
باشگاه خبرنگاران جوان؛ سیدعلی موسوی* - در دنیای رسانههای دیجیتال که مرزهای اخلاقی و مسئولیت اجتماعی روزبهروز کمرنگتر میشود، برنامههای یوتیوبی گفتوگومحور مانند «با ضیا» علی ضیا و «رک» مجید واشقانی، به عنوان پلتفرمهایی برای بررسی موضوعات اجتماعی و شخصی، توجه بسیاری را جلب کردهاند.
اما آنچه اخیراً جنجالبرانگیز شده، دعوت از مهمانانی است که به نظر میرسد در خلال گفتوگوها، رفتارهای پرخطر مانند مصرف مواد مخدر، روابط نامشروع، و حتی خشونت و جرم را عادیسازی یا ترویج میکنند. این روند نه تنها استانداردهای رسانهای را زیر سؤال میبرد، بلکه مسئولیت مجریان و تولیدکنندگان محتوا در برابر جامعه، به ویژه نسل جوان، را به چالش میکشد. چنین برنامههایی، که آزادی بیشتری نسبت به رسانههای سنتی دارند، میتوانند به ابزاری برای سفیدشویی مجرمان و مشروعیتبخشی به فرهنگهای مخرب تبدیل شوند.
برنامه «با ضیا» که از اوایل سال ۱۴۰۳ شمسی آغاز به کار کرده، با دعوت از مهمانان جوان و تأثیرگذار مانند ویتو پارسا (معروف به ویتو)، به موضوعاتی همچون اعتیاد به پورنوگرافی پرداخته است. در این مصاحبه، مهمان جزئیاتی از صنعت پورن را توصیف میکند که میتواند به عنوان عادیسازی روابط نامشروع تلقی شود. توصیف درآمدهای بالا و دسترسی آسان به این محتوا، بدون تأکید کافی بر جنبههای قانونی و اخلاقی، مخاطبان جوان را به سمت کنجکاویهای خطرناک سوق میدهد. پورنوگرافی به عنوان یکی از مصادیق روابط نامشروع، در بسیاری از جوامع از جمله ایران، ممنوع و مضموم شمرده میشود. البته نوع سوالات علی ضیا از افراد خودش سرآغاز محتوای زرد و غیر اخلاقی است.
علاوه بر این، در اپیزود دیگری از «با ضیا» با حضور دکتر آذرخش مکری، بحثهایی پیرامون مواد مخدر مانند ماریجوانا، کوکائین و قارچهای توهمزا مطرح شده است. گرچه مهمان تلاش میکند عوارض را برجسته کند، اما توصیف اثرات «خلاقانه» یا «روحانی» این مواد، بدون مرزبندی روشن، میتواند به ترویج مصرف آنها در میان نوجوانان منجر شود. این برنامه که مخاطبانی جوان و تأثیرپذیر دارد، با طرح چنین موضوعاتی بدون فیلترهای اخلاقی قوی، خطر عادیسازی رفتارهای پرخطر را افزایش میدهد. اخیراً برشهایی از این برنامهها در فضای مجازی منتشر شده که برخی رسانهها آن را به عنوان «پروندهسازی» برای ضیا تفسیر کردهاند، اما واقعیت این است که چنین محتوایی میتواند به عنوان ابزاری برای ترویج غیرمستقیم عمل کند.
از سوی دیگر، برنامه «رک» با اجرای مجید واشقانی، که ابتدا با دعوت از بازیگران و چهرههای هنری مانند بهاره رهنما و پوریا پورسرخ آغاز به کار کرد، به تدریج به سمت گفتوگوهای سیاسی گرایش یافت و حالا با مصاحبهای با هانی کرده یکی از اشرار شناختهشده تهران با سابقه بازداشتهای متعدد مرزهای جدیدی را جابهجا کرده است. این مصاحبه که به سرعت از یوتیوب حذف شد و برنامه اخطار دریافت کرد، سؤالاتی جدی درباره نقش رسانهها در عادیسازی خشونت و سفیدشویی مجرمان مطرح میکند.
هانی کرده، که در پنج سال گذشته چهار بار بازداشت و آزاد شده و حتی تابستان امسال در عملیات پلیس علیه اشرار دستگیر گردید، در این برنامه با لحنی افتخارآمیز از زندگیاش به عنوان «بچه لات» سخن گفت. او از تغییرات زندانها حرف زد – مانند فروش شورت هفتی صورتی – و حتی با طعنهای طلبکارانه، گلایههایش را بیان کرد. این تصویرسازی، که او را نه به عنوان یک مجرم سابقهدار، بلکه به عنوان یک شخصیت «جذاب» و «رک» نشان میدهد، دقیقاً همان چیزی است که منتقدان آن را «سفیدشویی اراذل و اوباش» مینامند.
اما چرا چنین برنامههایی ساخته میشوند؟ آیا هدف صرفاً کسب بازدید و وایرال شدن است، یا چیزی فراتر از آن؟ از منظر رسانهای، این مصاحبهها نمادی از روند نگرانکنندهای در رسانههای ایرانی هستند. برنامه «رک» که ابتدا با مهمانان زرد هنری شروع شد، حالا به چهرههای سیاسی مانند صادق زیباکلام، بیژن عبدالکریمی و مهدی مطهرنیا رسیده.
این اقدام میتواند خلافکاران را جسورتر کند. وقتی یک مجرم با سابقه ضرب و جرح، چاقوکشی و تیراندازی تریبون میگیرد تا از اعمالش دفاع کند، پیام آن به جامعه چیست؟ آیا این کار خشونت را عادیسازی نمیکند و الگویی غلط برای جوانان هیجانی نمیسازد؟
سردار رادان، فرمانده انتظامی کشور، پیشتر هشدار داده بود که مصاحبه با اراذل سطح یک در فضای مجازی، زحمات پلیس را زیر سؤال میبرد. او تأکید کرده که پلیس کف خیابان به دنبال چنین افرادی است، اما رسانهها آنها را «ستاره» میکنند. این تناقض، جایی که هانی کرده پس از بازداشت سریع آزاد میشود و سپس جلوی دوربین مینشیند، سوالبرانگیز است.
آیا رسانهها در حال تبدیل شدن به ابزاری برای روایتهای یکجانبه هستند، بدون توجه به عواقب اجتماعی؟
در نهایت، رسانهها مسئولیت سنگینی دارند. برنامههایی مانند «با ضیا» و «رک» نباید برای «هیت» یا بازدید، تریبون را به افرادی بدهند که سابقهشان پر از رفتارهای مخرب است – از ترویج مواد مخدر و روابط نامشروع گرفته تا سفیدشویی خشونت. اگر هدف اصلاح یا آسیبشناسی است، باید با نظارت کارشناسی و لحنی غیرافتخارآمیز باشد. این جنجالها نشان میدهد جامعه نسبت به چنین محتوایی حساس است و شاید زمان آن رسیده که نهادهای نظارتی و جامعه رسانهای، استانداردهای اخلاقی را در فضای مجازی نیز اعمال کنند تا چنین برنامههایی به جای آموزش، به ابزار تخریب تبدیل نشوند و اعتماد عمومی خدشهدار نگردد.
* پژوهشگر رسانه و ارتباطات
12243645
مهمترین اخبار فرهنگیهنری











