به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری فارس، «گرت پورتر» روزنامهنگار تحقیق که اخیرا کتابی تحت عنوان «بحران ساختگی» را با موضوع تناقضات و ادعاهای دروغ در رابطه با برنامه هستهای ایران منتشر کرده، در تازهترین گزارش خود که در پایگاه «میدلایست ای» (Middle East Eye) منتشر شده، بار دیگر به این موضوع پرداخته است. وی در این گزارش به اطلاعاتی که کتاب عضو سابق پارلمان رژیمصهیونیستی در مورد اسناد ادعایی آژانس در مورد «ابعاد نظامی احتمالی» منتشر شده، اشاره کرده و دوباره تصریح کرده است که این اسناد جعلی از طریق موساد به دست گروهک تروریستی منافقین رسیده است.
در ادامه گزیدهای از گزارش آقای پورتر آمده است:
شواهد و مدارک فراوانی وجود دارد که نشان میدهد موساد منبع و منشا ادعاهای مشکوک در مورد برنامه غنیسازی اورانیوم ایران از طریق «اسناد لپتاپ» جعلی است.
در محافل رسانهای و سیاسی امریکا و اروپا این نکته به چالش کشیده نشده که آیا اسناد جاسوسی مدعی برنامه پنهان تسلیحات هستهای ایران صحت دارند یا خیر؟؛ آژانس بینالمللی انرژی اتمی هم مدتها در مورد این اسناد از ایران توضیح خواسته است.
اما شواهد و مدارک همچنان تقویت میشود که این اسناد توسط سرویس اطلاعات خارجی اسرائیل (موساد) جعل شده است. به دلیل اینکه گفته میشود این اسناد در لپتاپی متعلق به یکی از فعالان برنامه هستهای ایران بوده، به این اسناد گاهی «اسناد لپتاپ» نیز گفته میشود. در حال حاضر میدانیم آنچنان که طی این سالها به رسانهها القا شده، این اسناد مربوط به چنین فردی نیست؛ بلکه توسط سازمان مجاهدین خلق (سازمانی تروریستی و مخالف حکومت ایران) به سرویس اطلاعات آلمان داده شده است. نخستین بار سال 2008 در مورد این مساله گزارشی نوشتم و حال تایید این موضوع توسط یک مقام آلمانی را در کتاب خود آوردهام. همواره گفته شده سازمان مجاهدین خلق دستنشانده موساد است و در خدمترسانی به موساد ادعاهایی را که اسرائیلیها تمایلی به بیان آن ندارند، مطرح کنند.
محمد البرادعی، مدیرکل سابق آژانس بینالمللی انرژی اتمی در خاطرات خود مینویسد که به صحت و اعتبار این اسناد مشکوک بوده است؛ هرچند رسانههای خبری این اظهارات البرادعی را گزارش نکردند. وی با اشاره به اسناد لپتاپ مینویسد: «کسی نمیدانست آیا این اسناد واقعی است یا خیر؟». یک مقام ارشد سابق دیگر به من گفت: «واقعا این اسناد باورنکردنی و جعلی بودند. بیشتر چنین به نظر میرسید که منشا این اطلاعات از کشوری دیگر باشد». و آنچنان که در مقالات متعدد و کتابم با جزئیات بیان کردهام، در اسناد کلیدی نشانههای شفافی از تقلب و جعل وجود داشت.
بخشِ تقریبا ناشناخته داستان هستهای ایران در کتابی شگفتآور آمده است؛ کتابی محبوب در اسرائیل که موفقیتهای عملیاتهای پنهان موساد را تحسین و تمجید میکند. این کتاب که نخستین بار سال 2010 به زبان عبری و سال 2012 به زبان انگلیسی منتشر شد، «موساد: بزرگترین ماموریتهای سرویس مخفی اسرائیل» نام دارد و پرفروشترین کتاب سال 2010 شد. اما این کتاب نه تنها تایید میکند که در واقع سازمان مجاهدین خلق این اسناد را تحویل داده، بلکه میگوید دستکم منشا برخی از این اسناد موساد بوده است.
نویسندگان این کتاب از حلقه منتقدان سیاستهای اسرائیل در قبال ایران نیستند؛ مایکل بار- زوهر یکی از نویسندگان این کتاب عضو سابق و مرتبط با کنست و چترباز سابق ارتش اسرائیل بوده و پیشتر بیوگرافی شیمون پرز و نیز ایسر هرزل را نوشته بود؛ هرزل به عنوان ریاست موساد، فرماندهی ربودن آدولف ایشمن در آرژانتین را بر عهده داشته است.
آنچه بار- زوهر در کتاب خود نگاشته، پیشتر توسط روزنامهنگاران اسرائیلی منتشر شده بود؛ به ویژه رونن برگمن در روزنامه یدیعوت آحارونوت به این موارد پرداخته بود. برگمن در واقع بار- زوهر را به دزدی ادبی و کپی مقالاتش با اندکی تغییرات متهم کرده بود. اما تنها موضوعی که بار- زوهر و نیشم میشال (نویسنده همکارش) از مطالب سایر روزنامهنگاران اسرائیلی کپی نکردند، نقش موساد در رابطه با اسناد لپتاپ بود.
