«سوسیالیسم اصلاح طلب»
سوسیالیسم اصلاحطلب یا غیر مارکسیستی به اندیشههای فردیناد لاسال (۶۴-۱۸۲۵) بازمیگردد. لاسال در جوانی از هواداران مارکس بود اما بعدها به رقابت با او برخاست و مورد توجه کارگران آلمانی قرار گرفت. او هوادار برنامهریزی برای برقراری سوسیالیسم دولتی بود.
لاسال برخلاف مارکس به سرنگون کردن دولت بورژوایی علاقهای نداشت، بلکه بر آن بود که باید از دولتهای موجود برای برقراری سوسیالیسم استفاده شود. وی همچنین به جامعه کمونیستی و بیطبقه آینده اعتقادی نداشت و نهاد دولت را نهادی ابدی و ضروری میدانست، به نظر لاسال دستیابی به سوسیالیسم از طریق اصلاح سرمایهداری و تاسیس تعاونیها و دخالت دولت در حیات اقتصادی امکان داشت.
از انواع سوسیالیسم اصلاح طلب در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
۱- سوسیالیسم مسیحی: این نوع سوسیالیسم در پی استقرار عدالت و نظام عادلانه مسیحی از طریق اصلاح نظام تولید و توزیع کالا بود. به نظر سوسیالیستهای مسیحی، مکتب اقتصاد کلاسیک که فقر را پیامد طبیعی نظام اقتصادی میدانست، بر واقعیات زنده جامعه سرمایهداری سرپوش میگذاشت.
در واقع سوسیالیستهای مسیحی خواهان تاسیس جامعهای به سبک انجمنهای اخوت مسیحی بودند که در آن افراد بر اساس آموزههای حضرت مسیح یار و غمخوار یکدیگر باشند.
۲- سوسیالیسم صنفی: جنبش سوسیالیستی دیگری بود که در دهه ۱۹۲۰ در انگلستان پدیدار شد و از انتقال مالکیت وسایل تولید به دولت و واگذاری مدیریت کارخانهها به اتحادیهها و اصناف کارگری حمایت میکرد. هر صنف میبایست در مورد علائق اعضای خود به عنوان تولیدکننده (مثلا ساعات و شرایط کار) صلاحیت کامل داشته باشد، اما علائق آنان به عنوان مصرفکننده میبایست زیر نظر دولت باشد.
سوسیالیستهای صنفی بر آن بودند که عدم تمرکز اقتصادی و تجزیه نظام تولیدی میان اصناف و اتحادیهها از رشد انحصارات جلوگیری خواهد کرد. اما در عمل در شرایط پس از جنگ جهانی اول، گرایشهای انحصاری در سرمایهداری تقویت گردید و آرمانههای سوسیالیسم صنفی به سرعت به دست فراموشی سپرده شد.
۳- سوسیالیسم فابین: این گرایش سوسیالیستی با تاسیس "انجمن فابین" در سال ۱۸۸۴ پدیدار شد؛ واژه فابین که از فابیوس، قهرمان یونانی گرفته شده بود، به گرایش اصلاح طلبی تدریجی و سیاست صبر و انتظار آن انجمن اشاره داشت، زیرا فابیوس در جنگ بر ضد هانیبال بر آن بود که باید تا لحظه مناسب صبر کرد. فابینها بیشتر روشنفکر و اهل اندیشه بودند تا مرد انقلاب و عمل.
به نظر سوسیالیستهای فابین ارزش تنها نتیجه کار بر روی مواد خام طبیعت نیست، بلکه اساسا حاصل رشد جامعه و تکامل تمدن بوده است. از همین رو ارزش مازاد نه به کارگران و نه به سرمایهداران بلکه به کل جامعه تعلق دارد. همچنین به نظر آنان ثروت در جامعه باید به شیوهای توزیع گردد که همه مردم که همه مردم در ارزشهایی که خود جامعه تولید کرده، شریک شوند.
به همین دلایل سوسیالیستهای فابین از انتقال تدریجی مالکیتهای ارضی، صنعتی، مالی و تجاری به جامعه و یا به حکومت به عنوان نماینده جامعه جانبداری میکردند. آنان همچنین دولت دموکراتیک مدرن را به عنوان بهترین وسیله برای برپایی سوسیالیسم و اقتصاد اجتماعی معرفی میکردند.
«آنارشیسم»
آنارشیستها نسبت به نهاد دولت بدبین بوده و هر گونه موسسه مبتنی بر زور و اجبار را عامل تباهی زندگی اخلاقی و اجتماعی انسان قلمداد کردهاند. به طور کلی آنارشیستها دولت فعلی را به عنوان نماد تجسم زور و فتنه محکوم میکنند، اما به هر حال نهاد حکومت در جوامع بشری را مفید میدانند. با این حال حکومت مورد نظر آنان باید مطلقا داوطلبانه و فاقد هر گونه قدرت کاربرد زور و سلطه بر علیه شهروندان باشد.
