ندا، یک دختر ایدزی است. او درباره نگاه مردم به این بیماری میگوید.کسی که همهجور نگاهی را به بیماریاش تجربه کرده. او مدتها تک و تنها با بیماری و رازمگویش زندگی کرده و حالا روبهروی من نشسته تا از آسیبها و حرفهای نگفتهاش بگوید. ندا در این گفتوگوبدون اینکه بخواهد چیزهایی را میگوید که شاید ما برای اولینبار باشد از زبان یک ایدزی میشنویم.
مثل یک راز سربسته است که اگر باز شود نفست را میگیرد. یکبار توی اتوبوس به خانمی که کنارم نشسته بود گفتم: خانم من ایدز دارم از ترس و تعجب صورتش را به هم کشید و چشمهایش از حدقه بیرون زد. اتوبوس بیآرتی شلوغ بود. زن بلند شد و تندتند آدمها را کنار زد تا از من دور شود. همه نگاهم میکردند. ناگهان زن در گوش یکی گفت:«اون طرف نرید. ایدز داره». اینطور بود که میان آن جمعیت انبوه توی اتوبوس من تک و تنها روی دوتاصندلی نشسته بودم و راهروی جلویم را هم تا آنجا که میتوانستند خلوت کردند تا بیشترین فاصله را با من داشته باشند و مبادا ایدز بگیرند. آن روز نخستین باری بود که در یک مکان عمومی به کسی میگفتم ایدز دارم. موقعی که خواستم از اتوبوس پیاده شوم تقریبا همه زنها قبل از من پیاده شدند تا مبادا لباس کسی به من بخورد. میتوانستم از توی صورتشان فکرهایشان را بخوانم. آنها قبل از اینکه من و بیماریام را ببینند گناهی را میدیدند که به خاطرش بیمار شدهام. اما دروغ چرا؟ من هم یک روزی مثل آنها بودم. اگر در خیابان یک بیمار ایدزی میدیدم فرار میکردم یا شاید فکرهای ناجور به سرم میزد. روزی که برای گرفتن نتیجه آزمایش خون به بیمارستان رفته بودم یکدرصد هم احتمال نمیدادم که به ویروس اچآیوی مبتلا باشم. آن موقع تازه با همسرم عقد کرده بودم.
- حالم بد شد
روزی که برای گرفتن جواب آزمایش رفتم، مسئول آزمایشگاه به من گفت که باید به بخش مشاوره بروم. اولش خیال کردم که شاید برای ارتباطمان میخواهند توصیههایی داشته باشند اما وقتی خانم مشاور گفت که آزمایش ویروس اچایویام مثبت است دنیا روی سرم خراب شد.
چشمهایم جایی را نمیدید و فقط صورت همسرم(مهرداد) جلوی چشمهایم بود. نمیدانستم از او گرفتهام یا نه اما او را میدیدم که از من دور میشد و بیابانی که تک و تنها در آن فریاد میزدم و اشک میریختم. وقتی چشمهایم را باز کردم آرزو کردم همهچیز خواب و خیال باشد اما وقتی مشاور بیمارستان من را دعوت به آرامش کرد دوباره دنیا روی سرم خراب شد. نمیخواستم با همسرم تماس بگیرم و دنیای زیبایمان را خراب کنم. اما چارهای نبود. وقتی ماجرا را گفتم تنها جملهاش همین بود: «زندگیام را آتش زدی». خلاصه بعد از یکماه معلوم شد که من ویروس را به او منتقل کردهام. حتی او که من را میشناخت و شریک زندگیام شده بود و روزهای شاد و سرخوشی با هم داشتیم، به من شک کرده بود.
- امان از نیش و کنایه
به خیال اینکه قبل از او با کسی رابطه داشتهام ترکم کرد و رفت. دندانپزشکی، خون آلوده، آرایشگاه این سه تا مدام در ذهنم بود و نمیدانستم از کدامیک از این راهها اچآیوی گرفتهام. ماه اول چیزی نمیخوردم و روزها سرگردان در خیابانها راه میرفتم بیآنکه حتی خبری از همسرم شود. تا اینکه بعد از 3ماه، نامه طلاق پشت در خانه آمد و فهمیدم که غیابی از من طلاق گرفته است. هیچ انگیزهای برای زندگی نداشتم. کم کم پدر و مادرم هم از ماجرا باخبر شدند و اتاق و ظرفهای آب و غذایم را از خودشان جدا کردند. چندبار به این فکر افتادم که برای انتقام از زندگی با مردانی که زندگی خوبی دارند رابطه برقرار کنم و آلودهشان کنم. اما وجدانم اجازه این کار را به من نداد».
