گوناگون 04:07 - 11 آبان 1392
از قرون اولیه تاریخ اسلام، گردآوری کلمات حضرت امیر به ویژه خطبه‌های آن بزرگوار، مورد توجه بوده است.

چنان چه مسعودی (م 346 ق) می‌گوید:

و الذی حفظ الناس عنه ـ علیه السلام ـ من خطبه فی سائر مقاماته اربعمأه خطبه و نیف و ثمانون خطبه یوردها علی البدیهه و تداول الناس عنه قولاً و عملاً.[1]

برخی از کسانی که در کتب فهارس به عنوان جامع و گردآورنده خطب و قضاوتهای حضرت امیر ـ علیه السلام ـ معرفی شده‌اند، از این قرار است:

1. عبیدالله بن ابی رافع: شیخ طوسی در فهرست گفته است:

عبیدالله بن رافع (رض) کاتب امیرالمؤمنین ـ علیه السلام ـ له کتاب قضایا امیر المؤمنین ـ علیه السلام ـ .[2]

2. زید بن وهب جهنی: شیخ طوسی در فهرست نوشته است:

زید بن وهب له کتاب خطب امیر المؤمنین ـ علیه السلام ـ علی المنابر فی الجمع و الاعیاد و غیرها.[3]

3. محمد بن قیس بجلی: شیخ الطائفه درباره‌اش گفته است:

محمد بن قیس البجلی له کتاب قضایا امیر المؤمنین ـ علیه السلام ـ .[4]

4. اصبغ بن نباته: در فهرست شیخ آمده است:

الاصبغ بن نباته کان من خاصه امیر المؤمنین ـ علیه السلام ـ و عمر بعده و روی عهد مالک الاشتر الذی عهد الیه امیر المؤمنین ـ علیه السلام ـ لما ولاه مصر وروی وصیه امیر المؤمنین الی ابنه محمد بن الحنفیه.[5]

5. اسماعیل بن مهران: شیخ طوسی درباره‌اش گفته:

لقی الرضا ـ علیه السلام ـ و روی عنه و صنف مصنفات کثیره منها خطب امیر المؤمنین ـ علیه السلام ـ .[6]

6. ابواسحاق ابراهیم بن هاشم قمی: شیخ در فهرست گوید:

انه لقی الرضا ـ علیه السلام ـ و الذی اعرف من کتبه النوادر و کتاب قضایا امیر المؤمنین ـ علیه السلام ـ .[7]

7. صالح بن ابی حماد رازی: نجاشی درباره‌اش گوید:

لقی ابا الحسن العسکری ـ علیه السلام ـ له کتب منها کتاب خطب امیر المؤمنین ـ علیه السلام ـ .[8]

7. هشام کلبی (م 206 ق): نجاشی گوید:

کان یختص بمذهبنا... و له کتب کثیره منها کتاب الخطب.[9]

ابن ندیم در الفهرست تصریح کرده که وی جامع خطب امیر المؤمنین ـ علیه السلام ـ بود.[10]

9. ابراهیم بن نهمی: شیخ و نجاشی گفته‌اند: له کتب منها کتاب الخطب.[11]

10. ابوالحسن علی بن محمد مدائنی (م 225 ق): صاحب روضات درباره‌اش گفته است:

ابوالحسن المدائنی الاخباری صاحب کتاب الاخبار و التواریخ الکثیره التی تزید علی مأتی کتاب منها کتاب خطب امیر المؤمنین ـ علیه السلام ـ .[12]

11. عبدالعزیز جلودی: نجاشی در رجال گوید:

له کتب قد ذکرها الناس منها کتاب مسند امیر المؤمنین ... کتاب خطبه، کتاب شعره، کتاب قضاء علی، کتاب رسائل علی، کتاب مواعظه، کتاب الدعاء عنه.[13]

12. عبدالعظیم حسنی: نجاشی گفته است:

له کتاب خطب امیر المؤمنین ـ علیه السلام ـ .[14]

13. ابراهیم ثقفی (م 283 ق): نجاشی می‌گوید:

و له تصنیفات کثیره انتهی الینا، منها کتاب رسائل امیر المؤمنین ـ علیه السلام ـ و اخباره ... کتاب الخطب السائره.[15]

14. محمد بن خالد برقی: در رجال نجاشی آمده:

له کتب منها کتاب الخطب.[16]

15. محمد بن احمد کوفی صابونی: نجاشی درباره‌اش گوید:

له کتب منها کتاب الخطب.[17]

16. محمد بن عیسی اشعری: درباره‌اش گفته‌اند:

دخل علی الرضا ـ علیه السلام ـ و سمع منه و روی عن ابی جعفر الثانی، له کتاب الخطب.[18]

17. جاحظ (م 255 ق) صد کلمه از کلمات قصار حضرت را گردآورده با عنوان «مطلوب کل طالب من کلام امیر المؤمنین علی بن ابیطالب» و گفته است:

کل کلمه منه تفیء بالف من محاسن کلام العرب.