به نظر آنان افراد سرکش را میتوان در معرض فشار افکار عمومی قرار داد و یا از جامعه اخراج کرد، ولی اعمال زور بیش از این مجاز نیست. البته آنارشیستها اعتقاد دارند که انسان ذاتا پاک و جامعهپذیر است، لیکن سلطه و استیلای دولتی وی را فاسد و هنجار گریز میسازد و از میان برداشتن دولت مبتنی بر زور و سلطه، جنایت را کاهش میدهد.
آنارشیستها به دو دسته کلی فردگرا و جمعگرا تقسیم میشوند. آنارشیستهای فردگرا خواهان از میان بردن مالکیتهای بزرگ و گسترش مالکیتهای کوچک و مبادلات آزاد و خرد و مخالف هر گونه برنامهریزی جهت اصلاحات اقتصادی بودند.
دسته دوم یعنی آنارشیستهای جمعگرا همگی انقلابی بودند. بنیانگذار آنارشیسم جمعگرا میخائیل باکونین(۱۸۷۶-۱۸۱۴) بود. به طور کلی باکونین به دولت، نهادهای مالکیت خصوصی و مذهب به عنوان نهادهای غیراخلاقی مینگریست. به نظر او دولت مبتنی بر زور، مالکیت خصوصی و مذهب نهادهای طبیعی مرحله تکامل انسان هستند و با رشد و تکامل آدمی، فرسوده و از میان میروند.
به علاوه وی عمل اخلاقی را عملی میدانست که انگیزه انجام آن، خود آن است یعنی بدون ترس از تنبیه یا امید پاداش صورت میگیرد و عمل غیر اخلاقی را نیز عملی میدانست که از روی سودجویی انجام شود. بر همین اساس باکونین اعتقاد داشت که اعمال دولت غیراخلاقی است، زیرا بر ترس از تنبیه یا امید به پاداش استوار است. همچنین مذهب نیز به دلیل اینکه در مقابل عمل نیک یا بد، پاداش نیک یا بد میدهد، غیر اخلاقی است.
«فاشیسم»
فاشیسم در آغاز معنای محدودی داشت و نوعی سندیکالیسم دولتی محسوب میشد که به معنای سازماندهی اقتصادی جامعه از بالا به پایین به وسیله دولت بوده و در آن انحصارات خصوصی تحت حمایت دولت قرار داشته و نیروی کار شدیدا از نظر سیاسی کنترل میشود.
بنابراین فاشیسم را میتوان از دو دیدگاه بررسی کرد: یکی معنی محدود آن یعنی نوعی سندیکالیسم دولتی که اغلب در دولتهایی که در جوامع غربی در حال توسعه، جهت توسعه اقتصادی دست به اصلاح و انقلاب از بالا میزنند، پیدا میشود و دیدگاه دوم معنای گستردهتر آن که شامل بنیادهای فلسفی و تاریخی فاشیسم و پیدایش جامعه و دولت توتالیتری میشود که بهترین نمونههای آن آلمان هیتلری و ایتالیای فاشیستی بودند.
در معنای محدود اول، از لحاظ جامعه شناسی، فاشیسم در واکنش به بحرانهای اجتماعی عمیقی پدیدار میگردد و به خصوص ناشی از احساس ضعف و ناکامی طبقات ماقبل سرمایهداری است. فاشیسم را معمولا خرده بورژوازی تعبیر کردهاند.
از لحاظ پایگاه اجتماعی فاشیسم عمدتا جنبش طبقه متوسط است که اغلب با حمایت بخشی از اشرافیت قدیمی و دهقانان بر علیه مدرنیسم و صنعت پیدا میشود. طبقات متوسط و خرد شهری و دهقانان در معرض گسترش سرمایهداری بزرگ قرار دارند و به این تحول واکنش نشان میدهند. در مقابل رهبران فاشیسم هم غالبا به احساسات ضد سرمایهداری در میان اقشار متوسط متوسل میشوند.
در معنای دوم اما فاشیسم از حد سندیکالیسم فراتر رفته و و مظهر جنبش ناسیونالیستی و ضد عقلگرایی بود. فاشیسم ایتالیا ترکیبی از ناسیونالیسم افراطی و نوعی ایدهآلیسم بود که به وسیله فیلسوف فاشیست جنتیله(۱۹۴۴-۱۸۷۵) عرضه گردید. وی بر اندیشه جدایی فرد و دولت و عدم جدایی اندیشه که از بنیادهای فکری فاشیسم است، تاکید میگذاشت.
دولت در نظر او موجودی است دارای سرنوشت، هدف و اراده خاص خود و مظهر اخلاق مطلق و اراده کلی به شمار میرود. از این رو همه امور و فعالیتهای انسانی به طور مشروع در حیطه اقتدار دولتی قرار میگیرد. دولت به این معنی مدعی نظارت بر کل ابعاد زندگی اجتماعی است.
منبع: کتاب آموزش دانش سیاسی-دکتر حسین بشیریه
انتهای پیام