عناصر پیرامتنی جزو متن نیستند، اما پیرامون متن قرار میگیرند و در معنایابی متن ایفای نقش میکنند. تقدیمیه، مقدمه، پانوشت، نوع فونت، اندازه فونت، طرح جلد، نوع کادربندی، نوع کاغذ و عناصری از این دست با آن که از جنس متن نیستند، اما خواه ناخواه در خوانش متن دخالت میکنند. به عبارت دیگر متن از آنها سهم کشی میکند؛ همچنان که متن از کلمه به کلمه خود به عنوان عناصری متنی طلب سهم میکند.
آیا عنوان شعر عنصری پیرامتنی است؟
دیدیم آنچه پیرامتنی است، از جنس متن نیست، یعنی از جنس کلمه نیست. در تقدیمیه، مقدمه و پانوشت نیز کلمات در ژانری غیرشعری به کار رفتهاند، یعنی بر خلاف کلمات شعر هویتی معنا شناختی یافتهاند.
شعر «مزدک پنجهای» عنوان دارد: «ایران» «پنجهای» به دلیل مواجهه با محدودیت کلمه، بخشی از وظیفه کلمات شعر را به کلمهای خارج از متن واگذار کرده است. این راحت طلبی از آنجا ناشی میشود که حضور این کلمه در شعر موجب شعاری شدن شعر میگردد. «پنجهای» با درک درست این مسأله «ایران» را از متن خارج میکند و به پیرامتن تبعید میکند. او با این کار شعر را برای مخاطب توضیح میدهد.
حذف و اخراج کلمه از شعر به طمع کوتاه کردن متن به ایجاز ختم نمیشود. درست است که «پنجهای» با حذف کلمه «ایران» شعر را از حالت شعاری نجات بخشیده است، اما به ایجاز متن کمک نکرده است، چرا که این شعر بدون این پیرامتن عملاً خواندنی نیست و نارساناست.
با این عنوان، شعر در ابتدا هویتی ملی- میهنی یافته است و قاعدتاً باید به مدح معشوقهای به نام وطن بنشیند، اما شاعر خودآگاه یا ناخودآگاه با بیانی واسوختی در آخرین سطر یک سرنوشت متفاوت برای متن رقم زده است. شعر پنجهای با یک ساخت شکنی آشکار حداقل در رو ساخت تمسخرآمیز و ضد میهنی به نظر میرسد.
*بادبادکهای روزنامهای- مزدک پنجهای- نصیرا... 1393- صفحه 48.
4525410