فرهنگی‌هنری 11:33 - 04 تیر 1401
من به قربانِ،«قربانعلی» بروم، اصلا نفهیدم کی این نقاشی را کشید، یک روز وقتی که شهید شده بود، خانه پر از مهمان بود و به خاطر همین مجبور شدم همه لحاف و تشک‌ها را استفاده کنم، دیدم زیر آنها یک نقاشی است، نقاشی خودش بود.

روایت نقاشی که 3 بار تا مرز شهادت رفت!

خبرگزاری فارس، گروه‌ استان‌ها- زهرا رسولی: نیمه‌شب‌ها وقتی خانواده‌اش خوابند آرام و بی‌سر و صدا راهی اتاق خاطراتش می‌شود، یک کاغذ برمی‌دارد و عکس خودش را نقاشی می‌کند و اشک می‌ریزد، با رفقای شهیدش صحبت می‌کند و می‌پرسد چرا جا مانده است؟ مگر با آنها نبود؟ مگر با هم هم‌سنگر نبودند؟ مگر شب‌های عملیات را با هم صبح نکردند و چه شب‌هایی که اطمینان ‌دادند حتما او هم خواهد رفت، اما چرا نشد، چرا خدا نخواست؟

دوباره به جبهه می‌رود و همرزمانش را که می‌بیند به فکرش می‌افتد که تصویر صورت‌شان را نقاشی کند.

قربانعلی بار دیگر به خانه برمی‌گردد، تصمیم دارد امروز نقاشی خودش را تمام کند، چون سه روز دیگر عازم جبهه است، نقاشی را دور از چشم اهالی خانه زیر رختخواب‌ها پنهان می‌کند و عازم نبرد با متجاوزان به خاک کشورش می‌شود...

چند ماه از آخرین باری که قربانعلی به جبهه رفته گذشته است، نه نامه‌ای، نه تلفنی و نه پیغامی خبری از او نیست، مادر نگران حال اوست، هر روز کنار در منتظر پیغامی از قربانعلی است...

امروز بیش از 40 سال از روزی که قربانعلی عازم جبهه شد می‌گذرد، اما مادر مثل همان روز اولی که با سلام و صلوات پسرش را راهی جبهه کرد، استوار و محکم است.

دستش را می‌گیرم و می‌گویم: مادر درباره رفتن قربانعلی به جبهه برایم بگویید، چه شد که راهی شد.

دخترم وقتی جنگ شد، همه خانواده‌ها برای امنیت کشور پسرشان را به جبهه اعزام می‌کردند، من هم آن زمان 6 تا پسر داشتم، هر کدام که به سن معمول می‌رسید به جبهه می‌رفت. خب ما هم در مقابل امنیت کشور مسؤول بودیم، هر چند دلتنگ بچه‌ها می‌شدم اما چاره‌ای نبود.

یعنی شما هیچ مقاومتی برای اعزام پسرانتان نداشتید؟

ببینید، دخترم من هم مادرم و دلتنگ بچه‌ها می‌شدم، اما امنیت کشور مهمتر بود.

صدام گور به گور شده می‌خواست همه کشور را بگیرد، چه کار باید می‌کردیم، اگر هر مادری مثل من مقاومت می‌کرد، دیگر کشور کشور نمی‌شد که ...

حالا که این را گفتید، بگذارید یک خاطره هم برایتان بگویم؛ ببینید، در دوران جنگ یعنی همان 8 سال روزی نبود که ما همگی دور یک سفره باشیم، یعنی به طور معمول دو یا سه نفر از پسرانم در جبهه بودند.

مادر چند فرزند دارید و شهید قربانعلی فرخ‌نیا چندمین فرزند شما هستند؟

6 تا پسر دارم و یک دختر، قربانعلی فرزند و پسر دومم است و یک سال با پسر اولم فاصله سنی دارد.

