حسین شریعتمداری در روزنامه کیهان با تیتر «خواب تازه حریف»نوشت:
پرداختن به آنچه در یادداشت پیش روی آمده است را به مصلحت نمیدانستیم و بر این باور بودیم- و هنوز هم هستیم- که تیم مذاکرهکننده و مسئولان محترم کشورمان هوشیارتر از آنند که ترفند تازه حریف از نگاه آنان مخفی مانده باشد. اما، این روزها از اردوگاه داخلی و از سوی یک جریان سیاسی که در سامانه دولت حضور درخور توجهی دارد زمزمههایی به گوش میرسد که هر چند احتمال تاثیر آن در تصمیمسازی مسئولان محترم اندک است ولی به دلیل اهمیت موضوع، همین احتمال اندک و ضعیف نیز میتواند در صورت کمتوجهی و غفلت دستاندرکاران برنامه هستهای کشورمان، خطرناک و خسارتآفرین باشد. از این روی اشارهای گذرا به ماجرای پیشروی و تازهترین ترفند احتمالی حریف را ضروری تلقی میکنیم و پیش از آن مقدمهای را لازم میدانیم؛
1- در فاصله کوتاهی بعد از توافق ژنو که مسئولان محترم از آن با عنوان بزرگترین دستاورد هستهای در چالش یازده ساله اخیر!، تسلیم قدرتهای بزرگ! و... یاد میکردند و این دستاورد بزرگ! را شایسته جشن و سرور میدانستند، معلوم شد که ماهیت این توافق در یک کلام - و جان کلام- تقدیم سخاوتمندانه امتیازات نقد به حریف و دریافت وعدههای نسیه است. وعدههایی که اگر چه «نسیه» بود ولی طرف مقابل حتی به همین وعدههای نسیه هم تن نداد و فقط چند ساعت بعد از توافق، از پیروزی خود درتوقف برنامه هستهای ایران خبر داد تا آنجا که تعجب آمیخته به اعتراض مسئولان تیم مذاکرهکننده را نیز به دنبال داشت. ماجرا میرفت تا به نابودی کامل فعالیت هستهای کشورمان برسد. اما، ناخدای باخدای این سفینه، بیدارتر از آن بود که حریف تصور میکرد و تیم هستهای را با نسخهای روشن و خالی از ابهام که حاوی خطوط قرمز غیرقابل عبور بود پای میز مذاکره فرستاد. از آن نقطه به بعد بود که آمریکا و متحدانش، راه را برای ادامه زیادهطلبیها و باجخواهیهای خود بسته دیدند چرا که ایران اسلامی کمترین عبور از خط قرمزهای ترسیم شده را نمیپذیرفت و چنین بود که مذاکرات بینتیجه به پایان میرسید و طرفین دست خالی به کشورهای خود باز میگشتند. حریف در این حالت، سه راه پیش روی داشت.
اول- میز مذاکره را ترک کند. لازمه این گزینه، اقدامات سخت بعدی علیه جمهوری اسلامی ایران بود که آمریکا برخلاف رجزخوانیهای پیدرپی، توان انجام آن را نداشت. این اقدامات - به قول سخنگوی وزارت خارجه آمریکا- پشیمانکننده نهایتا در دو محور تعریف شده بود.
الف: استفاده از گزینه نظامی! دراینباره گفتنیهای فراوانی همراه با شواهد و نشانههای غیرقابل تردید ارائه شده که اشاره دوباره به آن، تکرار مکررات و ملالآور است و در وجیزه پیش روی تنها به این نکته بسنده میکنیم که فقط نگاهی گذرا به شکستهای پی در پی آمریکا در منطقه و در عرصه جهانی بهوضوح نشان میدهد که آمریکا به نوشته مستند نیویورک تایمز در بیرون خاک خود، حتی توان دخالت نظامی در حد و اندازه یک بند انگشت هم ندارد.
ب: روی آوردن به تحریمهای بیشتر. این گزینه هم نمیتوانست آنگونه که آمریکا و متحدانش انتظار داشتند، موثر باشد. توضیح آن که در عرف سیاسی و در عرصه تقابل اقتصادی، «تحریم»ها فقط هنگامی به عنوان یک اهرم بازدارنده تلقی میشوند، که طرف تحریم شونده بپذیرد اگر امتیاز بدهد، تحریمها برداشته میشوند و ایران اولا؛ تاکید کرده و طی 11 سال گذشته نشان داده است که حاضر نیست به حریف امتیازات ذلیلانه بدهد و ثانیا؛ تحریمها فقط برای ایران دردسرساز و مشکلآفرین نبوده است بلکه کشورهای تحریمکننده نیز از آن آسیبهای جدی دیدهاند تا آنجا که به راحتی - و البته مخفیانه- حاضر به دور زدن تحریمها بوده و هستند. ثالثا؛ جمهوری اسلامی ایران با مبادلات تجاری چند صد میلیارد دلاری سالانه، به آسانی قابل تحریم کردن نیست، مخصوصا آن که در دنیای امروز کشورهای دیگری هستند که برای جایگزینی با کشورهای تحریمکننده اعلام آمادگی کرده و نمونههایی از آن نیز تحقق یافته است. رابعا؛ آمریکا و کشورهای اروپایی تحریمکننده با بحرانهای اقتصادی کمسابقه و در مواردی بیسابقه روبرو هستند که ادامه تحریمها را برای آنان غیرقابل تحمل کرده و میکند و از همه با اهمیتتر آن که جمهوری اسلامی ایران با رویکرد به اقتصاد مقاومتی و تدوین بودجه سالانه با در نظر گرفتن ادامه تحریمها، برخورداری از 15 کشور همسایه و دهها امتیاز دیگر قابلیت فراوان و ظرفیتهای به کار نگرفته بسیاری برای عبور از تحریمها دارد.
