به گزارش ایسنا، در یادداشتی در روزنامه شرق به قلم عباس آخوندی، استاد دانشگاه، آمده است: «برای من تنهایی مصدق از هر چیز دیگری بامعناتر است. او سیاستمداری بود که در طول نهضت ملی کموبیش تنها بود. هر چند جبههای از نیروهای ملی ایجاد کرده بود، اما درون جبهه کمابیش با مخالفت جدی روبهرو شد. در اوج مبارزه، او از سوی عناصر وابسته به انگلیس و روس و از سوی دلالان و سوداگرانی که نانشان در سفارتخانهها پخته میشد، به فسادهای گوناگون متهم شد؛ با وجود این، مقاومت کرد و تاریخ گواهی داد که تمام آن اتهامها واهی بود و جز ترفند خود فاسدان چیزی دیگری نبوده است. البته من هیچگاه در مقام تقدیس هیچ سیاستمداری نبوده و نیستم و اساسا تقدیس بزرگان را سرآغاز انحراف و فساد میدانم. از این رو بر این باور بوده و هستم که مصدق نیز باید نقد شود اما در اینجا تنها میخواهم به تنهایی او در غوغای فضاسازی عناصر وابسته به شرق و غرب و عناصر وابسته به آنان توجه کنم؛ جریانی که هنوز هم ادامه دارد و به محض این که سیاستمداری روبهروی منافع عناصر وابسته و مفتخوران و دلالان آنها قرار گیرد، اتهامی نیست که از سوی اردوگاههای به ظاهر دوست و دشمن به او زده نشوند. اما من از مصدق آموختم که باید حتی یکه و تنها ایستادگی کرد.
در تعطیلات نوروز سال ۱۳۹۹ از جمله کتابهایی که خواندم، «خواب آشفته نفت، دکتر مصدق و نهضت ملی ایران» نوشته استاد بزرگ محمدعلی موحد بود. او میگوید روزنامههای حزب توده، متحد و ابزار دست روسها در تمام دروه حکومت رزمآرا، جبهه ملی و شخص دکتر مصدق را سخت میکوبیدند. روزنامه آینده در شماره ۱۳۲۹.۷.۳ نوشت: «عوامفریبان آخرین تیر ترکش استعمارند و دکتر مصدق نماینده آن گروه است.» همین روزنامه در ۲۱ مهر همان سال نوشت که «ملی سنگری است که در پس آن دشمنان عوامفریب خلق، دزدان، غارتگران، مزدوران فرومایه استعمار، طفیلیها و حشرات پلید به توطئهچینی، تخریب و تحریک و آشوب و توهیم به مبارزان راه آزادی ادامه میدهند. ملی با استعمار مخالف است ولی درفش استعمار را بر دوش میکشد. با بیگانه دشمن است ولی، از بیگانه دستور میگیرد.»
روزنامه چلنگر در شماره ۱۸ آذر ۱۳۳۰ مصدق را «پیرکفتار خونآشام» خواند و روزنامه آخرین نبرد در شماره ۱۷ آذر حکومت مصدق را «رژیم ترور، آدمکشی، غارت و دزدی اوباش و اراذل خواند.» طرفه آن که مخالفان مصدق در مجلس عدهای از اراذل را در ۲۳ آذر ۱۳۳۰ به قسمت تماشاچیان دعوت کرده بودند تا هنگام ورود مصدق شعار مرگ بر مصدق سر دهند و جلسه را به آشوب بکشانند. نطق عبدالقدیر آزاد، مدیر روزنامه آزاد و از مؤسسان جبهه ملی که رهبری گروهی به نام حزب استقلال را بر عهده داشت، در جلسه ۲۴ آذر ۱۳۳۰ خواندنی است: «دکتر مصدقی که در حمایت انگلیسهاست، چرا تظاهر و عوامفریبی کرده میگوید من با انگلیسها مبارزه میکنم. باید با کمال تلخی اعتراف کنید که خودتان و دستگاهی که دارید عامل مستقیم و مخفی انگلیسها هستید.»
شوشتری، یکی دیگر از نمایندگان در همین جلسه مجلس مصدق را به بیدینی و رعایتنکردن فرایض مذهبی و فراتر از آن، جعل اسناد و سوء استفاده ملی متهم کرد و گفت: «مگر شما همان کس نیستید که با وکیلالملک پدرم مرحوم علیاکبر دبیر سهرابی همدست شدید و با شیخ محمد رزاز نوکر مرحوم سیدعلیاکبر مجتهد تفرشی انساد و فرامین قراء قوچان را ... جعل نمودید؟»
به گفته غلامحسین مصدق، پدر او این قدر تنها بود که حتی یارای گفتن برخی مطالب را به نزدیکترین اشخاص خود نداشت. البته که این وضعیت برای او هزینه داشت ولی این هزینهای است که سیاستمدار وطنخواه باید بپردازد.»
انتهای پیام