در هرکلاس سه سطل هست: سطل آبی برای پسماندهای خشک، سطل سبز برای پسماندهای تر و سطل زرد برای پسماندهای عفونی و بهداشتی مثل دستمال کاغذی.
یک سطل قرمز هم در مدرسه داریم که به پسماندهای خطرناک و الکترونیک، مثل سیدی و باتری اختصاص دارد. تکلیف کاغذها هم که مشخص است. در مدرسهی ما جداسازی پسماند کاملاً جدی گرفته میشود؛ ما در مدرسهای معمولی، اما طرفدار محیط زیست درس میخوانیم.
- درآمد پسماندی
ماجرای طرح جداسازی پسماند در برخی مدارس تهران از آنجا آغاز شد که اعضای مؤسسهی محیطزیستی داربن تصمیم گرفتند برای کاهش انتشار گازهای گلخانهای فعالیت کنند.
مژده هوشمند، فوقلیسانس ارزیابی محیطزیست و از فعالان این مؤسسهی محیطزیستی به هفتهنامهی دوچرخه میگوید: «ما فکر کردیم برای کاهش انتشار گازهای گلخانهای کاری بکنیم و فعالیت خود را در بخشهای انرژی، آب و پسماند تقسیم کردیم.
ابتدا روی کاهش پسماند خشک کار کردیم، چون متوجه شدیم که اگر مصرف ظرفهای پلاستیکی، حتی به اندازهی 100 کیلوگرم کم شود، بهطور جدی میتواند انتشار کربن را پایین بیاورد. بعد روی کاهش پسماند تر کار کردیم، چون پسماند تر باعث تولید شیرابه هم میشود.»
به گفتهی هوشمند «با فعالیت در این دو حوزه، علاوه بر کاهش گازهای گلخانهای به کمشدن شیرابه هم کمک میشد.» بهخاطر همین، اعضای گروه تصمیم گرفتند به مدارس گوناگون در شمال و غرب تهران سر بزنند و بالأخره یک مدرسه در زمینهی کاهش پسماند با آنها همکاری کرد.
در مجتمع آموزشی صبا، مدیریت پسماند کم و بیش جدی گرفته میشد، اما اگر میخواستند جداسازی را درست انجام بدهند، باید حتماً دستگاه میخریدند تا بتوانند پسماند خشک را کامل و اصولی تفکیک کنند.
اعضای گروه، در مدرسه چهار دسته مخاطب داشتند: کادر آموزشی، کادر خدماتی، دانشآموزان و والدین. آنها تصمیم گرفتند همه را با هم آموزش دهند. کارگاه برگزار کردند، مرتب سرکلاسها رفتند و با دانشآموزان صحبت کردند و بهآنها آموزش دادند. دوماه اول به کارگاههای آموزشی گذشت و بعد مرحلهی عملیاتی شروع شد.
این ماجرا هفتماه طول کشید، اما لازم بود هر چند وقت یکبار موضوع یادآوری شود تا دانشآموزان اهمیت تفکیک پسماندها را فراموش نکنند.
مژده هوشمند میگوید: «ما دائم میرویم سطلها را چک میکنیم. بالای سطلها هم برگهی ارزیابی گذاشتهایم. اگر جداسازی خوب باشد، امتیاز مثبت میگیرند. اگر تفکیک کامل نباشد و برخی پسماندها با هم قاطی شده باشند، امتیازشان متوسط میشود و اگر شیوهی جداسازی درست نباشد، با دانشآموزان آن کلاس، جلسه میگذاریم.»
گفته شد که هرکلاس سه سطل دارد و یک سطل قرمز هم در مدرسه برای پسماندهای خطرناک و الکترونیک در نظر گرفته شده است. گاهی بچهها چنین پسماندهایی را از خانه میآورند و در این سطل میریزند، یا اگر در آزمایشگاه مدرسه از تیغ یا سرنگ استفاده شود، آن را میبرند و در سطل قرمز میریزند.
ماجرای کاغذ هم کلاً فرق میکند؛ چون اصلاً کاغذ زباله نیست. در مدرسه از گذشته کمپین کاغذ بوده و سطلهای کاغذهای دور ریز جداست و جایشان کنار سطلهای مورد اشاره نیست.