دوم- راهکار دوم؛ حفظ ظاهر خطوط قرمز ترسیم شده و خالی کردن یا تغییر محتوای آنهاست. توضیح در این خصوص به درازا میکشد و به بعد میگذاریم و تنها به این نکته اشاره میکنیم که پیشنهادهای حریف درباره حفظ ماهیت آبسنگین راکتور اراک، ظرفیت غنیسازی مطابق نیاز اعلام شده ما، لغو یکجای تحریمها، تعطیل نشدن هیچیک از تأسیسات هستهای، عدم ورود به حوزه نظامی و... بدون استثناء به گونهای است که فقط ظاهر این خطوط قرمز حفظ میشود بیآن که ماهیت اصلی مورد نظر ایران اسلامی را درخود داشته باشد. خوشبختانه اخبار و گزارشهای رسیده حاکی از آن است که پیشنهادات فریبکارانه حریف با مخالفت تیم مذاکره کننده کشورمان روبرو شده است و امید است این مخالفت ادامه داشته باشد.
سوم- و اما، موضوع اصلی یادداشت پیش روی که در آغاز به آن اشاره شد و اظهارات جسته و گریخته ولی صریح و جدی برخی از مقامات آمریکایی حکایت از آن دارد، عبور آمریکا از بنبست یاد شده با اتخاذ یک تصمیم غیرهستهای است. توضیح آن که از چند ماه قبل در میان سیاستپردازان و تصمیمسازان آمریکایی این زمزمه شنیده میشود و به توهم بر این باورند که حمایت از دولت محترم با توجه بهحضور شماری از غربگرایان و نزدیکی برخی از اصحاب فتنه به آن میتواند آمریکا را به هدف اصلی خود که بیرون از چالش هستهای تعریف شده و اساسا چالش هستهای بهانهای برای آن است نزدیکتر کند. از این روی- باز هم بهزعم آنان- اگر دولت کنونی از مذاکرات دست خالی و بدون دستاورد قابل توجه بازگردد موقعیت و جایگاه جبهه اصلاحات- بخوانید مدعیان اصلاحات و نه همه آنها- در میان مردم با آسیب جدی روبرو میشود و این در حالی است که مدعیان اصلاحات در دوران حاکمیت خود بر دولت و مجلس - دوران اصلاحات - نشان دادهاند نهفقط میتوانند متحدان استراتژیک و قابل اعتمادی برای آمریکا باشند بلکه در جریان فتنه 88 از تلاش و توطئه برای براندازی نظام اسلامی نیز دریغ نکرده و با این منظور مدیریت مثلث آمریکا، اسرائیل و انگلیس را هم پذیرفته بودند.
«جوفی جوزف» مدیر سابق منع گسترش سلاح هستهای در شورای امنیتملی کاخسفید- 24 جولای 5/2014 مردادماه 93- در نشست شورای آتلانتیک با اشاره به نکته فوق از موقعیت منحصر به فرد مذاکرات کنونی یاد کرده و تاکید میکند «باید به توافقی خوب دست پیدا کنیم و اگر این توافق در چند ماه آینده، به دست نیاید و دیپلماسی شکست بخورد، ما به وضعیت پیش از نوامبر2013- یعنی دورانی که اصلاحطلبان دولت را در اختیار نداشتند - باز میگردیم!
جوفی جوزف در همان نشست اعلام میکند که «در عرصه داخلی ایران دولتکنونی برای پیشگیری از تغییر اوضاع سیاسی به نفع تندروها- بخوانید انقلابیون که البته آقای روحانی نیز برخلاف تصور آنان در همین حلقه قابل تعریف است- تغییر میکند. باید در مذاکرات پیشرفت نشان داده شود. در غیر اینصورت فعالان طرفدار دموکراسی- یعنی مدعیان اصلاحات و اصحاب فتنه- نسبت به آینده خود مطمئن نخواهند بود. سقوط مذاکرات کنونی قطعا به نفع تندروها خواهد بود»!
«شای فرانکلین» در روزنامه «تایمز اسرائیل» بر این نکته تاکید میکند که مذاکرات هستهای باید برای دولت کنونی ایران دستاورد داشته باشد و آمریکا ناچار است به یک توافق دست یابد. وی مینویسد «این توافق به ایران نشان میدهد که سعادت و رفاه آنان در کاهش سطح انقلاب اسلامی و دست کشیدن از انقلابیگری است»!
«مارک فیتز پاتریک» مدیر بخش منع تکثیر و خلع سلاح هستهای در موسسه بینالمللی مطالعات راهبردی در وب سایت این موسسه مینویسد؛
تحریمهای شدیدی که علیه ایران وضع شده است، شرط ضروری بود تا اکنون به این نقطه برسیم اما تحریمها شرط کافی نبوده است. باید در هر دوطرف رهبران عملگرا وجود داشته باشند که تصمیم به سازش بگیرند. این شرط در دولت روحانی وجود دارد! و تاکید میکند که نباید این فرصت را از دست داد.
2- برخی از اصحاب فتنه نیز از داخل کشور پالسها و پیامهای مشابهی برای آمریکا میفرستند. به عنوان نمونه - و فقط یک نمونه- ارگان حزب کارگزاران به آمریکا توصیه میکند «موقعیت طلایی» به قدرت رسیدن «میانهروها» در ایران را از دست ندهد و اشتباه دوران کلینتون را تکرار نکند و مینویسد یک دهه قبل در دوران خاتمی «جرج بوش» شرایط فراهم شده ناشی از روی کار آمدن خاتمی را درک نکرد و در نتیجه در ایران با افراطیگری! و درخاورمیانه با موجی از قیامهای ضدغربی مواجه شد!
3- تردیدی نیست که روحانی، شخصیتی برخاسته از انقلاب اسلامی و مانند تیم هستهای مذاکرهکننده کشورمان فرزند انقلاب است و به خوبی میداند که در مذاکرات پیشروی حاصل خون صدها هزار شهید و خوندل خوردنهای ایثارگرانه مردم این مرز و بوم و ایران مقتدر را نمایندگی میکند.
