راز این جنایت هولناک که پایتختنشینان را شوکه کرد شامگاه دوشنبه 13شهریورماه فاش شد.آن شب مأموران پلیس بهدنبال تماس زن جوانی که خبر از قتل خانواده خواهرش میداد، راهی آپارتمانی در طبقه دوم ساختمانی در خیابان یخچال شدند.
اجساد غرق خون زن و شوهری به نامهای مینو و پژمان به همراه پسربچه 11سالهشان به نام پارسا در داخل خانه افتاده بود و بررسیها نشان میداد که همگی بر اثر اصابت ضربات چاقو به قتل رسیدهاند. در ادامه و با بررسی شواهد موجود معلوم شد که پدر خانواده بعد از قتل همسر و فرزندش به زندگی خود پایان داده است. این اما همه ماجرا نبود چرا که چند ساعت بعد معلوم شد عامل جنایت(پژمان) پیش از قتل همسر و فرزندش، پدر و مادر خود را به دفتر شرکتش در خیابان پاسداران برده و در آنجا هر دوی آنها را به قتل رسانده است.
انتشار خبر این جنایت مردم پایتخت را شوکه کرد. هیچکس از انگیزه پژمان برای ارتکاب این جنایت خبر نداشت و ماجرا وقتی پیچیدهتر شد که معلوم شد پژمان فوق لیسانس معماری داشته و استاد دانشگاه بوده است. علاوه بر این او صاحب یک شرکت خصوصی در خیابان پاسداران بود و ظاهرا وضعیت مالی مناسبی داشت.
تیم تحقیق برای حل معمای جنایت به تحقیق از خواهر مینو (یکی از مقتولان) پرداختند.او نخستین کسی بود که با اجساد مقتولان روبهرو شده بود. وی گفت: قرار بود مادرم از اروپا برگردد و من و خواهر مینو(مقتول) قرار گذاشته بودیم با هم به فرودگاه برویم. اما هنگام رفتن، وقتی خواهرم و فرزندش جواب تلفنم را ندادند نگران شدم و خودم را به خانه آنها رساندم. هر دو ماشین خواهرم و شوهرش در پارکینگ خانه بود و آثار خون روی نردههای حفاظ آپارتمانشان به چشم میخورد که با دیدن آنها نگران شدم و با کمک کلیدساز در را باز کرده و به محض ورود به خانه با اجساد آنها روبهرو شدم و پلیس را خبر کردم.
- بدهی میلیاردی
کارآگاهان در شاخه دیگری از تحقیقات به بررسی پیامکها و تلگرام پژمان (عامل جنایت) پرداختند تا شاید پی به راز اقدام هولناک او ببرند. در این بررسیها مشخص شد که وی اخیرا بهدلیل شروع یک پروژه کاری در شرکت بازرگانی خود، 6میلیارد تومان بدهکار شده بود.
مأموران همچنین متوجه شدند که او چند روز قبل از حادثه به یکی از دوستانش که در آمریکا زندگی میکرد پیام فرستاده و گفته بود که اگر ظرف چند روز نتواند پول طلبکارانش را جور کند، دست بهکار شگفتانگیزی میزند. با کشف این حقایق، مأموران احتمال میدهند که او وقتی نتوانسته بدهی خود را پرداخت کند، از ترس اینکه مبادا طلبکاران سراغ اعضای خانوادهاش بروند، دست به قتل آنها زده و به زندگی خودش هم پایان داده است.
بررسیها نشان میداد که او حتی یک روز پیش از حادثه با خواهرانش هم تماس گرفته و از آنها خواسته بود تا همراه پدر و مادرشان از کرمان به تهران بیایند اما آنها بهدلیل مشغله کاری نتوانسته بودند و شاید وی علاوه بر قتل پدر و مادرش، نقشه قتل خواهرانش را نیز در سر داشته است. با این اطلاعات تحقیقات برای کشف تمامی ابعاد پنهان این جنایت ادامه دارد.
- شبها کابوس میبینم
خواهر مینو، نخستین کسی بود که با اجساد قربانیان روبهرو شد. او از زمان حادثه تا حالا تحت نظر روانکاو است و هنوز باور ندارد چنین اتفاق تلخی برای خانواده خواهرش رقم خورده است. او در گفتوگوی تلفنی با خبرنگار همشهری از زندگی خواهرش میگوید.
- گفته شده که پژمان بدهی میلیاردی داشته و احتمالا با همین انگیزه دست به این جنایتها زده است. شما از این ماجرا خبر دارید؟
تمام اینهایی که مطرح شده فقط حدس و احتمالات است و شاید فقط در آن دنیا و در ملاقات با پژمان، خواهر و خواهرزادهام پرده از راز این حادثه برداشته شود.
- خواهرتان درخصوص بدهی شوهرش با شما صحبتی نکرده بود؟
اگر این موضوع حقیقت داشته باشد من بعید میدانم که پژمان در این خصوص با خواهرم صحبت کرده باشد چون مطمئنم اگر به خواهرم میگفت، او هم مرا در جریان قرار میداد. برای همین مطمئنم که خواهرم از ماجرای بدهکار بودن شوهرش بیاطلاع بوده است.
- از فعالیت اقتصادی شوهرخواهرتان اطلاع داشتید؟
نه فقط میدانستم شرکت داشت و استاد دانشگاه بود. همین.
- گویا خواهر و شوهرخواهرتان با هم اختلافاتی هم داشتهاند؟
اینها مسائل خصوصی زندگیشان بوده و حل شده بود. من حتی روز قبل از حادثه با خواهرم صحبت کردم. او حالش خیلی خوب بود و مشکلی نداشت. حتی به من گفت از کرمان مهمان دارد و پدر و مادر شوهرش آمدهاند. آخرین بار که من با خواهرم صحبت کردم خیلی عادی بود و من نمیدانستم قرار است فردای آن روز چه حادثه تلخی رخ بدهد. خبر این حادثه چنان در فضای مجازی دست بهدست شده که همه ما را متاثر کرده است.
- گویا شما نخستین کسی بودید که با اجساد قربانیان روبهرو شدید؟
من از زمانی که با کمک کلید ساز وارد خانه خواهرم شدم و آن صحنه وحشتناک را دیدم، حال روحی خوبی ندارم. ضمن اینکه یک کودک 6ماهه دارم وبرای اینکه بتوانم روی پای خودم بایستم و برای کودکم مادری کنم، تحت نظر مشاور و روانکاو قرار گرفتهام. حتی شبها نمیتوانم بخوابم و کابوس میبینم. هنوز هم باورم نمیشود که چنین حادثهای رخ داده و هربار که از خواب بیدار میشوم آرزو میکنم کهای کاش تمام این ماجرا خواب میبود و حقیقت نداشت.
- رابطه خواهرتان با شوهرش چطور بود؟
خواهرم و شوهرش مدتی در کرمان زندگی میکردند و 2سال اخیر به تهران آمده بودند. چند سالی از خواهرم دور بودم اما در این مدت یا آنها به تهران میآمدند یا ما برای دیدن آنها به کرمان سفر میکردیم. در مدت 14، 15سالی که پژمان داماد خانواده ما شده و او را میشناختم او مردی بسیار مهربان، دست و دلباز، مسئولیت پذیر و اهل کارهای خیر بود. او هر کمکی از دستش بر میآمد برای دیگران انجام میداد و این اتفاق همه ما را شوکه کرد. با این حال خواهرم از ما دور بود و عادت به بازگویی مشکلات خود نداشت.
9433454