خب در مورد اعزام شهید بفرمایید؟

همانطور که قبلا هم گفتم در آن زمان نه ما بلکه همه همسایه‌ها هر آنچه در توان داشتند برای پایداری کشور به میدان آوردند.

خب، من هم مادرم و سلامت فرزندانم را می‌خواهم اما چه کنم که کشور در خطر بود و راضی شدم که فرزندانم به جبهه بروند.

قربانعلی هم موقع اعزام 18 سال بیشتر نداشت، برایش آرزوها داشتم که به دانشگاه برود و ...

آهی می‌کشد و لبخند می‌زند: دخترم شد دیگر، شما نمی‌دانید که من چقدر برایم سخت بود.

این را می‌گوید و با گوشه چادرش اشک چشمانش را پاک می‌کند.

قربانعلی سه با تا مرز شهادت رفته و برگشته بود.

 تا اینکه سال 75 فرارسید، در آن روز دیگر خبر شهادتش را آوردند و پیکرش را داخل پارچه سفید درست مثل زمان نوزادی سخت در آغوش کشیدم و آرامش گرفتم.

این را می‌گوید و بی‌صدا اشک از چشمانش جاری می‌شود، هی دخترم چی بگم... شما امروز با آمدنتان خاطرات قربانعلی را یک بار دیگر برایم زنده کردید.

مادر درباره نقاشی‌های شهید بگویید؟ شنیده‌ام پسرتان هنرمند بودند؟

لبخندی می‌زند، دستانش را به هم قلاب می‌کند، بدون اینکه چیزی بگوید به اتاق دیگر می‌رود و یک نقاشی می‌آورد، ببینید این را خودش کشیده است، عکس خودش است.

دستش را روی عکس می‌کشد و می‌گوید: من به قربانِ، قربانعلی بروم، اصلا نفهیدم کی این نقاشی را کشید، یک روز وقتی که شهید شده بود، خانه پر از مهمان بود و به خاطر همین مجبور شدم همه لحاف و تشک‌ها را استفاده کنم، دیدم زیر آنها یک نقاشی است، نقاشی خودش بود.

یعنی وقتی زنده بودند، اصلا متوجه کشیدن این نقاشی نشده بودید؟

نه اصلا، چون نمی‌خواست من ناراحت شوم، پنهانی نقاشی می‌کشید.چهره اغلب رفقای شهیدش را قبل از شهادتشان نقاشی کرده بود.

با اشتیاق می‌پرسم، چقدر جالب خب این یعنی چه؟

چهره خیلی از دوستانش را نقاشی کرده بود که بعدها به خانواده‌شان تحویل دادیم.

 البته در نوشتن هم ذوق خوبی داشت، یعنی همان زمان مقاله و خاطرات می‌نوشت که چند تا از آنها را هنوز هم داریم.

دوباره با همان لحن ادامه می‌دهد: دخترم دوستان با معرفتی دارد، به نیابت از شهید برایش روزه گرفتن بارها و مراسم افطار را در خانه خودمان برگزار کردیم.

همین  را که می‌گوید، برادر شهید بین صحبتمان می‌آید و می‌گوید: خانم خیلی پسر فهمیده‌ای بود، با اینکه از من کوچکتر بود، ولی من خیلی چیزها از او یاد گرفتم.

یادم هست، یک بار وقتی که قربانعلی در جبهه بود، یکی  از همرزمانش خبر داد که مجروح شده است.

نگران شدم و بلافاصله به منطقه رفتم، دیدم سرش را باندپیچی کرده است، از دور وقتی مرا دیده بود و  سریع باند سرش را باز کرد تا چیزی متوجه شوم.

در نهایت اما متوجه زخمش شدم و مجبور شد که حقیقت را بگوید.

دوباره لبخند می‌زند و می‌گوید: خانم، برادرم یک آقای به تمام معنا بود.