و از سوی دیگر، دشمن در چالش هستهای فقط با دولت محترم روبرو نیست، بلکه با امت بزرگ و گوش به فرمان امام خویش طرف است و از این روی در ترفند یاد شده نیز، به یقین و مانند دهها ترفند و توطئه سختتر و پیچیدهتر دیگر با ناکامی روبرو خواهد شد و البته در این میان برای آن که دندان طمع دشمن - ولو به توهم - تیز نشود، بایستی ادبیات سیاسی بهکار گرفته شده از سوی رئیسجمهور محترم و تیم هستهای کشورمان نیز با آموزههای انقلاب اسلامی و صلابت آن همخوانی بیشتری داشته باشد. مثلا؛ در حالی که آمریکا هیچ فرصتی را برای کینهتوزی و ابراز دشمنی و نادیده گرفتن تعهدات خود از دست نداده است، شایسته نیست برادر عزیزمان جناب آقای دکتر ظریف اعلام کند، «اگر اوباما قول بدهد به قولش اعتماد خواهیم کرد»! و ...
روزنامه جمهوری اسلامی در ستون سرمقاله خود آورد:
در 31 شهریو 34 سال قبل رژیم بعث عراق به فرمان صدام، جنگ تحمیلی علیه جمهوری اسلامی ایران را آغاز کرد. این جنگ نزدیک 8 سال طول کشید و هر چند تلفات انسانی و زیانهای مادی زیادی برای کشور ما داشت، اما این افتخار را برجای گذاشت که ملت ایران در سختترین شرایط و درحالی که هنوز نیروهای نظامی منسجم کارآزمودهای بعد از فروپاشی رژیم منحط پهلوی در اختیار نداشت و مسئولان سیاسی و اقتصادی کشور نیز تجربه چندانی در زمینه مدیریت کشور نداشتند، تصمیم به ایستادگی در برابر تهاجم دشمن گرفتند و در یک دفاع جانانه، که به درستی "دفاع مقدس" نام گرفت، توانستند تمامیت ارضی کشور را حفظ کنند و اجازه ندهند. دشمن به اهدافش برسد. آنچه جان مایه اصلی پیروزی انقلاب ایران در آن زمان بود، وحدت و اخلاص مردم و مسئولان بود.
اکنون بعد از گذشت 34 سال از آغاز این واقعه مهم و 26 سال از پایان آن، درحالی که افتخارات بزرگی از آن دوران سخت برای ملت ایران برجای مانده و نسلهای آینده میتوانند این افتخارات را با خطوط برجسته در تاریخ کشور خود بنویسند و تکرار و مرور کنند، توجه به این نکته نیز یک ضرورت است که ما مردم ایران همچنان در معرض تهدیدات دشمن هستیم و حتی بیش از دوران جنگ تحمیلی به "دفاع مقدس" از خود نیازمندیم.
سازمان دهندگان تهاجم نظامی رژیم بعث عراق، یعنی قدرتهای استعماری و چپاولگری که پیروزی انقلاب اسلامی ایران منافع نامشروع آنها در ایران و منطقه را به خطر انداخته بود، وقتی به این نتیجه رسیدند که از طریق تهاجم نظامی نمیتوانند نظام جمهوری اسلامی را ساقط کنند و ملت ایران را از پا در آورند، با طراحیهای دراز مدت به تهاجم فرهنگی، تحریمهای اقتصادی، فشارهای سیاسی و بمبارانهای تبلیغاتی متوسل شدند. ملت ایران، که با فداکاری مثال زدنی خود توانسته بود دشمنان را در عرصه نظامی ناکام نماید، در عرصههای فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و تبلیغاتی نیز مقاومت کرد و تا امروز که در سی و ششمین سال عمر نظام جمهوری اسلامی قرار داریم علاوه بر اینکه به راه پرافتخار انقلابی خود ادامه داد نظام جمهوری اسلامی را نیز توانمندتر و مقاومتر نمود و کشور را به قدرت برتر منطقه در زمینههای مختلف تبدیل کرد. آن مقاومت جانانه در عرصه دفاع مقدس، به برکت رهبری امام خمینی رضوانالله تعالی علیه و اعتقاد مردم به ولایت فقیه و حضور همه جانبه در تمام صحنهها همراه با فداکاریها و ایثارگریهای کم نظیر میسر شد. بعد از پایان جنگ و تا امروز نیز مقاومت مردم در برابر توطئهها و تهاجمهای رنگارنگ دشمن به برکت همان اعتقاد و همان حضور همه جانبه در تمام صحنهها و فداکاریها و ایثارگریها بود که توانست دشمنان را ناکام نماید.
خوشبختانه امروز نظام جمهوری اسلامی قدرتمندتر از هر زمان دیگری در برابر توطئهها ایستاده و با برخورداری از تجربیات چند ده ساله، پیشرفتهای علمی و صنعتی و دفاعی و مدیرانی شایسته و کار آزموده میتواند بهتر و مؤثرتر از دوران جنگ تحمیلی با هر توطئه و تهاجمی مقابله کند. در شرایط کنونی احتمال تهاجم نظامی به ایران، منتفی یا نزدیک صفر است اما تهاجمات دیگر که خطر آنها دست کمی از تهاجم نظامی ندارد، بسیار زیاد است. بنابر این، نباید آسوده خاطر باشیم و از حالت دفاعی و هوشیاری در برابر دشمن خارج شویم.
با توانمندیها، امکانات و تجربیاتی که امروز داریم، قطعاً قدرت مقابله با هر توطئهای از نوع سخت افزاری و نرم افزاری را داریم البته به این شرط که وحدت و اخلاص دوران هشت ساله دفاع مقدس را هم داشته باشیم. ما نباید در این بخش با خودمان تعارف داشته باشیم و فریب رودربایستیها را بخوریم. این واقعیت تلخ را باید بپذیریم که چرب و شیرین زندگی و قدرت اکنون زیر دندانها جا خوش کرده و زمینه را برای اختلافات و منازعات فراهم ساخته است. اینکه هر روز عدهای برای همدیگر خط و نشان میکشند و یکدیگر را به خیانت یا ناکارآمدی متهم میکنند، به این معنی است که وحدتی که پایه اصلی پیروزیها بود دچار خدشه شده و اخلاص که زیرساخت وحدت است نایاب گردیده است.