بهگفتهی این فعال محیطزیست، قرار بود بچهها همین کار را در خانه هم انجام بدهند و خوشبختانه خانوادهها هم پذیرفتند، چون بیشترشان از قبل، بعضی پسماندها را تفکیک میکردند.
هوشمند میگوید که وقتی مدرسه دستگاه کمپوستر خرید، زبالههای تر تبدیل به کود شد. خانوادهها کودها را خریدند و تأثیر آن را روی گلدانها دیدند و این بازخورد خیلی خوبی داشت. خود بچهها هم وقتی کودها را در نمایشگاهها فروختند، موضوع برایشان جالبتر شد و پسماند بعد اقتصادی هم گرفت.
- مدرسهی دوستدار محیط زیست
نیلوفر نیازمند، مسئول پروژههای محیطزیستی این مدرسه هم به هفتهنامهی دوچرخه میگوید: «خیلی سال است که در این مدرسه، فعالیت محیطزیستی داریم، اما قبلاً بیشتر کارهای ما مناسبتی بود.
البته فعالیتهای دیگری هم داشتیم؛ مثلاً ما در عرض سه سال 1500 کیلوگرم، در بطری جمع کردیم و یا بحث آب خاکستری را داریم که بازچرخانی میکنیم. به این صورت که وقتی بچهها دستهایشان را در روشویی میشویند، این آب جمع میشود، گندزدایی میشود و داخل سیفونها میرود. اما امسال بیشترین تمرکز مدرسه، روی موضوع پسماند بوده است.
اتفاق بسیار خاصی که در این مدرسه رخ داد، تهیهی کمپوستر بود. ما از زبالههای تر، کود تهیه میکنیم. تقریباً هرروز 10 کیلوگرم زبالهی تر به دستگاه کمپوستر میدهیم و 24 ساعت بعد، کود کمپوستر داریم که این کودها را هم میفروشیم. البته زبالهی تر مدرسهی ما بیشتر از این حرفهاست، اما دستگاه کمپوستر ما 10 کیلویی است.»
- 180درجه تغییر جهت
آوین امیدوار، دانشآموز سال نهم که در فعالیتهای زیستمحیطی مدرسه و بهخصوص طرح کاهش پسماند بسیار فعال است، تجربههای زیستمحیطیاش را اینطور برای دوچرخه تعریف میکند:
«من عضو کمپین محیطزیست هستم و برای این کار هم مشتاق بودم. این فعالیت برای درسهایم هم مشکلی پیش نمیآورد، چون ما ساعت پژوهش داریم و پژوهشمان را به محیطزیست اختصاص دادهایم و یا در کلاس کامپیوتر، به فیلمسازی و انیمیشنسازی میپردازیم که همهی این کارها را با محور محیطزیست انجام میدهیم، البته با این نگاه که بچهها را با بحرانهای محیطزیستی آشنا کنیم.»
آوین میگوید: «ما از سه سال پیش روی بحران آب کار کردیم و کمپین قطره قطره را برگزار کردیم که با کاهش مدت استحمام بتوانیم قدری در مصرف آب صرفهجویی کنیم. ما با جمع کردن درِ بطریها دوتا ویلچر برای افراد نیازمند خریدیم.
ما قبلاً کاغذها را جمع میکردیم و بقیهی زبالهها را هم تفکیک میکردیم، اما از تابستان که کود کمپوست تهیه کردیم، یک کار اقتصادی هم انجام دادیم.»
این دانشآموز میگوید: «حالا نگاهم 180درجه به محیطزیست عوض شده است؛ هم علاقهام و هم دانشم نسبت به محیطزیست بیشتر شده و هم خودم را مسئول میدانم که در این زمینه فعالیت کنم و به دیگران و کسانی که اطرافم هستند، مراقبت از محیطزیست را یاد بدهم.
البته هر کاری سختیهای خودش را دارد، مثلاً ما این همه دربارهی زباله صحبت میکنیم، اما بعضی بچهها وقتی دلیلش را متوجه نمیشوند، میگویند خب حالا که چی!
حتی گاهی در ظاهر میگویند باشد، اما وقتی میرویم سراغ سطلها میبینیم جداسازی انجام نشده است. با این همه خسته نمیشویم و به کارمان ادامه میدهیم.
عکسها: مجتمع آموزشی صبا
9785507