گوناگون 00:03 - 16 بهمن 1394
خبرگزاری دانشجویان ایران - یادداشت روز

فیلم ایرانی، غرب وحشی را فتح می‌کند

علیرضا بهرامی - روزنامه‌نگار

وقتی جو جامعه سیاسی می‌شود، آن‌قدر همهمه و هیاهو شکل می‌گیرد که صدا از صدا شنیده نمی‌شود؛ در این شرایط، ممکن است صدای درست را نادرست بشنویم یا برعکس، صدای نادرست را درست تلقی کنیم.

در مدتی که از استقرار دولت فعلی گذشته است، برخی پنجه‌اندازی‌های سیاسی که به‌سمت حوزه‌ی فرهنگ و هنر سوق یافته، چنین فضایی ایجاد کرده است. بعضا با هدف مخالفت با سیاست‌ها یا دست‌کم شعارهای دولت استقرار یافته و جلوگیری از تحقق آن‌ها، آزارهایی به آثار هنری و خالقان آن‌ها وارد آمده که در بیشتر موردها، مصداق بی‌انصافی محض یا حتا تلف کردن سرمایه‌های ملی بوده است.

این در حالی است که در تجربه‌ی سالیان گذشته، آن‌چه که حتا در راستای اهداف مورد تاکید حاکمیت نظام، نتیجه‌بخش و تاثیرگذار بوده، در بسترهایی خارج از چارچوب تحکمی شکل گرفته است. درواقع بسیاری معتقدند، آثار هنری و فرهنگی تاثیرگذار ما، بدون پشتوانه‌ی مبالغ هنگفتی که در مجاری رسمی و جریان‌های مدعی ارزش‌ها صرف می‌شود، ساخته و عرضه شده‌اند.

در این میان، اتفاقا شاهدیم آن‌چه که، هم از نظر معیارهای هنری و هم از منظر نفوذ کلام و پیام، موفق ظاهر شده، نه‌تنها در گروه منتقدان سیاست‌های باز فرهنگی قرار نداشته، بلکه حتا از حمایت‌های دولتی، ولو دولت‌های مدافع فضاهای باز سیاسی و فرهنگی – هنری، برخوردار نبوده است.

نمونه‌ی این توصیف‌ها را در فیلم اخیر کارگردان جوان کشور، رضا دُرمیشیان، با نام «لانتوری» می‌توانید مشاهده کنید که این روزها در جشنواره‌ی فیلم فجر به نمایش درآمده است.

درمیشیان پس از سال‌ها تجربه‌ی دستیاری کارگردانان بنام سینمای ایران، اکنون دیگر سه فیلم سینمایی در کارنامه دارد که در نخستین آن‌ها، یعنی «بغض»، به چارچوب‌های رایج و مالوف سینما نزدیک‌تر بود. پس از آن در اثر بحث‌برانگیز «عصبانی نیستم»، به حد بینابین سینمای قصه‌پرداز سنتی و نوگرای ساختارشکن وارد شد و اکنون در فیلم سوم، بسیاری از مؤلفه‌های رایج در هنر – صنعت سینما را رها کرده، در رویکردی مستندگرا، به خودش اجازه داده که تا جایی‌که دلش می‌خواهد، در این مسیر پیش برود.

از این منظر، شاید بتوان گفت که این کارگردان، عملا طیف مخاطبان خود را خاص‌تر کرده است اما به هر حال، در شیوه‌ای که در سینمای جهان، جایگاه و پیشینه‌ی تثبیت‌شده‌ای دارد، رفته رفته، به امضاء و سبک خود در سینمای ایران دست پیدا می‌کند.

اما نکته‌ای که برای تاکید بر آن، این نوشتار به تحریر درآمده، همان بحثی است که در ابتدا مطرح شد. رضا درمیشیان در فیلم «لانتوری» که شاید به مذاق گروه سیاست‌ورزانی که به آن‌ها اشاره شد، خوش نیاید، کاری را می‌تواند انجام دهد و در حال انجام دادن آن است که لشگر پر زق و برق و البته ثروتمند سیاست‌ورزان، از انجام آن عاجز یا کم‌توان است.