اگر از کسانی که طرفین این دعواها محسوب میشوند سؤال شود چه میخواهید؟ و چرا بر سر سفره انقلاب به همدیگر چنگ و دندان نشان میدهید؟ معلوم نیست هیچیک از آنها پاسخ روشنی ارائه دهند. امام خمینی بارها خطاب به مسئولان میگفتند اگر فداکاریهای این مردم نبود، شما همچنان در کنج زندانها یا کنج خانههایتان بودید و اصولاً کاری در دستتان نبود. حالا که این مردم شما را به صحنه آوردهاند و به قدرت رساندهاند، خدا را شکر کنید و قدر این مردم را بدانید و به جای دعوا و اختلاف، از فرصتی که در اختیارتان قرار گرفته برای خدمت به مردم و کشور استفاده نمائید.
همه باید بدانیم که همچنان در جنگ با دشمنان هستیم. درست است که هیچگاه ما آغازگر تهاجم نبودهایم، ولی دشمنان ما به دلیل طمعی که به ثروتهای ما دارند و به دلیل کینهای که نسبت به آرمانهای اسلامی ما دارند، همواره درحال طراحی توطئهای علیه ما هستند. ما به آمریکائیها و هم پیمانان اروپائی آنها نشان دادهایم که میتوانیم بینی آنها و فرزند نامشروعشان رژیم صهیونیستی را در جنگ 51 روزه غزه به خاک بمالیم و به آنها نشان دادهایم که میتوانیم نطفه حرام آنها داعش را در سوریه و عراق خفه کنیم. این واقعیتها را آمریکا ودولتهای اروپائی میدانند و درست به همین دلیل است که هر روز توطئهای علیه ما طراحی میکنند. امید آنها به شکسته شدن وحدت ما و تهی شدن وجود ما از اخلاص است. بنابر این، مسئولان ما باید تمام توان خود را صرف بالا بردن اخلاص و مستحکمتر کردن پایههای وحدت نمایند. فقط اینگونه است که میتوانیم مثل دوران 8 سال دفاع مقدس در برابر جنگ تحمیلی، اکنون و هر زمان دیگری در دفاع مقدس امروز نیز پیروز و سربلند باشیم.
34 روز تکاور
روزنامه شرق در ستون سرمقاله خود نوشت:
امیر دریادار حبیبالله سیاری . فرمانده نیروی دریایی ارتش در کشاکش تحرک دشمنان در این منطقه و آبوخاک و باوجود تندرویها و کارهایی که میکردند، ناگهان نیروی دریایی ارتش حرکتی عظیم انجام داد. برهههایی از آن دوران هشتسال، برهه نیروی دریایی بود، روز هنرنمایی نیروی دریایی. آن روز انصافا نیروی دریایی خوب کار کرد حالا ماجرای ناوچه پیکان را همه میدانند اما ماجرای اسکورت کشتیهای نفتکش را خیلیها نمیدانند. نیروی دریایی، ناوچهها و کشتیهای نفتکش را اسکورت کردند تا توانستند از این دریا عبور کنند. ما همهچیزمان به این نفت بند بود که میخواستند آن را قطع کنند، آنجا بود که نیروی دریایی تحرک خودش، موجودیت خودش و جوهر خودش را نشان داد.
از فرمایشات فرماندهی معظم کلقوا در دیدار با جمعی از کارکنان نداجا به مناسبت سالروز نیروی دریایی در مورخه 7/9/86
ستاره درخشنده این پیروزیها تا نفخ صور بر تارک تاریخ نورافشانی خواهد کرد.
حضرت امام خمینی(ره) در روند تاریخ در زمره سربلندی و غرور هر ملتی، روزهای درخشانی وجود دارد که ماندگاری و جاودانی ملت در سایه این ایام شکل میگیرد. بیشک سوم خرداد در روایت تاریخ ایران یکی از آن روزهاست که خاطره این حماسه، سالیان متمادی سینهبهسینه و از نسلیبهنسل دیگر نقل خواهد شد و آموزگار ارزشهایی چون ایمان، غیرت و ایثار برای جوانان این مرزوبوم خواهد بود. فتح خرمشهر پیام مهمی به جهانیان بود که ملت شریف و نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران آنگاه که پای دفاع از اسلام و ایران در میان باشد استوارتر از همیشه و تا آخرین قطره خون در صحنه خواهند بـــود.
عملیات بیتالمقدس در تاریخ نظامی هشتسال دفاع مقدس بهعنوان برجستهترین عملیات پدافندی نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران که تکاوران و دریادلان نیروی دریایی نیز نقش بسیار موثری در آن داشتند، ثبت شده است و امروز وقتی به گلزار شهیدان در شهرها و روستاهای کشورمان گذر و تاریخ نقشبسته بر سنگرها را مرور کنیم، شاهد هستیم که شهدای سومخرداد 1360 الگویی از ایثار و شهادتطلبی ملت مقاوم ایران هستند که چونان سپهری پرستاره بر تارک این سرزمین میدرخشند.
اگرچه دفاع در مقابل اقدامات خصمانه عراق، با زمینهسازیهای دولت بعث با تعرضات و اشغال برخی نقاط مرزی مدتها قبل از شهریور1359 آغاز شده بود، ولی دولت بعثی در تاریخ 16شهریور 59 برخلاف قرارداد1975 الجزیره بهطور رسمی اعلام کرد که کلیه کشتیها باید با افراشتن پرچم عراق از آبراه اروندرود تردد کنند که این اقدام، منجر به درگیریهای دریایی نداجا و رژیم بعثی در اروندرود شد. روز 26 شهریور 1359 صدام برخلاف موازین حقوقی بینالمللی طی نطقی در جلسه مجمع ملی عراق که نقش پارلمان آن کشور را داشت بهصورت یکجانبه قرارداد 1975 الجزیره را لغو و تاکید کرد: «عراق دیگر حقی برای ایران در شطالعرب (اروندرود) قایل نیست و حاکمیت خود را بر شطالعرب (اروندرود) اعمال خواهد کرد». متعاقب این اقدامات سرانجام در روز 31شهریور 59 مصادف با 22سپتامبر1980 تهاجم وسیع و سراسری ارتش بعث عراق به سرزمین مقدس کشورمان آغاز شد. هجوم وحشیانهای که منجر به یکی از طولانیترین و ویرانگرترین جنگهای دنیا پس از جنگ دوم جهانی و در عین حال افتخارآمیزترین حماسه تاریخ میهن عزیزمان شد. نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی ایران نشانههایی که از اهداف پلید دشمن در تجاوز به میهن اسلامی دریافت کرده بود.
