امام رضا (ع) چگونه ادعای یهود درباره منجی را به چالش کشید؟
![امام رضا (ع) چگونه ادعای یهود درباره منجی را به چالش کشید؟](https://newsmedia.tasnimnews.com/Tasnim/Uploaded/Image/1403/02/26/1403022611222055530048814.jpg)
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، در فرهنگ یهودی، از آخرالزمان با واژه عبری "آخاریت هیامیم" (Acharit Hayamim) تعبیر میکنند. یهودیان به عبری به عصر کنونی "عولام حزه" (the Olam Hazeh) و به عصر آینده "عولام حبه" (the Olam Haba) نیز میگویند. یهودیان مانند مسلمانان و مسیحیان پیشگویی میکنند که در «آخاریت هیامیم»، منجی موعود ظهور خواهد کرد. موعود از دیدگاه یهودیان ماشیح (Messiah) نام دارد. در یهودیت نیز نشانههای فراوانی نسبت به «آخاریت هیامیم» هم در تورات و عهد عتیق و هم در تلمود پیشگویی شده است. بنیاسرائیل هم که خود را قوم برگزیده خداوند میدانستند، در انتظار دورانی هستند که وعده الهی تحقق یابد و خداوند، قوم برگزیده خود را در سرزمین موعود مستقر و دشمنان را نابود کند.
در کتب دیگر مانند هوشع و اشعیای نبی، آخرالزمان، روز خداوند و روز جزا دادن ظالمان و ستمکاران و مبتلا کردن آنان به عذابهای الهی، مانند زلزله و طوفان و در مقابل، نجات یافتن و مورد رأفت الهی قرار گرفتن مؤمنان و افراد صالح، بیان شده است؛ روزی که پادشاهی از نسل یسّی (پسر داوود) که شخص حکیم و خداترسی است، ظهور کرده و جهان را از عدل و داد پر خواهد کرد.
بنابراین ریشه تفکر یهودیان به پادشاهیِ فرزندی از بنی اسرائیل باز میگردد و لذا آنها پیامبری مثل عیسای نبی را طرد میکنند و باور دارند که ظهور مسیح حقیقی در دورانی از آخرالزمان همراه با حوادثی مثل ساخت معبد سوم در بیت المقدس است. بر اساس پیشگوییهایی که در کتابهایی مانند دانیل، متیو، کتاب آخر عهد جدید و نامه دوم به تسالونیکیان آمده است، معبد سوم «Tribulation Temple» در بیتالمقدس ساخته خواهد شد و ساخت این معبد، آخرالزمان را به ارمغان خواهد آورد.
به این نسبت، ظهور پیامبری مثل حضرت محمد صلی الله علیه و آله را انکار کردند، جز اندکی از یهودیان که به وعدهی حقیقی موسی علیهالسلام درباره ظهور آخرین پیامبر در جزیرة العرب ایمان داشتند. بنابراین پذیرش نبوت خاتم الأنبیاء مساوی بود با زیر پا گذاشتن تمام ایدئولوژیهای خودبافته آنها که به تورات اصلی نسبت داده بودند. در واقع این دست از یهودیانی که به تعبیر قرآن دست به تحریف تورات و تخریب انبیای الهی زدند و حتی جمع کثیری از آن برگزیدگان را به خاطر این ایدئولوژی شیطانی خود از دم تیغ گذراندند و حتی با پیامبر خود یعنی موسای نبی به بدترین شکل ممکن برخورد کردند، از روی تکبر و حسدشان به دنبال آن هستند که منجی پایانی را به نفع خود مصادره کنند. در عصر حاضر درباره این موضوع که برخاسته از توهم آنهاست، اراده کردند با ابزار رسانه تصوری غلط را در ذهن مردم دنیا نهادینه کنند. حتی آنها هر ساله گردشگران را در فلسطین اشغالی به شهر «مگیدو» (مجدّو) که کلمه «آرماگدون» از آن گرفته شده، میبرند تا درباره نبرد آخرالزمانی بین خیر و شرّ به آنان سخن بگویند و خود را همان گروه خیر قالب کنند.
در این بین آنچه که حائز اهمیت است، به چالش کشیدن ریشه تفکر آنهاست که در این باره نمونهای تاریخی را از مناظره امام رضا علیهالسلام با بزرگ یهودیان سراغ داریم. این مناظره در لایهی پنهانی خود، حاوی پیامی آخرالزمانی به تمام متدیّنین دنیاست تا نشان دهد اصل تفکرات یهودیانِ تحریفکننده تورات (نه اقلیت مؤمن آنها) از اساس پوچ است و توانایی اثبات این موضوع را ندارند که نبوت در خاندان بنی اسرائیل متوقف شد تا اینکه بخواهند منجی آخرالزمان را به او نسبت دهند.
گوشههایی از این مناظره را میخوانیم:
امام رضا علیهالسلام رو به رأسالجالوت (بزرگ یهود) کرده، فرمودند: حال، من از تو سؤال کنم یا تو سؤال میکنی؟ او گفت: من سؤال میکنم و فقط جوابی را میپذیرم که یا از تورات باشد یا از انجیل و یا از زبور داوود یا صحف ابراهیم و موسی. حضرت فرمود: جوابی را از من نپذیر، مگر اینکه از تورات موسی یا انجیل عیسی و یا زبور داوود باشد. رأسالجالوت پرسید از کجا نبوّت محمّد را اثبات میکنی؟امام فرمود: ای یهودی؛ موسی بن عمران، عیسی بن مریم، داوود خلیفه خدا در زمین، به نبوّت او گواهی دادهاند.
