حامد تیزرویان یکی از بهترین و در عین حال جوانترین عکاسان حیاتوحش کشور است. متولد ۷۰ است و پنج سال است که بهصورت حرفهای عکاسی میکند. عکسهای او شکوه دور از چشم طبیعت ایرانزمین و حیات جانوری را پیش روی ما میگذارد. تیزرویان علاوه برعکاسی حیاتوحش، عضو گروه کوچکی است که با دوستانش تشکیل دادهاند. گروه «چکادساری» طبیعتگردی و آموزش جوامع محلی برای حفاظت بیشتر از مواهب طبیعی را در دستور کار دارد. گفتوگوی ما با این عکاس و فعال محیطزیست را بخوانید.
- چرا عکاسی از حیاتوحش بهویژه در ایران، مهم است؟
ما در ایران مواریث ملی فراوانی داریم؛ از تخت جمشید بگیرید تا مسجد امام اصفهان. میشود گفت همه ایرانیها هم کم و بیش به اهمیت این مواریث ملی آگاه هستند. اما درباره میراث طبیعی این آگاهیها به حداقل میرسد. ما ایرانیها از داشتههای طبیعیمان چندان آگاهی نداریم و اهمیتشان را نمیشناسیم. حیات جانوری غنی، یکی از داشتههای ارزشمند طبیعی است اما جامعه درباره آن چیزی نمیداند. مثلا کمتر کسی در جامعه، اطلاعاتی از خرس قهوهای یا خرس سیاه دارد. کمتر کسی از اهمیت و ارزش گور ایرانی آگاه است. ما برای آسیبها و تخریبهای تخت جمشید نگرانیم و این نگرانی به حق هم هست اما چون شناختی نداریم، کاهش جمعیت خرس، نگرانمان نمیکند. یوزپلنگ ایرانی درهمه زیستگاههایش در آسیا منقرض شده و فقط در شماری از زیستگاهها در ایران جمعیت اندکی از اینگونه ارزشمند جانوری باقی مانده است اما جامعه آنقدرها نگران خطر انقراض یوز ایرانی نیست. بخش عمدهای از این ناهنجاری، به آگاهی کم جامعه از حیات جانوری برمیگردد. همه آدمها که نمیتوانند راه بیفتند و بروند درعمق مناطق دستنخورده جنگلی، خرس قهوهای را ببینند یا در زیستگاههای بیابانی بچرخند تا بتوانند یوز ایرانی را از نزدیک مشاهده کنند. اینجا عکاسی از
حیات وحش اهمیت پیدا میکند. منِ عکاسِ حیات وحش وظیفه دارم از این مواریث طبیعی عکس بگیرم و آن را در برابر دید جامعه بگذارم. وظیفه دارم به یاد جامعه بیاورم که همانقدر که نگران تخت جمشید ، طاق بستان و مسجد امام است، باید نگران میراث طبیعی و آسیبهای وارده به آن هم باشد.
- عکاسان حیاتوحش چقدر در انجام این وظیفه موفق بودهاند؟
عکاسان حیاتوحش، در گذشته و در امروز، توانستهاند عکسهای خوبی از حیات غنی جانوری کشور تهیه کنند. این، البته نسبی است و لابد میشده و میشود که آثار بهتری هم ارائه کرد اما این آثار به زمینهای برای نمایش داده شدن هم احتیاج دارند. این زمینه در کشورما آنقدرها فراهم نیست. در کشورهایی که توانستهاند قدمهای مناسبی برای حفظ میراث طبیعیشان بردارند، مجلات تخصصی حیات وحش وجود دارد که عکسهای ثبت شده از حیات جانوری در آنها منتشر میشود. مستندسازها و برنامهسازان تلویزیونی هم از این عکسها استفاده میکنند. در کشور ما مجلات تخصصی حیاتوحش وجود ندارند یا حتی اگر وجود دارند آنقدرها نتوانستهاند موفق عمل کنند و دیده بشوند. روزنامهها هم به عکسهای حیاتوحش اهمیتی نمیدهند. هر موضوع خبری یا غیرخبری میتواند عکس اول روزنامه بشود، جز حیات جانوری. چند تا روزنامه را بهخاطر دارید که عکس یکشان، عکسی از حیاتوحش بوده است؟ هیچ اسپانسری هم برای عکاسی از میراث طبیعی وجود ندارد. هیچ برند معتبر ایرانی تا حالا به این فکر نیفتاده که بیاید محصولاتش را در حاشیه پروژههای عکاسی از حیاتوحش کشور، به مخاطبانش معرفی کند.
عکاسان حیاتوحش، با هزینه شخصی و صرفا از سرعشق و علاقهای که دارند، عکاسی میکنند. گاهی پیش میآید که عکاس مجبور است ساعتها پیادهروی کند تا بتواند حیوانات را از فاصله مناسب ببیند. گاهی هم ساعتها باید در شرایط سخت بماند تا وضعیت برای ثبت یک عکس مناسب فراهم شود. عکاسی از حیاتوحش هم توان جسمی میخواهد و هم انگیزه.
در البرز مرکزی، یک جمع چهارنفره بودیم که بنا داشتیم از مرالها عکاسی کنیم. به دو گروه تقسیم شدیم تا مناطق اطراف را دید بزنیم و دوربینکشی کنیم. آب و غذا دست دو نفر دیگر بود. من و یکی از محیطبانهای منطقه هم با هم بودیم. کمی پایینتر چندتایی مرال دیدیم. نگران بودیم اگر برگردیم و دو نفر دیگررا هم خبر کنیم، حیوانات را گم کنیم. این بود که به ناچار دنبال مرالها رفتیم. آن روز تا ساعت ۵عصر بدون آب و غذا کیلومترها دنبال مرالها رفتیم تا توانستیم یکی، دو تا عکس مناسب از آنها بگیریم.