نیروی دریایی با هواناوها و بالگردهای RH به بندر امام، آبادان، بهمنشیر و نیروهای تازهنفس، مهمات و آذوقه میرساند. هرچقدر نیرو از جنوب به آبادان منتقل میشد نیروی دریایی آنها را جمعآوری و در بندر امام پیاده میکرد. همه اینها توسط یگانهای نیروی دریایی صورت میگرفت، با توجه به قابلیت هواناوها، تخلیه خانوادهها، انتقال مجروحان، رساندن آذوقه و مهمات و نیروهای تازهنفس بیوقفه توسط هواناوهای نیروی دریایی انجام میشد.
در روزهای آغازین این تهاجم وحشیانه تنها مدافعان خرمشهر که مجموعا حدود یک تیپ شامل گردان یکم تکاوران دریایی بوشهر، عناصری از منطقه سوم دریایی خرمشهر، گردان 165مکانیزه از تیپ یکم لشگر و گردان 151پیاده با استعداد، 50درصد با عناصری از گردان ژاندارمری ساحلی خسروآباد، سپاهپاسداران آبادان و خرمشهر و نیروهای مردمی با پشتیبانی یک آتشبار 175میلیمتری مستقر در جزیره آبادان بودند که با شجاعت تمام با واردآوردن ضربات مهلک بر پیکر ارتش متجاوز، نیروهای دشمن را از همانروزهای اول در محور شلمچه- نهر خین و پلنو زمینگیر کردند و پس از پیوستن گردان تکاوران پایگاه دریایی منجیل و گردان دریافران داوطلب اعزامی از پایگاهدریایی تهران و یک گروهان تفنگدار دریایی از بوشهر و رزمندگان بسیجی در سختترین شرایط آمادگیوپشتیبانی ناشی از محاصره زمینی جزیره آبادان در مدت 34روز با خلق زیباترین صحنههای ایثار و شهادت از حریم شهری که نیروی دریایی در آن ریشه دارد، کوچهبهکوچه و خانهبهخانه دفاع کردند بهگونهای که موجب شگفتی و حیرت دشمنان شد. در تاریخ 19مهر 59 درحالی که نبرد شدیدی در جبهه خرمشهر ادامه داشت لشکر 3 زرهی عراق با عبور از رودخانه کارون در محور مارد موفق شد تا 2/5کیلومتری سهراهی آبادان پیشروی کند. دشمن قصد داشت با عبور از ایستگاههای 12 و 7 وارد جزیره آبادان شود که با مقاومت دلیرانه مدافعان شهر متشکل از یگانهای تکاور دریایی و نیروهای مردمی مواجه شد و بهاجبار با پیشروی به سمت شرق، جاده آبادان به ماهشهر را قطع و بهمنظور محاصره آبادان به طرف جنوب پیشروی کرد، دشمن پس از دسترسی به رودخانه بهمنشیر در شمالشرقی آبادان مستقر شد و در مورخه 9/8/59 با تصرف سرپل در کرانهجنوبی بهمنشیر در منطقه ذوالفقاریه قصد تکمیل محاصره آبادان را داشت که با مقاومت دلیرانه تیپ تازهنفس قوچان و گردانیکم تکاوران دریایی و نیروهای مردمی مواجه شد. مدافعان قهرمان آبادان در این عملیات پس از انهدام نیروهای مستقر در سرپل و انهدام قطعات پل در حال احداث، تانک و نفربرهای متجاوز، ضمن پاکسازی کرانههای جنوبی رودخانه بهمنشیر، دشمن در حال عقبنشینی را تا جنوب جاده آبادان- ماهشهر و منطقه میدانتیر، تعقیب و تلفات و ضایعات سنگینی را به آنان وارد آوردند. در عملیات کوی ذوالفقاریه و نخلستان ابوعبادی تعداد 820نفر از نیروهای دشمن کشته، 130نفر اسیر و مقادیر قابلتوجهی تجهیزات مهندسی، خودرو، تانک، نفربر و سلاحهای سبکوسنگین به غنیمت گرفته شد و دشمن با پذیرش شکست به شمالشرقی آبادان، عقبنشینی و مجبور به پدافند شد.
این عملیات در تاریخ جنگ تحمیلی به واسطه اینکه روند تهاجمی دشمن متجاوز را به یک روند تدافعی تغییر داد، نقطه عطف مهمی در جنگ محسوب میشود. نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی ایران علاوه بر حضور افتخارآمیز در صحنههای عملیاتدریایی و تامین منافع کشور در قلمرو دریایی، با بهکارگیری یگانهای زبده تکاوران و تفنگداران دریایی در دفاع از تمامیت ارضی کشور در این منطقه و به صحنهآوردن بالگردها و هواناوهای هوادریا در پشتیبانی عمومی آبادان در دوران محاصره، نقش مهمی را در دفاع از این بخش از سرزمین مقدس میهن عزیزمان ایفا کرده است. گروههای رزمی تکاوران و تفنگداران دریایی با استقرار در بخش شرقی خرمشهر، جزیره مینو، منطقه دیری فارم تا دهانه اروندرود، عملیات پدافند به صورت نقاط اتکا را تا عملیات بیتالمقدس و آزادسازی خرمشهر اجرا کردند و همگام با سایر رزمندگان در آزادسازی خرمشهر قهرمان که در اوایل جنگ، مظلومانه آن را ترک کرده بودند، شرکت داشتند. پس از انجام عملیات ظفرمند بیتالمقدس و آزادسازی خرمشهر در تداوم ماموریتهای پدافندی از کرانههای شرقی اروندرود، میتوان به فعالیتهای زیر اشاره کرد:
1- انجام عملیات پدافند ضدموشکی با استقرار هدفهای فریبنده راداری و هدفهای کاذب و اجرای آتشهای ضدموشک، برای مقابله با موشکهای ساحل به دریای دشمن که علیه یگانهای شناور و کاروانهای تجاری از منطقه راسالبیشه شلیک میشدند.