این صد کلمه با سه شرح از ابن میثم، رشید وطواط و عبدالوهاب به چاپ رسیده است.[19]

هم چنین علامه تهرانی در الذریعه تعداد قابل توجهی، از اصول، که حاوی خطب حضرت امیر بودند را فهرست کرده است.[20]

این نمونه‌ای بود از معرفی کسانی که درصدد جمع خطب و رسائل حضرت امیر برآمدند، و به اجمال دانسته می‌شد که گردآوری خطب، رسائل، کلمات قصار و قضایای امیر المؤمنین ـ علیه السلام ـ از دوره‌های نخست مورد توجه بوده است و نویسندگان بسیاری بر آن همت گماشته‌اند.

این امر پس از سید رضی نیز متداول بوده است:

1. عبدالواحد بن محمد تمیمی آمدی (م 510 ق) در کتاب غرر الحکم یازده هزار و پنجاه کلمه از کلمات قصار حضرت را گرد آورد.

2. ابو عبدالله قضاعی (م 454 ق) در کتاب دستور معالم الحکم و ماثور مکارم الشیم قسمتی از کلمات حضرت را در نُه باب جمع کرد.[21]

3. طبرسی (م 548 ق) نیز کتاب نثر اللئالی را نگاشت و سخنان حضرت را به ترتیب حروف الفبا گرد آورد.[22]

4. ابن ابی الحدید در شرح نهج البلاغه 1000 سخن از کلمات قصار حضرت را گردآورده است.[23]

سید رضی با دسترسی به منابع پیشینیان که تعدادی از آنها شمارش شد، و تا حمله طغرل بیگ به بغداد و آتش زدن کتابخانه‌ها، موجود بود، با ذوق سرشار ادبی خویش و وسعت اطلاعات بخشی از آن را گزینش کرد. بدین جهت در مقدمه می‌گوید: ... با این همه ادعا نمی‌کنم که همه سخنان امام را فراهم آورده‌ام و آنچه در این سو و آن سو بوده جمع کرده و چیزی از دست نداده‌ام. بلکه دور نیست که آنچه به دستم نیامده، بیش از این باشد که به من رسیده و آنچه در کمند جستجو افتاده کمتر از آن باشد که رمیده.[24]

[1] . مروج الذهب، ج 2، ص 19.

[2] . الفهرست، ص 107، ش 456.

[3] . همان، ص 72، ش 291؛ رجال النجاشی، ص 236.

[4] . الفهرست، ص 131، ش 579.

[5] . همان، ص 37.

[6] . همان، ص 11، 32.

[7] . همان، ص 4، ش 3.

[8] . رجال النجاشی، ص 140.

[9] . همان، ص 306.

[10] . الفهرست للندیم، ص 108.

[11] . الفهرست، ص 6، ش 8؛ رجال النجاشی، ص 14.

[12] . روضات الجنات، ج 5، ص 199.

[13] . رجال النجاشی، ص 167 ـ 168.

[14] . رجال العلامه الحلی، ص 130.

[15] . رجال النجاشی، ص 13 ـ 14.

[16] . همان، ص 236.

[17] . همان، ص 265.

[18] . رجال النجاشی، ص 239.

[19] . این مجموعه با تصحیح و تحقیق محدث ارموی، در 1390 ق، 1349 ش توسط سازمان چاپ دانشگاه به چاپ رسید.

[20] . الذریعه، ج 7، ص 187؛ ج 14، ص 111 ـ 112.

[21] . این کتاب توسط مکتبه المفید در قم از روی چاپ مصر افست شده است.

[22] . الذریعه الی تصانیف الشیعه، ج 24، ص 53.

[23] . شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج 4، ص 530 ـ 573.

[24] . مقدمه سید رضی بر نهج البلاغه.

2019525
 
پربازدید ها
پر بحث ترین ها
صفحه اصلی | درباره‌ما | تماس‌با‌ما | تبلیغات | حفظ حریم شخصی

تمامی اخبار بطور خودکار از منابع مختلف جمع‌آوری می‌شود و این سایت مسئولیتی در قبال محتوای اخبار ندارد

کلیه خدمات ارائه شده در این سایت دارای مجوز های لازم از مراجع مربوطه و تابع قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد.

کلیه حقوق محفوظ است