- همیشه گروهی عکاسی میکنید؟
بله. ما معمولا گروهی کار میکنیم. کارگروهی حس بهتری دارد و میتواند کیفیت بهتری به برنامههای عکاسی بدهد. معمولا در منطقه تقسیم میشویم. همین تقسیم شدن کمک میکند تا در زمان کمتری منطقه را پایش کنیم و حیوانات را ببینیم. علاوه بر این میتوانیم از انرژی مثبت بودن در کنار هم کمک بگیریم و شرایط سخت را بهتر تحمل کنیم. سنگینی آب و غذا و سنگینی تجهیزات عکاسی خیلی وقتها میتواند حسابی خستهکننده باشد. در این شرایط، همراه گروه بودن، خیلی بهتر است.
- عکاسی از حیاتوحش تا چه اندازه به تجهیزات وابسته است؟
خب نمیتوانم انکار کنم که داشتن تجهیزات مناسب، میتواند کیفیت عکسها را بیشتر کند. یک دوربین مناسب با لنزهای قوی، طبیعتا در بالا بردن کیفیت عکسها تأثیر دارد اما همهچیز که صرفا کیفیت عکس نیست. قبل از آن، کشف سوژه مهم است، زاویه دید مهم است، کادربندی مهم است. درنظر داشتن شرایط نوری مهم است. اینکه فکر کنیم صرفا با داشتن تجهیزات مناسب میتوانیم عکاس حیاتوحش بشویم، غلط است. نوع تجهیزات صرفا در کیفیت عکسها تأثیر دارد و نه در نگاه عکاس. داشتن نگاه مناسب، خیلی وقتها میتواند ضعف تجهیزات را هم بپوشاند.
تجربه و آگاهی هم در عکاسی حیاتوحش مهم است. این دو عنصر کمک میکند تا عکاس بتواند در شرایط مناسبتری برای عکاسی از حیاتوحش قرار بگیرد. شناخت رفتار حیوان در عکاسی از حیات وحش، تعیینکننده است.
در یکی از برنامههای عکاسی بعد از سه روز کمین، موفق شدیم یک خرس را با سه تولهاش ببینیم. خب فرصت دیدن یک خرس به سختی پیش میآید و اگر درست استفاده نشود، فقط حسرتش برای عکاس باقی میماند. میدانستیم که قدرت بینایی خرسها آنقدرها قوی نیست اما در عوض شامه تیزی دارند. سعی کردیم در جهت خلاف باد حرکت کنیم طوری که در مسیر خرسها نباشیم و بوی ما به مشام خرس ماده نرسد. میدانستیم اگر آرام باشیم و حرکتهای ناگهانی نکنیم، خرسها حتی اگر ما را هم ببینند، احساس خطر نمیکنند. با همین روش توانستیم تا فاصله ۱۵-۱۰متری به خرسها نزدیک بشویم و با حرکت موازی در کنار خرس مادر و تولههایش، بیشتر از یک ساعت همراهشان باشیم و از رفتار طبیعی آنها، جستوخیز تولهها و شیر خوردنشان را رصد و ثبت کنیم.
- علاقهمندان به عکاسی حیاتوحش، این آموزشها را کجا میتوانند کسب کنند؟
بهترین راه، عضو شدن در سمنهای فعال محیطزیست است. در این تشکلها، آدمهای پیشکسوت هم عضو هستند و میتوانند دانش و تجربهشان را در اختیار دیگر اعضا قرار بدهند. ما هم یک گروه کوچک راهاندازی کردهایم به نام «چکاد ساری». سعی داریم در قالب این گروه، از آدمهای علاقهمند در جوامع محلی برای حفظ و حراست حیات جانوری کمک بگیریم. بهطور مثال بهزودی فصل گاوبانگی شروع میشود که فصل جفتگیری مرالهاست. دراین فصل این حیوانات آسیبپذیر هستند. ما معتقدیم استفاده از ظرفیت جوامع محلی، یکی از بهترین راهها برای جلوگیری از آسیبزدن به حیات جانوری و شکار است.
- عکاسی از حیاتوحش آیا میتواند مانع از شکار هم بشود؟
حتما میتواند. عکاسی هم نوعی شکار است. عکاسهای حیاتوحش، در پیدا کردن حیوانات و نزدیک شدن به آنها همان لذتی را تجربه میکنند که شکارچیها بهدنبال آن هستند. با این تفاوت که شکارچیها فقط لحظاتی میتوانند زیباییهای یک حیوان زنده را ببینند؛ بعد از آن ماشه را میچکانند و همهچیز تمام میشود اما عکاسها، با فشردن دکمه شاتر، زیباییهای مسحورکننده یک جانور زنده را برای همیشه جاودانه میکنند. با چکاندن ماشه همهچیز تمام میشود و با شاتر زدن همهچیز به جاودانگی میرسد. آن وقت میشود برای همیشه از دیدن زیباییهای یک حیوان وحشی لذت برد و حتی دیگران را هم دراین لذت شریک کرد. باور کنید اگر شکارچیها فقط یکبار با دوربین به شکار حیوانات بروند، برای همیشه تفنگشان را کنار میگذارند.
9429781