2- ایجاد ایستگاههای راداری و شنود در نهر قاسمیه، قُفا، شهید اولاد، نهنگ و راسالبیشه.
3- انجام عملیاتهای نفوذی و ایذایی در سواحل غربی اروندرود بهمنظور شناسایی و ضربهزدن به دشمن در آن منطقه.
4- انجام نفوذ برونمرزی و انهدام سکو و دکل رادار سامانه موشکهای کرم ابریشم دشمن در منطقه راسالبیشه توسط تیم عملیات ویژه تکاوران دریایی.
5- اجرای آتشهای سنگین و مداوم بر روی مواضع دشمن و واردآوردن تلفات و ضایعات قابلتوجه به دشمن.
6- شرکت در عملیات والفجر8 و تصرف شبهجزیره فاو.
7- اجرای دو عملیات تاخت علیه سکویالبکر (عملیات تکسا1 و تکسا2) از مبدا ایستگاههای دهانه اروندرود در سالهای 64 و 65.
8- انجام عملیات گشت و مراقبت در طول سواحل اروندرود.
9- عملیات مینریزی آفندی در آبراه خورعبدا... توسط تیم عملیات ویژه تکاوران دریایی.
آینده از آن ملتی است که گذشته خود را بشناسد و از آن پند گیرد. خلاصه کلام اینکه «جلوگیری از دفن تاریخ، مستلزم توصیف تاریخ است.» فرماندهی معظم کلقوا امامخامنهای نیز فرمودهاند: «باید از حماسههای بهجامانده از جنگ برای جاریکردن این روحیه در امتداد تاریخ استفاده شود.»
با آرزوی توفیقات بیش از پیش برای نظام مقدس ج.ا.ا. و رزمندگان دریادل و ولایتمدار، از خداوند متعال مسالت داریم که به یمن میلاد حضرت باقرالعلوم(ع) که جشن آزادی خرمشهر را شکوه دوچندانی بخشیده است، مدال افتخار همه ما را سربازی در رکاب فرزند زهرا حضرت ولیامر(عج) و نایببرحـقش، فـرمــاندهی مــعظم کـلقوا امام خامنهای، قـرار دهد. انشاءالله.
قبل از آغاز تهاجم سراسری با تقویت پایگاه دریایی خرمشهر که در آن زمان منطقه سوم دریایی بود توسط یگانهای عملیات ویژه تکاوران برای حراست از مرزهای آبی کشور در این منطقه، با اقدامی هوشمندانه و بهموقع، عمده یگانهای شناور ناوتیپهشتم را که در بندر خرمشهر مستقر بودند و میرفت تا با آغاز تهاجم دشمن در این آبراه محبوس شوند، بهخاطر به دست آوردن فضای مانوری کافی، به خارج از این آبراه، انتقال داد و با بهکارگیری آنها در عرصههای مختلف عملیاتی، برگهای زرینی را به تاریخ دفاع مقدس افزود. از آنجایی که اشغال خرمشهر به لحاظ راهبردی و تبلیغات سیاسی برای ارتش بعث از اهمیت بالایی برخوردار بود، به همین دلیل سرفرماندهی ارتش بعث با تخصیص توان رزمی بسیار بالا از نیروهای زرهی، مکانیزه و داشتن نیروهای مخصوص، رویای تصرف سهروزه خرمشهر را در سر داشت، در شروع جنگ، بحث خرمشهر و مقاومت 34روزه آن مطرح است. در آن ایام تفنگداران نیروی دریایی ارتش (ج.ا.ا.) به علت وجود پایگاهی که در ضلع جنوبی خرمشهر واقع شده بود در درگیریهای 34روزه مقاومت خرمشهر حضور فعال داشتند، محور کار دفاع 34روزه خرمشهر، نیروی دریایی ارتش (ج.ا.ا.)بود. ژنرال وفیقالسامرایی، رییس استخبارات رژیم بعث در بخشی از سخنان خود تحتعنوان ویرانههای دروازه شرقی اینگونه مینویسد: ما زمانی توانستیم خرمشهر را اشغال کنیم که مقاومت آخرین تفنگداران دریایی ایران را شکستیم. راهبرد دشمن بعثی این بود که ظرف یکهفته در میدان آزادی تهران مصاحبه مطبوعاتی داشته باشد اما 34روز پشت مرزهای خرمشهر درجا زد. کسانی که در آن دوران 34روزه آنجا بودند و جنگیدند به یاد دارند که حتی یکثانیه هم صدای رگبار و شلیک گلولهها و توپها قطع نمیشد، تکاوران نیروی دریایی نقش تعیینکنندهای در مقاومت 34روزه خرمشهر داشتند. در واقع، دشمن آنجا شکست خورد. به این معنا که وعده فتح سهروزه خرمشهر 34روز طول کشید. اما شکست بعدی در کجا بود؟ در کوی ذوالفقاریه. چه کسانی آنجا بودند، همان گردان سرهنگ کهتری معروف به امیر آبادان و ناخدا صمدی که فرمانده تکاوران دریایی بود، با مقاومت همینها بود که دومین شکست دشمن در کوی ذوالفقاریه رخ داد. در بحث محاصره خرمشهر و آبادان راهآبی برای تردد پیشرو بود و از همین راهآبی بود که مهمات منتقل میشد و مهاجران نیز از طریق آب به آبادان تردد داشتند. در سال 1360حصر آبادان رفتهرفته کامل میشد و در آستانه سقوط بود، آنجا و در آن شرایط، نیروی دریایی میدانداری میکرد.