در این فیلم، علاوه بر داستان عشقی، اجتماعی و پلیسی، توجه به فعالیت‌های اجتماعی و فعالیت‌های رابین‌هودگونه‌ی برخی جوانان، شبیه‌سازی‌هایی از برخی شخصیت‌های اجتماعی حقیقی و حقوقی صورت گرفته که مخصوصا با توجه به پرداختن به مفاسد موجود در قشر موسوم به آقازاده‌ها و همچنین پرداختن به طبقه‌های فکری مختلف جامعه، ازجمله دلواپسان، ممکن است اپوزیسیون و لایق مخالفت و حتا مبارزه از منظر برخی گروه‌های سیاسی منتقد دولت در نظر گرفته شود.

اما درحالی که پس از شرایط رخ‌داده برای فیلم «عصبانی نیستم»، شاید از هر 100 فیلمساز کشور که ممکن بود جای او باشند، 99تایشان تا مدت‌ها فیلم نمی‌ساختند یا به این زودی اثر جدید ارایه نمی‌کردند، آقای درمیشیان، به هر دلیل احتمالی و غیر قابل اثبات، بحث‌هایی را در فیلمش پیش کشیده که با در نظر گرفتن نمایش آن در جشنواره‌هایی چون جشنواره‌ی برلین در چند روز دیگر، می‌توان گفت، به‌عنوان یک سفیر فرهنگی از جانب جمهوری اسلامی در دل اروپای غربی ظاهر خواهد شد.

در داستان فیلم، در جریان ماجرای اسیدپاشی به یک دختر جوانِ فعال اجتماعی، فیلمساز از زبان یکی از شخصیت‌های حاضر در فیلم، جمله‌های بسیار تاثربرنگیزی مطرح می‌کند؛ مبنی بر این‌که زمین پر از زخم است؛ زخم‌هایی که از جانب مدعیان امروزی بسط دموکراسی در جهان، یعنی کشورهای غربی واقع و ثبت شده است. در ادامه، از فجایع انسانی رخ داده توسط یا با حمایت قدرت‌های جهانی یاد می‌کند که طیفی را از هیروشیما و ناکازاکی تا حلبچه و سردشت، شامل می‌شود.

تاثیرگذاری این حرف‌ها در دل جهان غرب، وقتی بیشتر قابل تصور است که از دهان و قلم هنرمندان تابلودار منطبق با سیاست‌های کلی مسلط بر نهادهای تصمیم‌گیر کشور گفته نمی‌شود؛ بلکه در فیلم هم تاکید می‌شود، این حرف‌ها از جانب جوانان منتقد و معترضی گفته می‌شود که در کشور خود در معرض اتهام‌هایی چون جاسوسی برای دولت‌های غربی قرار دارند.

به‌راستی چقدر باید هزینه می‌شد تا در تریبون رسمی یکی از بزرگ‌ترین رویدادهای سینمایی جهان و یکی از معتبرترین جشنواره‌های سینمایی دنیا، جایی که بسیاری از نگاه‌ها و گوش‌ها به آن معطوف است، چنین حرف‌های انقلابی و اعتراضی علیه سیاست‌های قدرت‌های جهانی زده شود؟

از این منظر معتقدم که این فیلم را بسیار باید پاس داشت و به آن احترام گذاشت.

انتهای پیام


7655365
 
پربازدید ها
پر بحث ترین ها
صفحه اصلی | درباره‌ما | تماس‌با‌ما | تبلیغات | حفظ حریم شخصی

تمامی اخبار بطور خودکار از منابع مختلف جمع‌آوری می‌شود و این سایت مسئولیتی در قبال محتوای اخبار ندارد

کلیه خدمات ارائه شده در این سایت دارای مجوز های لازم از مراجع مربوطه و تابع قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد.

کلیه حقوق محفوظ است