گوناگون 09:35 - 02 آذر 1396
همشهری آنلاین ایده‌ی شاگرد سوپر
شعر طنز > عبدالرضا صمدی:ایده‌ها را توی ذهنمکرده بودم پشت میله

ایده‌ای در بین آن‌ها

بود کوچک مثل تیله

 

ایده‌ی کوچک نمی‌خواست

هی بخوابد توی ذهنم

چندشش می‌شد همیشه

از هوا و بوی ذهنم

 

از شکاف میله‌ها زد

او به بیرون بی‌اجازه

از همان‌جا یک‌سره رفت

سمت و سوی یک مغازه

 

آن مغازه یک سوپر بود

ایده‌ام شاگرد او شد

ماه بعد دیدم که وضع

ایده‌ی من زیرورو شد

 


تصویرگری: سوگند صید‌جو

9549729
 
پربازدید ها
پر بحث ترین ها
صفحه اصلی | درباره‌ما | تماس‌با‌ما | تبلیغات | حفظ حریم شخصی

تمامی اخبار بطور خودکار از منابع مختلف جمع‌آوری می‌شود و این سایت مسئولیتی در قبال محتوای اخبار ندارد

کلیه خدمات ارائه شده در این سایت دارای مجوز های لازم از مراجع مربوطه و تابع قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد.

کلیه حقوق محفوظ است