یادم هست یکبار باهم در منطقه جنگی بودیم، دو نفری باهم یک پتو داشتیم، خودتان می‌دانید که شب‌های جنوب خیلی سرد می‌شود، یک بار وقتی وسط شب از خواب بیدار شدم دیدم که پتو را روی من کشیده و خودش همانطور خوابیده است، خیلی با معرفت بود، خیلی...

                                                    دیدار شهردار زنجان و همرزمان شهید با مادر شهید فرخ نیا

گفتنی است، شهید قربانعلی فرخ نیا چهاردهم آبان ۱۳۴۲، در شهرستان زنجان به دنیا آمد. پدرش نصرت‌الله، کارگر کارخانه بود.تا پایان دوره متوسطه در رشته تجربی درس خواند و دیپلم گرفت.

از سوی بسیج در جبهه حضور یافت و بیستم اسفند ۱۳۶۳، با سمت بی سیم چی در بدر آبادان به شهادت رسید.

پیکرش مدت‌ها در منطقه بر جا ماند و سال ١٣٧۴ پس از تفحص در مزار پایین زادگاهش به خاک سپرده شد. 

انتهای پیام/73005/م


11604209
 
پربازدید ها
پر بحث ترین ها

مهمترین اخبار فرهنگی‌هنری

فرهنگی‌هنری
«باشگاه خبرنگاران» حجت‌الاسلام رمضانی گفت: یک مرد می‌تواند با استفاده از کلمات زیبا حال و احساسات همسر خود را دگرگون کند.
فرهنگی‌هنری
«باشگاه خبرنگاران» برنامه تعطیلی سالن‌های نمایشی، همزمان با سالروز شهادت حضرت زهرا (س) اعلام شد.
فرهنگی‌هنری
«باشگاه خبرنگاران» بیژن میرباقری گفت: هدف من از ساخت «الگوریتم» در واقع ساخت یک سریال پلیسی درباره خیلی از مسائلی که در حال حاضر جامعه با آن درگیر است؛ بود.
فرهنگی‌هنری
«باشگاه خبرنگاران» جلسه شورای سیاست گذاری و اندیشه ورز بیست و دومین اجلاس بین‌المللی تجلیل از پیرغلامان و خادمان حسینی برگزار شد.
فرهنگی‌هنری
«باشگاه خبرنگاران» مادر شهید رضا پناهی خاطره‌ای را از فرزند خود بازگو کرد.
فرهنگی‌هنری
«باشگاه خبرنگاران» پریا زیوری توانسته است خادم نمونه امام رضا (ع) شود.
فرهنگی‌هنری
«باشگاه خبرنگاران» شبکه نسیم برنامه‌ای تازه و متفاوت را روی آنتن برده است؛ «خَردِل» عنوان این برنامه گفت‌وگومحور است.
فرهنگی‌هنری
«باشگاه خبرنگاران» سریال کره‌ای «لبخند خورشید» محصول سال ۲۰۲۳ با محوریت موضوع روان‌پزشکی، هر روز ساعت ۱۷ از شبکه سلامت پخش می‌شود.
فرهنگی‌هنری
«باشگاه خبرنگاران» فتحی گفت: باید نگاه حکمرانی کشور به گردشگری تغییر کند و از حالت تفریحی صرف خارج شود.
فرهنگی‌هنری
«باشگاه خبرنگاران» حجت‌الاسلام راجی مساله‌ای شنیدنی از رهبر معظم انقلاب را بازگو کرد.

مشاهده مهمترین خبرها در صدر رسانه‌ها

صفحه اصلی | درباره‌ما | تماس‌با‌ما | تبلیغات | حفظ حریم شخصی

تمامی اخبار بطور خودکار از منابع مختلف جمع‌آوری می‌شود و این سایت مسئولیتی در قبال محتوای اخبار ندارد

کلیه خدمات ارائه شده در این سایت دارای مجوز های لازم از مراجع مربوطه و تابع قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد.

کلیه حقوق محفوظ است