جنگ پنج حلقهای: چگونه دکترین ایران روند جنگ را تغییر داد

باشگاه خبرنگاران جوان؛ مینا عظیمی - وبسایت الخنادق در گزارشی اعلام کرد که در آخرین جنگی که رژیم تروریستی اسرائیل علیه ایران به راه انداختند، دشمن آنچه را که به عنوان «نظریه پنج حلقه» شناخته میشود، که توسط سرهنگ آمریکایی جان واردن توسعه داده شده است، اجرا کرد.
این نظریه با هدف قرار دادن پیوندهای حیاتی، از رهبران و فرماندهان شروع میشود، به زیرساختها میرود و به نیروهای میدانی ختم میشود. با این حال، این نظریه که مدتها در دستیابی به «فلج استراتژیک» مؤثر تلقی میشد، با مدل ایرانی نتوانست به اهداف خود برسد. در عوض، تابآوری روانی و اجتماعی بالای جامعه ایران را آشکار کرد.
حلقهی اول: عملیات تروریستی
در مرحله اول که بر ترور فرماندهان و دانشمندان متمرکز بود، مردم ایران با تکیه بر ایمان و ادبیات شهادت، توانایی خود را برای غلبه بر این فاجعه نشان دادند. پاسخ کیفی ایران همچنین به تقویت اعتماد به نفس و تابآوری ملی کمک کرد. به جای شکسته شدن، روحیه به لطف روحیه مقاومت و عزم راسخ، تجدید شد.
حلقهی دوم: حمله به سیستمهای استراتژیک
مرحله دوم که هدف آن نابودی سیستمهای استراتژیک بود، نتوانست روحیهی مردم ایران را تضعیف کند، زیرا دشمن در دستیابی به اهداف خود شکست خورد. جامعهای که به دستاوردهای علمی خود افتخار میکند، این تلاش را حملهای به نمادهای فرهنگی خود دانست و همین امر باعث همگرایی مردمی برای دفاع از آنها شد، نه تسلیم شدن در برابر ترس و شکست.
حلقهی سوم: حمله و تخریب زیرساختها
در مرحله سوم، که با قصد تخریب زیرساختها و اختلال در زندگی روزمره نمایان شد، دشمن با مصونیت اکتسابی در میان مردم ایران مواجه شد و ملت ایرانی خود را در مقابل دشمن خارجی ایمن کردند. این مصونیت اکتسابی و ایمنی مقابل دشمن خارجی ناشی از سالهای طولانی محاصره و رویارویی، به ویژه پس از تجربه جنگ با عراق و تحریمهای اقتصادی طولانی مدت بود.
از نظر نویسنده این گزارش این تابآوری مردم ایران زاده لحظه نبود؛ بلکه ناشی از انباشت تجربیات تاریخی و اجتماعی بود که بحرانها را به کاتالیزوری برای رویارویی تبدیل میکرد، نه کاتالیزوری برای فروپاشی.
حلقهی چهارم: حملات روانی و رسانهای
مرحله چهارم، که بر حملات روانی و رسانهای علیه مردم ایران برای تضعیف مشروعیت حکومت متمرکز بود، نتیجه معکوس داشت. حمایت مردمی از حکومت به وضوح مشهود بود، روحیه ملی افزایش یافت و تعدادی از افرادی که از سیاست کنار گذاشته شده بودند، از انزوا بیرون آمدند و معتقد بودند که دفاع از میهن بر منافع شخصی اولویت دارد.
در نتیجه مشارکت مردمی افزایش یافت، ایمان به هویت ملی تجدید شد و احساس تعلق دوباره بیدار شد و در مواقع خطر به عنوان سوپاپ اطمینان عمل کرد.
مرحله: پنجم: جلوگیری از پاسخ به تجاوزات
در مرحله پنجم، هنگامی که دشمن به دنبال منزوی کردن نیروهای میدانی و جلوگیری از واکنش آنها بود، انتظار میرفت که روحیه مبارزه از بین برود. با این حال، نتیجه برعکس شد. تابآوری روانی بیشتر تقویت شد و عزم برای ادامه رویارویی افزایش یافت، که ناشی از این اعتقاد راسخ بود که پایداری بخشی از پیروزی است.
ملت ایران: تسلیم در پیشگاه خداوند
الخنادق در ادامه نوشت: یکی از عوامل تعیینکنندهای که به ایرانیان در مقابله با جنگ روانی کمک کرد، فرهنگ ایمان و تسلیم در برابر خدا بود. هدف قرار دادن فرماندهان و دانشمندان حتی اگر باعث درد میشود اما مردم ایران با باور به شهادت فرماندهان و دانشمندان آن را پذیزفتند که تأثیر شوک را کاهش داده و آن را به انگیزه تبدیل میکرد.
لفاظیهای رسمی از سوی دشمنان ایران برای ترور حضرت آیتالله خامنهای، رهبر معظم انقلاب اسلامی ایران وجود داشت اما پایداری ایشان عامل مهمی در انسجام سران بوده و این به خودی خود یک آزمون روانی بزرگ بود که ایراتیان توانستند بر آن غلبه کنند.
تفاوت مردم ایران و صهیونیستهای اسرائیلی
الخنادق یادآوری کرد: ویژگی ایدئولوژیک جامعه ایران، مرگ را شهادت میداند، نه شکست. این در تضاد با جامعه اسرائیل است که از نظر تاریخی به دلیل رد مرگ و ترس از عواقب آن شناخته میشود. این تفاوت یک مزیت روانی برای ایرانیان بود.
با وجود همه خشونتها و وحشیگریهای این حمله، ایران ویران نشد. بلکه از دل آوار، حس جدیدی از ملیگرایی متولد شد. جنگ، تعلق و انسجام را تقویت کرد، حمایت مردم از حکومت و انتخابهایشان را افزایش داد و با وجود هزینههای بالا، روحیه را تقویت کرد. ایرانیان احساس شکست نکردند، بلکه احساس پیروزی کردند. آنها در غم و اندوه فرو نرفتند، بلکه به امید چنگ زدند.
نتیجهگیری
بر این اساس، نظریه پنج حلقه نتوانست حکومت ایران را سرنگون و کشور ایران را ویران کند. توطئه رژیم تروریستی اسرائیل در طول ۱۲ روز، مردم ایران را سرنگون نکرد، بلکه مقاومت روانی آنها را تقویت کرد و انسجام و اعتماد به نفس آنها را به رهبریشان افزایش داد. فشار روانی و نظامی به اسرائیل بازگشت و جنگ ثابت کرد که ایران از نظر روانی شکننده نیست، بلکه قادر به تحمل خشنترین رویاروییها است.
الخنادق در پایان نوشت که با وجود شدت حمله رژیم تروریستی اسرائیل، ایران از نظر روانی و اجتماعی قویتر ظاهر شد و بدین ترتیب حضور خود را به عنوان نیرویی شکستناپذیر، بر اساس ایمان، تجربه طولانی و مقاومت استثنایی مردمش در زمان جنگ، تثبیت کرد.
منبع: الخنادق
12206992