ثروت فرانسلی برجامانده از جنگ
جواد دلیری در روزنامه اعتماد نوشت:
برگهایی از تقویم، گاهی انگار تاب ورق خوردن ندارند؛ آنجا که به تاریخی میرسند سرشار از هاشورهای خاطره، خاطرههای ناب تنیده در لحظه لحظه مختصات زندگی یک ملت. آنجا که رد پای حضور رنگین کمانی آدمها از هر قوم و مسلک، حک شده بر تارک دیاری به گستردگی ایران. همان مردمی که روزگاری بی هراس از غم «من» و «ما» با غرور افتخار آفریدند. سخن از بزرگداشت یاد مردمانی است که هشت سال ایستادند و دفاع کردند، اینجا سخن از هشت سال جنگ تحمیلی و هشت سال دفاع از مقدسترین ارزشهای یک ملت است. هر چند که امروز یادآور صحنههای تلخ آغاز جنگ است و نباید در اذهان مردم شایسته بزرگداشت باشد اما نتیجه آن هشت سال دفاع قهرمانانه پاسخ به این پرسش را روشن میکند که چرا امروز و هشت سال دفاع مقدس را گرامی میداریم و به درستی از نکوداشت قهرمانان جنگ، بازماندگان سختکوش دفاع مقدس و مردمان پرافتخار ایران سخن گفته میشود و همگان از دستاوردهای این رویداد تاریخی ارزشمند میگویند. به راستی اما دستاورد هشت سال دفاع مقدس چه بودکه امروز میتواند یک سرمایه ملی باشد. 36 سال پیش با شروع جنگ تحمیلی همه مردم احساس مسوولیت کردند و گروه گروه داوطلبانه روانه جبههها شدند. آن روزها شکل منحصر به فردی از روابط اجتماعی به وجود آمد. هر چند جنگ فیالنفسه مذموم است اما به عنوان یک تجربه اجباری و تحمیلی گاه پیامدهایی را در بر دارد که میتوان با جهتدهی صحیح این پیامدها، پیامدهای منفی آن را کاهش داد؛ بسته به آنکه جامعه از چنین تجربه تلخی چه بیاموزد و آموختهها را چگونه به کار برد. جنگ تحمیلی با همه مصایب و مشکلات و ویرانیها، سبب شد در بحبوحه تنگناهای اقتصادی، روانی و اجتماعی، شکل خاصی از روابط اجتماعی شکل بگیرد. این شکل خاص از روابط اجتماعی و هنجارها و ارزشهای ناشی از آن، سرمایه اجتماعی برای ایران در حال جنگ به شمار میرفت. در زمان جنگ به دلیل موقعیت بحرانی و بسترهای اجتماعی و فرهنگی و مذهبی جامعه ایران، با نفی گرایشهای فردگرایانه و ترویج روحیه جمعگرایی، مراودات اجتماعی دستخوش تغییر شد. این شکل خاص از روابط اجتماعی سبب افزایش انسجام ملی و فرهنگی، کاهش قوممداری و تضادها و شکافهای مذهبی شد و تکتک افراد جامعه را در یک صف واحد در برابر متجاوز قرار داد. این جنگ یک رخداد کمنظیر در تاریخ معاصر ایران است که با نبردها، ستیزها و رویدادهای دیگر، هم به دلیل وسعت و شدت و هم به علت اشتیاق مردم جهت شرکت در جبهههای نبرد تفاوت دارد.
مشارکت همهجانبه ایرانیها از تمام اقوام و ادیان در دفع تجاوز، تعاون و همکاری در کارها، حفظ وحدت ملی در رویارویی با تضادها و تعارضهای داخلی، انتقال بدون چشمداشت تجربهها، میهنپرستی، کمکهای مالی و جانی در دفاع، از انسجام ملی، روانی و فرهنگی ایرانیان صرف نظر از هر دین و قومی حکایت دارد. عملکرد مردم ایران در جنگ، نمایش تلاش یک ملت منسجم و دارای مشترکات فرهنگی زیادی است که در این فرهنگ جنبههای عام آن، جنبههای خاص را تحتالشعاع قرار داده است. در آن دوران گرایشهای جمعگرایانه در عرصه عمومی اولویت یافتند و منافع فردگرایانه کمتر مجال بروز پیدا کردند.
روحیه همیاری، اعتماد متقابل، ایثار، مقاومت و مسائلی از این دست در فضای عمومی جامعه به عنوان ارزش شناخته شدند و این فصلی نوین از زندگی اجتماعی یک کشور است که گذشتگان در شکلگیری آن نقش داشتهاند. آنها یا رفتهاند و از خود میراثی به جا گذاشتهاند یا هنوز هستند که باید از تجربه گردهمآوری سرمایه اجتماعی آنها به درستی بهره برد. ما باید آن میراث نیکو را پاس بداریم، آن را شکوفاتر کرده و برای آیندگان، باقی بگذاریم و آنانی که از همان نسل ماندهاند، خود باید در انتقال این سرمایه نقش اساسی را ایفا کنند. در این راه مهمترین لازمه فهم دقیق این نکته است که تجربه گردهمایی سرمایه اجتماعی در جنگ، تجربهیی مشارکتجویانه از آن همه مردم ایران است نه احزاب، گروهها و جناحها؛ هر چه این سرمایه اجتماعی به دست آورده نیز برای تمامی مردم ایران است نه فرد و گروهی خاص.
آنچه این دستاوردها را قویتر و ماندگارتر میکند، حفاظت از انگیزه مردم برای همراهی با نظام و انقلاب است. رزمندگان شهیدی که امروز همه به آنها افتخار میکنند و نام و نشانشان مایه عزت و اعتبار است، به دلیل اینکه در برابر دشمن همچون شیر غریدند ولی در برابر ملت خود متواضع بودند، به این رتبه و نام و نشان رسیدند و اکنون به ما عزت و اعتبار میبخشند. امروز میتوان از این سرمایه ملی در بزنگاههای مهم کشور استفاده بیشتر کرد، نسل جدید انقلاب و جوان کشور که هرچند جنگ را ندیده اما برای نسلی که جنگیده و کشوری که با دادن خونهای بسیار از مرزهایش حفاظت شده، احترام بسزایی قایل است. خوب است که با رفتار خود، این سرمایه را پربارتر ساخته و از آن چون ثروتی فرانسلی برای پایان دادن به گسستها بهره ببریم.
