ترجمه شاهنامه به فرانسه ۴۰ سال زمان برد؛ آرزوی مترجمش چه بود؟

باشگاه خبرنگاران جوان - «هدفی که آقای مول قصد رسیدن به آن را دارد- امیدوارم که با آن موافق باشید- هدفی است ارزنده و آن رجوع به منابع اصلی و استفاده از آنها برای شناخت افکار دینی است که در ادوار باستانی حاکم بودهاند. درضمن، لطف بفرمائید برای مطالعه نسخ عربی مؤلفانی را که بهتر میتوانند در طرح هدف او به کار آیند به وی توصیه بکنید. فکر میکنم که بهتر خواهد بود که در طول دروس کنونی به مطالعه عربی بسنده شود. این شما هستید آقا، که به او توصیه خواهید کرد تا طبق آن طرح به مطالعه دیگر زبانهای شرقی هم بپردازد. او اجازه دارد تا یک سال و نیم در کشورهای بیگانه بماند. معذلک اگر لازم شد، اشکالی نخواهد داشت که اجازه اقامت وی تمدید بشود.» این نامهای است که نویدبخش شروع کار ژول مُل یا آنطور که در فارسی نوشته شده مول (Jules Mohl) (۱۸۰۰-۱۸۷۶) خاورشناس و ایرانشناس فرانسوی بود.
ژول مول که بهعنوان یکی از پیشگامان مطالعهی شاهنامهی فردوسی در غرب شناخته میشود، سالهای زیادی از عمر خود را صرف تحقیق، ترجمه و انتشار شاهنامه کرد و نقش مهمی در معرفی این اثر حماسی به محافل علمی و ادبی اروپا ایفا نمود. او پسر دوم یک خانواده اشرافی پروتستان آلمانی بود و جوانی خود را در گوتنبرگ (بخشی از کنفدراسیون ژرمانیک پیش از وحدت آلمان) گذراند. برخلاف سه برادرش که به سیاست روی آوردند، او الهیات خواند و در دانشگاه توبینگن دکترای فلسفه گرفت. بین سالهای ۱۸۲۶ تا ۱۸۳۳ استادیار فلسفه همان دانشگاه شد، اما اجازه تحقیق خارج از آلمان را داشت. پدرش او و برادرانش را به تحصیل در فرانسه و انگلستان تشویق میکرد؛ بنابراین ژول در ۱۸۲۴ به پاریس رفت و در مدرسه زبانهای شرقی زیر نظر «سیلوستر دو ساسی» و «آبل رموزا» فارسی آموخت. سرانجام استادش «فردریک اشتودل» با نوشتن این نامه او را رسماً به فراگیری عربی و فارسی مشغول کرد.
سابقه ترجمه شاهنامه در فرانسه
چهارسال بعد یعنی سال ۱۸۲۶ دولت فرانسه سفارش ترجمه شاهنامه را به مول داد، البته این سفارش بر پایه تلاشهای ناکام قبلی بود. شاردن نخستین ایرانشناس فرانسوی بود که به شاهنامه اشاره کرد، اما او فردوسی را صرفاً یک تاریخنگار میدانست و از ارزش ادبی این اثر حماسی غافل بود. این نگرش محدود بر پژوهشگران بعدی مانند دوبلو و اوهسن نیز تأثیر گذاشت. در سال ۱۷۸۸ و بحبوحه انقلاب فرانسه، لویی لانگلس با انتشار گزیدهای از شاهنامه همراه تحلیلی ستایشآمیز، فردوسی را همتراز سعدی معرفی کرد. او میدانست ترجمهاش نارساییهای زیادی دارد، اما با همان دانش محدودش از زبان فارسی بر ارزش ادبی شاهنامه تأکید داشت و آرزو کرد روزی کسی شاهنامه را به طور کامل ترجمه کند. پس از لانگلس، خاورشناس اتریشی ژاک دووالنبورگ به ترجمه شاهنامه اقدام کرد و برای اینکه کار سریعتر پیش برود از همسرش برای نسخهنویسی ترجمهها کمک گرفت. اما مرگ ناگهانیاش در ۴۶ سالگی (۱۸۰۶) این پروژه را ناتمام گذاشت. تا آن زمان آثار سعدی، حافظ و مولوی به دفعات به زبانهای اروپایی ترجمه شده بود و منبع الهام شاعران رمانتیک مانند ویکتور هوگو قرار گرفته بود، اما شاهنامه هنوز به طور کامل به هیچ زبان اروپایی برگردانده نشده بود و کمتر مورد توجه قرار میگرفت. با این زمینه، سفارش ترجمه شاهنامه به ژول مول داده شد که فارسی را به خوبی میدانست.