اینها حرفهای ندا دختر 27سالهای است که 3سال است با بیماری ایدز دست و پنجه نرم میکند.روزها را در خیابانهای تهران همراه با دوستانش میچرخد و شبها به خانه میرود. بارها دست بهخودکشی زده و ناموفق بوده است، میگوید:«در خانه نمیتوانم مدت زمان زیادی را بمانم. پدرم بازنشسته است و همین که چشمش به من میافتد شروع میکند به نیش و کنایه زدن و آخرش هم فریاد میزند. برادر و خواهرهایم که ازدواج کردهاند خیلی کم به خانه ما میآیند آن هم فقط زمانی که من خانه نباشم. مدتهاست قرص اعصاب استفاده میکنم. شنیدهام زنهایی هستند که با وجود بیماری ایدز، ازدواج میکنند و باردار هم میشوند. اما چنین چیزی برای من امکان ندارد». ندا میگوید قرار است دولت، داروهای ما را بهصورت رایگان تأمین کند اما در واقع اینطور نیست. پدرم تقریبا هرماه 200تا 300هزارتومان برای این کار خرج میکند بیآنکه امیدی به بهبودی من داشته باشد».
- خانوادهام پذیرفتند ایدز دارم
مهران، بیمار دیگری است که مبتلا به ایدز است. میگوید: «من 4 سال مواد مصرف میکردم و آن زمان مثل حالا نبود و مراکز دیآیسی وجود نداشت که سرنگ رایگان در اختیار معتادان قرار بدهد، آن زمان ما میرفتیم داروخانه و به ما میگفتند سرنگ نداریم. درصورتیکه داشتند و به ما نمیدادند. مجبور بودیم برویم جاهایی که پاتوق معتادهاست و سرنگها را جمع کنیم یا طرف بعد از اینکه تزریق میکرد سرنگش را میگرفتیم و با آب داغ به قول خودمان تمیزش میکردیم. تصمیم گرفتم اعتیادم را ترک کنم و بهدنبال ورزش بروم. شنیده بودم که دوستانم که اعتیاد داشتند از روی احتیاط که مبادا هپاتیت گرفته باشند آزمایش میدهند. من سرباز بودم چند نفر از دوستانم که آزمایش داده بودند و فهمیده بودند هپاتیت C دارند به من هم پیشنهاد دادند چون یک دورهای معتاد بودم بروم آزمایش بدهم. قبل از اینکه بفهمم اچآیوی مثبت هستم ترک کردم. وقتی هم آزمایش دادم برخوردی با من کردند که ترسیدم. در پادگان آزمایش دادم و وقتی فهمیدند مثبت است توی اتاق برایم جلسه گرفتند. همه گریه میکردند و میگفتند که مهران تا 2سال دیگر زنده نیست».
مهران میگوید چند نفر از سربازان وقتی میفهمند او بیمار است میترسند و از او فاصله میگیرند و تصمیم میگیرند آزمایش بدهند... آنجا به او میگویند میتواند برای معافی اقدام کند و مهران از همانجا تصمیم میگیرد که آینده زندگیاش را کنترل کند. او میگوید: «من این شانس را داشتم که خانوادهام در پذیرش بیماریام مشکلی نداشتند. آنها در بیمارستان امامخمینی(ره) مشاوره شدند و توانستند با بیماری من کنار بیایند اما خیلی از بچهها هستند که خانوادههایشان آنها را نپذیرفتهاند. آنها فرزندانشان را طرد میکنند. خانواده یکی از بچهها، زیرزمین را برای پسرشان آماده کردند و حتی زمان غذاخوردن، ظرفهایش را هم جدا کردند. حالا من نزدیک ٩سال است پاکم و مثل بقیه مردم زندگی میکنم. زندگیام خوب است... در مرکز مشاوره به من گفتند: «تو میتوانی عمر طبیعی داشته باشی و دارو بخوری». اوایل داروها رایگان بود.
آن موقعها هنوز دارو نمیخوردم و فقط یک آزمایش وایرلود و سیدیفور میدادم، آزمایش وایرلود خیلی گران است. آزمایشها قبلا در بیمارستان امامخمینی(ره) رایگان انجام میشد اما حالا برای آزمایش، ما را جای دیگری میفرستند. حتی اتاق خونگیری نداریم؛ چون کسی که حاضر بشود از بچههای اچآیوی خون بگیرد هم نداریم». مهران حالا مجبور است دارو مصرف کند؛ داروهایی که قدرت بدنیاش را میگیرد و نمیتواند مانند گذشته فعالیت کند. او مجبور است هر روز افاویرنز، لامیوودین مصرف کند؛ داروهایی که باعث سرگیجههای مداومش میشود.