درسی از توافق سیاسی افغانها
مهدی روزبهانی در روزنامه ابتکار نوشت:
سالها پیش هنگامی که از یک مهاجر افغان پرسیدم که چرا در کشورت نماندی در جواب گفت: کشوری که سالها درگیر جنگ بوده و فاقد ساختار است؛ جای پیشرفت ندارد. اما افغانها دیروز عزم جدیدی از خود برای ورود به یک زندگی پیشرفته سیاسی را به نمایش گذاشتند. دو رقیب سر سخت انتخاباتی که هر کدام تشکیلات و طرفدارانی بعضا متعصب دارند از آنچه که در این کشور بن بست مینمود گذر کردند و یک فصل تازه سیاسی برای افغانستان به ارمغان آوردند. دیروز محمد اشرف غنی احمدزی و عبدالله عبدالله یک توافق نامه سیاسی را با یکدیگر امضا کردند و به این ترتیب بر اساس یک توافق، ساختار جدیدی در قدرت مرکزی افغانستان تعریف کردند. این ایجاد ساختار جدید برای کشوری که با مشکلات عدیده ای دست و پنجه نرم میکند از چند بعد قابل بررسی است.
باید گفت که یکی از مشکلات اساسی افغانستان وجود گروههایی با تفکرات افراطی است که پیش از هرچیز به خودبرتر بینی معتقدند و تنها فرضیات خود را سالم و صحیح میدانند و بر این مبنا، اصل احترام به تفکرات دیگران را به راحتی نادیده میگیرند و درصدد حذف آنها بر میآیند. البته بطور کلی میتوان گفت که این نوع نگرش مختص افغانستان نیست ودر کشورهای توسعه نیافته نهادینه شده است. از این رو وقتی که نامزدهای ریاست جمهوری این کشور در جریان انتخابات در مقابل هم صف آرایی کردند بیم آن میرفت که تفکر حذف در جریانهای افراطی به کار افتد و امید پیشرفت سیاسی این کشور را تبدیل به سیاهی کند. وضع زمانی بدتر شد که موضوع تقلب از سوی نامزد اصلاح طلب مطرح گردید و مذاکرات برای حل بحران به کف خیابانها کشیده شد. بنابراین نظر به وجود عادت نپذیرفتن منافع طرفهای درگیر در کشوری توسعه نیافته مانند افغانستان، این حرکت (توافق برای تقسیم قدرت) یک حرکت مهم به شمار میرود.اما ممکن است عده ای این توافق را یک حرکت محافظه کارانه و چشم پوشی از حق تلقی کنند در حالی که روی دیگر سکه را باید دید،که اگر که این توافق اتفاق نمیافتاد بر سر جریان مغلوب چه میآمد؟ و آیا ممکن نبود که ساختار سیاسی افغانستان که هنوز به درستی متناسب با شرایط خاص خود تکامل نیافته بکلی از هم پاشیده شود؟ درواقع آن روی سکه این است که هنگامی یکی از رقبا قدرت را تماما در اختیارمی گرفت به احتمال زیاد طرف مقابل به عنوان رهبر معترضان دارای موقعیتی خاص میشد طرفدارانش که برای خود حقی در تعیین سرنوشت افغانستان قائل بودند به خیابان میآمدند وجان میدادند.
یعنی اتفاقی که در روزهای اولیه پس از دور دوم انتخابات ریاست جمهوری بین طرفداران عبدالله عبدالله و احمدزی رخ داد؛ ادامه پیدا میکرد. اما همه اینها روزگذشته با یک توافق برای احترام به حقوق طرف مقابل به عنوان بخش وسیعی از کشورافغانستان از چرخه اتفاقات احتمالی خارج شد. برعکس دیروز افغانها دست به ابتکار زدند(هرچند که در این تصمیم گیری و توافق حاصل شده نهادها و کشورهای دیگر هم نقش مهمی را ایفا کردند اما تصمیم نهایی را افغانها گرفتند) و با تعریف ساختار جدیدی در قدرت مرکزی افغانستان ابتدا تفکر حذف رقیب را کنار گذاشتند و بعد برای منافع گروههای مختلف جایگاه تعیین کردند. جایگاهی که میتوانست زیرزمینی و معترضانه باشد حالا ساختاریافته و قانونمند شده است. با امضای این موافقتنامه، عبدالله عبدالله اکنون میپذیرد که اشرف غنی احمدزی، رئیسجمهوری افغانستان باشد و او میتواند رئیس شورای اجرایی را که احتمالا صلاحیتهای یک نخستوزیر را دارد، معرفی کند.
براساس توافقنامه امضا شده رئیس اجرایی از صلاحیتهای قابل توجهی برخوردار خواهد بود. در این توافقنامه آمده است که شورای وزیران به وجود خواهد آمد و ریاست آن را رئیس اجرایی به عهده خواهد داشت. معاونان رئیس اجرایی نیز عضو شورای وزیران خواهند بود.در توافقنامه به تقسیم برابر مقامهای کلیدی دولت میان دو تیم نیز اذعان شده است.هرچند که ممکن است این ساختار جدید چند صباحی بعد پایدار نماند اما بیش از همه این تلاش افغانها برای ایجاد ساختار اختصاصی خود در مواجه با مشکلات سیاسی است که به جای خفقان و انسداد سیاسی برای نسلهای بعد به میراث میماند. بنابراین آنچه که افغانها با تصمیم خود به دیگران درس دادند نه ساختار جدیدشان بلکه تفکر آنها برای احترام قائل شدن برای سایر جریانهای سیاسی است. تلاش آنها برای کشف راه حلی است که به جای اینکه یک طیف را تماما به منافع برساند و دیگری را تماما محروم کند؛ منافع عموم را در نظربگیرد و به ادامه حیات سیاسی همه بیندیشد.
4771020