گوناگون 22:15 - 09 بهمن 1392
خوش و سرزبان بودم مجری شدم.

بیوگرافی و زندگینامه مژده لواسانی+ عکس
به گزارش افکارنیوز، مژده لواسانی این روزها دیگر نام آشنایی برای مخاطبان تلویزیون است. او از جوان ترین مجری های تلویزیونی است که در ابتدا خیلی ها او را مقلد آزاده نامداری می دانستند اما هر چه جلوتر رفت، نشان داد با استعداد و خلاق است و حرف های زیادی در عرصه اجرا و گویندگی دارد. او که متولد ۱۳۶۸ در تهران است، مجری، سردبیر، نویسنده، تهیه کننده و گوینده و البته صاحب سبک است و محبوب! در این گفتگوی خودمان از هر دری با او صحبت کردیم که خواندنش خالی از لطف نیست.



چطور شد که وارد تلویزیون شدید؟



من از چهار سالگی با برنامه های «سلام کوچولو» و «بوی گل آفتاب» مجری رادیو بودم ولی اولین اجرای حرفه ای ام در یازده سالگی با برنامه زنده «جشن عاطفه ها» و بعد از آن «باز باران» بود. برنامه «کبوتر دات کام» اولین اجرای تلویزیونی من در چهارده سالگی بود. در آن زمان معاونت صدا، قانونی تصویب کرد که یا باید در رادیو اجرا داشته باشم یا تلویزیون؛ چند سالی در رادیو ماندم تا سال ۸۹ که با سری جدید «به خانه بر می گردیم» به تلویزیون آمدم و همزمان برنامه «سه نقطه» را در شبکه پنج اجرا کردم و بعد با برنامه های «روز از نو» و «عصر خانواده» به شبکه دو آمدم و در حال حاضر با برنامه «کافه سوال» برنامه شبانگاهی شبکه دو، در خدمت مردم هستم.



چرا مجری گری را انتخاب کردید؟



چون از بچگی خوش سر و زبان بودم به این سمت رفتم! البته رادیو هم به این موضوع جهت داد. اجرا از کودکی در من شکل گرفت؛ علاقه، تجربه و در کنارش آموختن، من را با مجری گری پیوند دادند. من اجرا را دوست دارم چون حرف زدن را دوست دارم و فکر می کنم رشته ای که در آن تحصیل می کنم، یعنی وکالت هم خیلی به اجرا نزدیک است چون باید سخنور خوبی باشید.



حالا رادیو یا تلویزیون؟



برای من رادیو یک حس عجیب و کاملاً نوستالژیک دارد. من در رادیو کودکی کردم، به نوجوانی رسیدم، جوانی را تجربه کردم. برای من رادیو پر از خاطره است؛ خاطره از ادم هایی که کنارم بودند، آدم هایی که دوستم داشتند یا دوستم نداشتند، کمک کردند یا نکردند و همه اینها من را بزرگ کردند.



در اجرا دنبال چه چیزی هستید؟



برای من اینکه با مردم هم نفس و هم کلام شوم خیلی مهم است. من یک هدف کلی دارم؛ اینکه به یک تعامل خوب با مردم برسم و من را از خودشان بدانند. هدف های جزئی تر را هم برنامه برایم تعیین می کند؛ مثلاً اجرایی با گپ و گفت خودمانی، روی خط قرمز راه رفتن و تجربه کردن این موضوع با آدم های مختلف را برنامه تعیین می کند.



چقدر خلاقیت و بداهه گویی در کار شما مهم است؟




تجربه، تسلط و آموخته های فرد در لحظه های خاصی که مجری باید از معلوماتش استفاده کند، تاثیرگذار است و خودش را نشان می دهد. یک اجرای خوب بر می گردد به اینکه مجری بتواند محیط و گفتگو را کنترل کند و خلاقیت و نبوغش را نشان دهد.



فکر می کنید این توانمندی ذاتی است یا اکتسابی؟



کسی که به طور عادی نمی تواند خوب حرف بزند، نمی تواند مجری خوبی شود. من سال ها در رادیو و تلویزیون به خصوص در بخش صدا، کلاس های مختلفی را گذراندم ولی بخش عمده ای از آن باید در وجودت باشد، هم چنین اطلاعات فرهنگی و اجتماعی هم خیلی مهم است.



اوایل خیلی ها می گفتند شما از خانم «آزاده نامداری» پیروی می کنید اما با اجرای خاص تان در «کافه سوال» نشان دادید سبک خاص خودتان را دارید؛ نظرتان در این باره چیست؟



شاید یک سری ویژگی های مشترک و ظاهری باعث القا این موضوع شده اما کاملاً نوع نگاه مان به اجرا متفاوت است. آدم ها وقت می خواهند تا خودشان را تثبیت کنند. تقلید در وجود من نیست و فکر می کنم خیلی اتفاق تلخی است کسی بخواهد از کسی تقلید کند.



اینکه یک سبک جدید و خاص برای خودتان داشته باشید، چقدر برایتان مهم بوده؟



چیزی که برایم من مهم است، سواد اجراست؛ یعنی برای هر برنامه ای مطالعه، تحقیق و مشورت لازم است؛ مثلاً من گاهی برای یک مهمان خاص که قرار است در برنامه حضور پیدا کند، از آدم های مختلف درباره او سوال می کنم تا از شرایط زندگی اش و دیدگاه های متفاوتی که نسبت به او دارند، مطلع شوم تا در گفتگو به کار بگیرم.



چقدر اهل مطالعه هستید؟



خیلی زیاد، من معتقدم هر نوع کتابی را باید خواند. اینکه شما بخوانی و با فضاهای مختلف آشنا بشوی، حتی از چشمانت هم مشخص می شود و شرایط و زندگی کسی که زیاد مطالعه می کند با کسی که مطالعه ندارد کاملاً متفاوت است.



آخرین کتابی که خواندید چه بوده؟



اخیراً کتابی خواندم به نام «استراتژی انتظار» که آقای شفیعی سروستانی نوشتند که خیلی زیباست و توصیه می کنم به آنهایی که می خواهند با فلسفه مهدویت و انتظار آشنا بشوند، حتماً این کتاب را مطالعه کنند. مجموعه شعر فاضل نظری به نام «ضد» که غزل هایش فوق العاده است. آخرین رمان هایی که خواندم «بگذارید میترا بخوابد» از کامران محمدی و «گزارش نوید و نگار» از مصطفی مستور و «بیوتن» از رضا امیرخانی است.



آشپزی تان چطور است؟



اصلاً بلد نیستم. راستش هیچ وقت زمان به من اجازه نداده تا آشپزی یاد بگیرم، البته چند وقت است که سعی می کنم کنار دست مادرم یاد بگیرم.



و حرف آخر...



ممنونم از همه کسانی که در تمام این سال ها در کنارم بودند و کمک کردند و از شما و همه مردم عزیز سرزمینم تشکر می کنم.



۷ روز زندگی/ شماره ۱۸۵/ رخ به رخ هنری: شراره مسگرچیان/ صفحه ۴۹

2839986
 
پربازدید ها
پر بحث ترین ها
صفحه اصلی | درباره‌ما | تماس‌با‌ما | تبلیغات | حفظ حریم شخصی

تمامی اخبار بطور خودکار از منابع مختلف جمع‌آوری می‌شود و این سایت مسئولیتی در قبال محتوای اخبار ندارد

کلیه خدمات ارائه شده در این سایت دارای مجوز های لازم از مراجع مربوطه و تابع قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد.

کلیه حقوق محفوظ است