او گفت: گفته موسی بن عمران را ثابت کن.
حضرت فرمود: آیا قبول داری که موسی به بنیاسرائیل سفارش کرد و گفت: «پیامبری از برادران شما خواهد آمد، او را تصدیق کنید و از او اطاعت کنید؟» حال اگر خویشاوندی بین اسرائیل (یعقوب) و اسماعیل و رابطه بین آن دو را از طرف ابراهیم علیهمالسّلام میدانی، آیا قبول داری که بنیاسرائیل برادرانی غیر از فرزندان اسماعیل نداشتند؟ رأسالجالوت گفت:بله، این گفتهٔ موسی است و ما آن را ردّ نمیکنیم.
حضرت فرمود: آیا از برادران بنیاسرائیل پیامبری غیر از محمّد صلی اللَّه علیه و آله آمده است؟ گفت: نه. حضرت فرمود: آیا از نظر شما این مطلب صحیح نیست؟ گفت: آری صحیح است، ولی دوست دارم صحّت آن را از تورات برایم ثابت کنی.حضرت فرمود: آیا منکر این مطلب هستی که تورات به شما میگوید: «نور از کوه طور سیناء آمد و از کوه ساعیر بر ما درخشید و از کوه فاران بر ما آشکار شد؟» رأسالجالوت گفت: با این کلمات آشنا هستم، اما تفسیر آنها را نمیدانم. حضرت فرمود: من برایت خواهم گفت. جملهٔ «نور از کوه طور سیناء آمده» اشاره به وحی خداوند است که در کوه طور سیناء بر موسی علیهالسّلام نازل کرد و جملهٔ «از کوه ساعیر بر ما درخشید» اشاره به کوهی است که خداوند در آن بر عیسی بن مریم علیهماالسلام وحی فرمود و جمله «از کوه فاران بر ما آشکار شد»، اشاره به کوهی از کوههای مکه است که فاصلهاش تا مکه یک روز میباشد و «شعیا»ی پیامبر علیهالسّلام طبق گفته تو و دوستانت، در تورات گفته است: «دو سوار را میبینم که زمین برایشان میدرخشد: یکی از آنان سوار بر درازگوشی است و آن دیگری سوار بر شتر.»
سوار بر درازگوش و سوار بر شتر کیستند؟ رأسالجالوت گفت: آنان را نمیشناسم، معرّفیشان کن. حضرت فرمود: آن که بر درازگوش سوار است، عیسی علیهالسّلام است و آن شترسوار محمّد صلی اللَّه علیه و آله. آیا این مطلب تورات را منکر هستی؟ گفت: نه، انکار نمیکنم. آنگاه حضرت سؤال کردند: آیا حیقوق پیامبر علیهالسّلام را میشناسی؟ گفت: بله، میشناسم. حضرت فرمود: حیقوق چنین گفته است و کتاب شما نیز همین مطلب را میگوید: خداوند از کوه فاران «بیان» را آورد و آسمانها از تسبیحگفتن محمّد و امّتش پر شده است، سوارانش را بر دریا و خشکی سوار میکند و کنایه از تسلّط امّت اوست بر دریا و خشکی. بعد از خرابی بیت المقدس کتابی جدید برای ما میآورد و منظور از کتاب، فرقان است. آیا به این مطالب ایمان داری؟ رأسالجالوت گفت: این مطالب را حیقوق گفته است و ما منکر آن نیستیم.
حضرت فرمود: داود در زبورش که تو نیز آن را میخوانی گفته است: «خداوندا، برپاکننده سنّت بعد از فترت را مبعوث کن.» آیا پیامبری غیر از محمّد صلی اللَّه علیه و آله را میشناسی که بعد از دوران فترت، سنّت (الهی) را احیا و برپا کرده باشد؟ رأسالجالوت گفت: این سخن داوود است و آن را قبول دارم و منکر نیستم، اما منظورش عیسی بوده است و روزگار عیسی همان دوران فترت است. حضرت فرمود: تو نمیدانی و اشتباه میکنی. عیسی با سنّت تورات مخالفت نکرد، بلکه موافق آن سنّت و روش بود تا آن هنگام که خداوند او را به نزد خود بالا برد و در انجیل چنین آمده است: «پسر زن نیکوکار میرود و فارقلیطا بعد از او خواهد آمد و او کسی است که سنگینیها و سختیها را آسان کرده و همه چیز را برایتان تفسیر میکند و همان طور که من برای او شهادت میدهم، او نیز برای من شهادت میدهد. من امثال را برای شما آوردم و او تأویل را برایتان خواهد آورد.» آیا به این مطلب در انجیل ایمان داری؟ گفت: بله، آن را انکار نمیکنم.
این مناظره همین طور ادامه دارد تا امام در ادامه با استدلال، دیدگاه آنان را هم درباره توقفشان بر نبوت بنی اسرائیل ابطال میکند. بنابراین چون امام رضایی میتوانست اینچنین دیدگاه یهودیان را به چالش بکشد به گونهای که بزرگ آنان را به سکوت وا دارد؛ همان طور که اشاره کردیم اگر آنان به جای سکوت در برابر استدلالهای منطقی امام رضا علیهالسلام میپذیرفتند، تمام ادعای آنان درباره منجی با شکست مواجه میشد، اما متأسفانه نخواستند هدایت را بپذیرند و همچنان خود و قومشان را در گمراهی نگه دارند.
انتهایپیام/
12055764