اگرچه آنها در کتاب خود بیپرده و علنی نگفتهاند موساد منبع و منشا این اسناد است، اما قطعا خواننده را به چنین نتیجهگیری هدایت میکنند. آنها بحث را با بیان این واقعیت شروع میکنند که سازمان مجاهدین خلق ابزار موساد برای افشای نخستین تاسیسات غنیسازی ایران در نطنز در آگوست 2002 بود. آنها مینویسند سازمان سیا «ظاهرا معتقد بود موساد و امآی6 بریتانیا، مجاهدین خلق را به لحاظ اطلاعاتی تغذیه کرده و از این گروه مخالف ایرانی به عنوان یک منبع معتبر استفاده میکردند». آنها به صراحت تردیدهای سیا را تایید میکنند و مینویسند: «در واقع، مطابق منابع اسرائیلی، یک افسر اطلاعاتی موساد نصب گسترده سانتریفیوژها در نطنز را کشف کرده بود».
سایر منابع از جمله سیمور هرش و کنی براک گزارش دادهاند سازمان مجاهدین خلق اطلاعات جاسوسی مربوط به نطنز را از اسرائیلیها گرفتهاند، اما گزارش آنها نخستین تاییدیه صریح در مورد یک منبع اسرائیلی بود؛ مبنی بر اینکه مجاهدین خلق بر اساس اطلاعات جاسوسی موساد تاسیسات نطنز را افشا کرده است. آنچه این نویسندگان اسرائیلی نمیگویند این است که موساد به سادگی در مورد ماهیت نطنز حدس زده بود و مجاهدین خلق به اشتباه به جای تاسیسات غنیسازی آن را تاسیسات «فرآوری سوخت» خوانده بود.
این دو نویسنده اسرائیلی مینویسند با تکیه بر اسناد لپتاپ به طور مشخص اعلام کردند سرویسهای اطلاعاتی غرب اسناد را از مجاهدین خلق به دست آورده و گفتهاند مجاهدین خلق آنها را از جای دیگری به دست آوردهاند. آنها میافزایند: «مخالفان رژیم ایران (مجاهدین خلق) نمیگویند چگونه این لپتاپ را به دست آوردهاند». آنها بار دیگر مساله منشا این اسناد را مشابه تردیدهای سازمان سیا مطرح میکنند و مینویسند: «امریکاییهای مردد مشکوک شدند که این اسناد اخیرا در رایانه اسکن شده بود... آنها موساد را متهم کردند که برخی اطلاعات به دست آمده از منابع امریکایی را درز داده و به رهبران مجاهدین خلق برای تحویل به غرب تحویل دادهاند».
اگرچه بار- زوهر و میشال نمیگویند موساد این اسناد را ساخته و پرداخته است، اما تردیدی باقی نمیگذارند و متقاعد هستند به دلیل افشای این اسناد به موساد باید اعتبار و ارزش بخشیده شود. اشاره آنها (به جای بیان مستقیم) به تردیدهای امریکا به گونهای صورت میگیرد که ظاهرا از چالشسازی سانسورچیهای ارتش اسرائیل جلوگیری کنند. این سانسورچیها اغلب گزارشهای محلی در مورد مسائل حساس را کنترل میکنند و در عین حال اجازه میدهند به گزارشهای خارجی به عنوان منبع ارجاع داده شود.
من از نیلی اونات، دستیار پژوهشی بار- زوهر پرسیدم آیا وی برای این اظهارات در مورد مجاهدین خلق و اسناد لپتاپ از منابع اسرائیلی بهره برده بود؟. خانم اونات از طریق ایمیل پاسخ این پرسش را داد: «پروفسور بن- زوهر برای بیشتر مطالب خود در مورد مجاهدین خلق و لپتاپ مربوط به نطنز منابع دیگری داشت؛ با وجود این، نمیتوان نامی از آنها ذکر کرد و به بحث در مورد آنها پرداخت».
به علاوه، بن- زوهر و میشال به این مساله نمیپردازند که محتوای لپتاپ جعلی است یا خیر؟. آنها آشکارا استفاده سرویس اطلاعات اسرائیل از یک گروه تبعیدی ایرانی (مجاهدین خلق) به منظور دستیابی به اسنادی را که در رژیم تحریمهای بینالمللی علیه ایران نقش محوری داشتهاند، پیروزی بزرگی میدانند. اما دلایل آنها هرچه که باشد، کتابشان لایه دیگری به شواهد و مدارک فزایندهای اضافه میکند که نشان میدهند دولت بوش و متحدانش سایر کشورهای جهان را با این اسناد فریب دادند.
5461958