند سال پیش از این سخنرانی‌های شریعتی، میلوان جیلاس از اعضای مخلوع و زندانی حزب کمونیست شوروی اقدام به نگارش کتابی می‌کند تحت عنوان «طبقه جدید؛ تحلیلی از تحول جامعه کمونیست» که دقیقاً به پرسشی مشابه در چارچوب نظام شوروی می‌پردازد و اتفاقاً در سال ۱۳۵۲ نیز توسط انتشارات دانشگاه تهران به فارسی ترجمه می‌شود. مقایسه میان این دو اثر نشان می‌دهد که اندیشه شریعتی دچار خلأ اساسی در فهم مکانیزم تحقق این فرآیند انحرافی است. به تعبیر دقیق‌تر شریعتی درباره نقش اساسی ساختار «دولت ایدئولوژیک» به عنوان مرحله گذار از انقلاب مقدس به اشرافیت جدید تأملی نداشته است و حال آنکه تحلیل جیلاس از فرآیند ظهور طبقه جدید در شوروی بصیرت‌های فوق العاده ای در اینباره در اختیار ما می‌گذارد.

سیدجوادمیری عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی در مقاله نگاهی دوباره به خوانش شریعتی در باب "جهت گیری طبقاتی" گفت: اولین نکته‌ای که شریعتی به آن اشاره می‌کند- و شاید بتوان گفت یک سخن بدیهی است ولی چون بدیهی است کمتر به آن التفات شده است- این است که "تصمیم خود ما، سرنوشت و نظام اجتماعی ما را می‌سازد" (۱۳۹۰. ۱۷).

وی افزود: این سخن شریعتی را چگونه باید فهم کرد؟ او می‌گوید "جامعه‌هایی که اقتصاد نادرست دارند، فرهنگ نادرست هم دارند، ارزش‌های اخلاقی هم در آن‌ها رو به ضعف می‌رود" (۱۳۹۰. ۴۱). شریعتی بر این باور است که برای فهم مسائل اجتماعی در نسبت با ساختار اقتصادی ما نمی‌توانیم با ارجاع به مفهوم "امر فطری" معضلات را تحلیل کنیم بل باید از سازه‌های مفهومی دیگری استفاده کنیم و او در این بستر به مفهوم "سرنوشت اقتصادی" اشاره می‌کند. او می‌گوید جهت گیری اقتصادی در اسلام بر اساس موازنه فرد و جامعه قابل درک است و اگر دیالکتیک فرد و جامعه را نادیده بگیریم بسیاری از اصول اسلامی را بر ضد خود تفسیر خواهیم کرد.

وی تصریح کرد: البته در اینجا نکته مهمی وجود دارد که در ایران کمتر به آن اشاره شده است و آن نوع استعمال مفهوم "اسلام" است. من نوعِ خوانش شریعتی از اسلام را ذیل رویکرد اسلامیسم سوسیالیستی طبقه بندی می‌کنم که در این خوانش سوسیالیسم با گرایشِ سنت سوسیال دموکراتیک در اسکاندیناوی قرابت‌های جدی ای دارد و ای ن شاید ریشه در نسبت شریعتی با نخشب دارد که این خود بحثی دیگر می‌طلبد و در جای دیگر آن را بسط خواهم داد.


10416571
 
پربازدید ها
پر بحث ترین ها
صفحه اصلی | درباره‌ما | تماس‌با‌ما | تبلیغات | حفظ حریم شخصی

تمامی اخبار بطور خودکار از منابع مختلف جمع‌آوری می‌شود و این سایت مسئولیتی در قبال محتوای اخبار ندارد

کلیه خدمات ارائه شده در این سایت دارای مجوز های لازم از مراجع مربوطه و تابع قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد.

کلیه حقوق محفوظ است