- درد دل زیاد دارم
مهران میگوید: «هر شب بعد از خوردن داروها سرگیجه میگیرم و نمیتوانم بیدار بمانم و این سرگیجه تا ظهر روز بعد همراهم میماند. برای همین، مجبورم بعدازظهرها به مغازهام بروم و همین، راندمان کاریام را پایین آورده و درآمدم کم شده است. خواستم از حقوق پدر مرحومم که درتولیدی جوراب کار میکرد، استفاده کنم و حقوق ازکارافتادگی بگیرم، اما به من گفتند تو ازکارافتاده نیستی...، درحالیکه دوستانم که پدرانشان بازنشسته سازمانهای دولتی بودند توانستهاند حقوق پدرانشان را دوباره برقرار کنند و از آن خرج زندگی بدهند، من زن و بچه دارم... نمیدانم چرا کسی را که اچآیوی دارد، از کارافتاده حساب نمیکنند. کاش میشد این حقوق را به من منتقل کنند. پدرم این همه سال کار کرده که بچههایش در آینده آرامش داشته باشند».
- %10
تعداد مبتلایان به ویروس ایدز در کشور سالانه 10درصد رشد دارد که در سالهای اخیر، الگوی ابتلا به این ویروس در اکثر افراد رفتارهای پرخطر جنسی است.
- %50
نیمی از افراد مبتلا به ایدز در ایران در گروه سنی بین 25تا 34سال قرار دارند.
- 30000 نفر
تعداد مبتلایان به ایدز شناساییشده در ایران بیش از 30هزار نفر است که حدود 7هزار نفر از آنها فوت کرده و حدود 9هزار نفر وارد فاز بیماری شدهاند.
- 120000 نفر
براساس فرمول سازمان بهداشت جهانی، تعداد واقعی مبتلایان به ویروس ایدز در ایران بین 100تا 120هزار نفر است. یعنی حدود 70هزارنفر از بیماری خود مطلع نیستند.
- 7 استان
تاکنون 7 استان پرخطر در موضوع ایدز شناسایی شدهاند. فهرست این استانها شامل مازندران، کرمانشاه، فارس، هرمزگان، خراسان رضوی، اصفهان و تهران است.
- از کجا بفهمیم ایدز داریم یا نه؟
ایدز بیماریای است که توسط ویروسی به نام اچ.آی.وی منتقل میشود. این ویروس بهتدریج قدرت دفاعی بدن را ضعیف میکند، طوریکه فرد به انواع عفونتها و سرطانها مبتلا شده و در نهایت به مرگ او منجر میشود. از زمانی که فرد به ویروس ایدز مبتلا میشود تا آغاز بیماری ایدز ممکن است بیش از 10سال طول بکشد. در این مدت، فرد در ظاهر سالم است و میتواند بهکار و فعالیت خود ادامه بدهد اما احتمال انتقال ویروس به دیگران وجود دارد. ایدز از طریق تماس جنسی با فرد مبتلا، استفاده مشترک از وسایل تزریق یا سایر ابزار تیز و برنده مثل تیغ و سوزن خالکوبی، انتقال خون و فراوردههای خونی آلوده، از مادر مبتلا به نوزاد طی حاملگی، زایمان و شــــیردهی منتقل میشود. در این بیماری نیاز نیست که افراد مبتلا از بقیه جدا شوند بلکه آنان نیاز به حمایت و همدلی جامعه دارند. این ویروس از راههای دست دادن، بغل کردن و در آغوش گرفتن، روبوسی، عطسه و سرفه، استفاده از توالت و حمام مشترک، استخر عمومی و نیش حشرات منتقل نمیشود.
ابتلا به ویروس مولد ایدز فقط از طریق آزمایش خون مشخص میشود و از زمانی که ویروس وارد بدن فرد میشود تا زمانی که در آزمایش خون ثابت شود، ممکن است بین 2هفته تا چندماه طول بکشد؛ بنابراین بهتر است پیش از انجام آزمایش با یک مشاور صحبت کرد. هماکنون درمان قطعی که ویروس را از میان ببرد وجود ندارد اما خوشبختانه پزشکان توانستهاند طول عمر بیمار را بسیار افزایش داده و کیفیت زندگی را بهتر کنند به شرطی که افراد آلوده به ویروس زودتر شناسایی شوند.خویشتنداری در زمان مجردی، وفاداری به همسر، پرهیز از مصرف موادمخدر یا محرک، خودداری از مصــرف تزریقی موادمخــــدر، عدماستفاده از سرنگ و سوزن مشترک برای تزریق، عدماستفاده از وسایل تیز و برنده مثل تیغ اصلاح، سوزن خالکوبی بهصورت مشترک و استفاده از محافظ در زمان رابطه جنسی میتواند افراد را از ابتلا به این ویروس حفاظت کند. حالا از کجا متوجه شویم که به بیماری دچار شدهایم یا نه؟ معمولا بهترین زمان برای آزمایش ایدز تست الایزا 6ماه بعد از شرایط احتمالی ابتلاست. در این زمان آزمایش بیش از ۹۹درصد درست جواب میدهد. کلا آزمایش ایدز برای همه، آزمایش پراسترسی است. حتی برای افرادی که به سلامتی خود اطمینان زیاد دارند. اگر استرس زیاد ندارید تا این زمان صبر کنید.
شما میتوانید بعد از ۸ تا ۱۲ هفته تست الایزا بدهید. هزینه آزمایش بدون دفترچه بیمه 40هزار تومان است. جواب معمولا یک روزه حاضر میشود. اما از آنجا که پزشک متخصص فقط یک روز در هفته در آزمایشگاه حضور دارد جوابدهی یک هفته طول میکشد و وابسته به مرکزی است که در آن آزمایش انجام میدهید.
- برخورد با بیماران مبتلا به ایدز بعد از بیماری چگونه باید باشد؟
متأسفانه نگاه یک آدم سالم به کسی که دچار بیماری ایدز است هیچوقت نمیتواند خنثی باشد؛ اما برخوردهای غیراحساسی و واقعی چیزی است که امروزه در برخورد با این موضوع توصیه میشود. ایدز یک بیماری است؛ همانطور که یک بیمار مبتلا به سرطان را محکوم نمیکنیم، نسبت به او حس همدردی داریم و برایش آرزوی بهبودی میکنیم افراد مبتلا به ایدز نیز فارغ از اینکه چگونه به این بیماری دچار شدهاند نیاز به حمایت دارند؛ حمایتی که نتایج آن بیش از آنکه به این افراد بازگردد، در خدمت جامعه است. طردکردن این بیماران و به حاشیه راندن آنها، فقط انکار واقعیتی است که امروزه تمام کشورها با آن درگیر هستند.
با واقعنگری نسبت به این موضوع و پرهیز از بزرگنمایی و کوچکانگاری، میتوان از افزایش شمار افرادی که در آینده، آلوده به این ویروس میشوند، جلوگیری کرد. نارساییهای تغذیهای، سرعت پیشرفت ویروس نقص ایمنی بدن(ایدز) را بیشتر میکند و حساسیت به عفونتهای فرصتطلب را افزایش میدهد و تغذیه ناکافی باعث کاهش اثر داروهای ضدپیشرونده ویروس ایدز خواهد شد. از آنجا که ایدز افراد جوان را بیشتر گرفتار میکند، جدایی از شغل و خانواده، بیشتر از همه به این افراد آسیب میزند. ایدز با کاهش درآمد، باعث سوء تغذیه میشود.افرادی که با داروهای ضدپیشرونده ویروس ایدز درمان میشوند نیز نیازهای تغذیهای خاص دارند و تغذیه ناکافی بر تحمل آنان در برابر دارو و نظم و پیگیری آنان در رعایت رژیم درمانی اثر میگذارد.
مینو محرز، رئیس مرکز تحقیقات ایدز بیمارستان امام خمینی(ره) نیز درخصوص بیماری ایدز میگوید: ایدز در همهجا وجود دارد، اما در شهرهای پرجمعیت بالطبع این مسائل بیشتر است؛ یعنی هیچ شهری مصون از این مسئله اجتماعی نیست. تاکنون 30هزار و 183مورد مبتلا به HIV /ایدز در کشور شناسایی، ثبت و گزارش شده است. 85درصد از این مبتلایان را مردان و 15درصد را زنان تشکیلمیدهند. همچنین 52درصد موارد ثبتشده نیز در گروه سنی 21تا 35سال قرار دارند. به گفته علیاکبر سیاری، معاون وزیر بهداشت، راه احتمالی انتقال HIV در 39درصد موارد اعتیاد تزریقی، 41درصد روابط جنسی، 3درصد مادر به کودک و 17درصد نامشخص بیان شده است که البته ابتلای جدیدی از طریق خون و فراوردههای خونی ثبت نشده است. این در حالی است که همه کارشناسان به اتفاق میگویند مردم در کلانشهرها بیش از شهرهای کوچک در معرض ابتلا هستند.
8122391