مول با اشتیاق این پروژه را آغاز کرد و بخش عمده آن سال و سال بعد را در لندن گذراند، جایی که به مقابله نسخههای متعدد شاهنامه در کتابخانههای عمومی و خصوصی پرداخت. پس از جمعآوری مواد تحقیقی در لندن و پاریس، به تنظیم و تدوین آنها مشغول شد. طی پنج سال پژوهش درباره فردوسی و شاهنامه، او ۳۳ نسخه خطی شاهنامه را در پاریس و لندن بررسی کرد. اما این تنها شروع راهی چهل ساله بود. ژول مول بیش از ۴۰ سال از زندگی خود را به مطالعه و ترجمه شاهنامه اختصاص داد. البته که مهمترین دستاورد و اثر او، همین ترجمه فرانسوی شاهنامه بود که در قالب هفت جلد بین سالهای ۱۸۳۸ تا ۱۸۷۸ منتشر شد. این ترجمه، اولین ترجمه کامل و علمی شاهنامه به یک زبان اروپایی بود.
ویژگیهای ترجمه مول
ژول مول در ترجمه خود تلاش کرد تا وفاداری به متن اصلی را حفظ کند و از تحریف یا سادهسازی بیش از حد اجتناب نماید. همچنین در کنار ترجمه، یادداشتهای مفصلی درباره جنبههای تاریخی، اسطورهای و ادبی شاهنامه نوشت که به درک بهتر متن کمک میکرد. البته او در جلد اول ترجمه، مقدمهای مفصل درباره فردوسی، تاریخچه شاهنامه و اهمیت آن هم در ادبیات جهان نوشت.
اثر ژول مول تا پیش از تحقیقات جدیدتر قرن بیستم، مهمترین مرجع درباره شاهنامه و فردوسی به شمار میرفت. در مقدمه این کتاب ژول مول شرح حال فردوسی، چگونگی تدوین شاهنامه، ارزش حماسی، هنری و تاریخی آن، و روش تحقیق خود را بیان میکند که با دقت و وسواس فراوان، نسخههای متعدد خطی شاهنامه را در کتابخانههای پاریس و لندن مقابله و بررسی کرده و تلاش کرده است تا ترجمهای دقیق و کامل ارائه دهد.
ژول مول در همین مقدمه به اهمیت شاهنامه به عنوان یکی از بزرگترین منظومههای حماسی جهان اشاره میکند و آن را در ردیف آثار حماسی بزرگی مانند ایلیاد و اودیسه یونان، مهاباراتا و رامایانا هند، و نیبلونگنهای قرون وسطی قرار میدهد. او همچنین به دشواریهای پژوهش در ریشههای منظومههای حماسی میپردازد و تأکید میکند که بررسی تاریخی داستانها را به زمان دیگری واگذار میکند، اما به نکات مهمی درباره ساختار و محتوای شاهنامه اشاره میکند.
این مقدمه تا مدتها به عنوان مهمترین اثر پژوهشی درباره شاهنامه و فردوسی در میان خاورشناسان شناخته میشد و ترجمه ژول مول به دلیل دقت و کامل بودن، هنوز هم یکی از معتبرترین منابع برای مطالعه شاهنامه است. در ایران نیز مقدمه ژول مول به فارسی ترجمه شده و در چاپهای مختلف منتشر شده است.
چرا کار او اهمیت داشت؟
تا قبل از آشنایی با شاهنامه منظومههای حماسی شناخته شده در غرب آثار هومر (ایلیاد و اودیسه) و قهرمانهای قومی اقوام ژرمن و انگلوساکسونها یا وایکینگها بودند؛ که آثار اشاره کننده به آنها نه ارتباط و پیوستگی با سرزمین و اقلیم کشورهای خود (آلمان یا انگلستان و کشورهای اسکاندیناوی) را آنطور که در شاهنامه پیوند عمیق با موجودیت جغرافیایی و اقلیمی ایران دارد داشتند؛ و نه داستانها پیچیدگی و لایههای اساطیری و حماسی و روایی و انسانی را؛ آنطور که در شاهنامه میبینیم.
در مجموع تنها آثار ویرژیل کمی شباهت به متون حماسی دارد که باز در مقایسه با شاهنامه فردوسی چندان جلوهای نداشت. به این خاطر ترجمه ژول مول توانست دریچهای به شناخت حماسه ایران در غرب بگشاید. هرچند با وجود دقت و تلاش فراوان، ترجمه ژول مول نتوانست به طور کامل زیباییهای ادبی و ظرافتهای زبانی شاهنامه را منتقل کند. این مسئله تا حدی به ماهیت پیچیده زبان شعر فارسی و تفاوتهای زبانی و فرهنگی بین فارسی و فرانسوی مربوط میشد. با این حال، کار او بهعنوان نقطه عطفی در مطالعات شاهنامهشناسی در غرب باقی ماند.
چهل سال با شاهنامه
او به عنوان استاد زبان فارسی در کلژ دو فرانس مشغول به تدریس شد و در آغاز دهه چهارم قرن نوزده، به دبیری و سپس ریاست انجمن آسیایی پاریس منصوب شد و در ۱۸۴۴ به عضویت فرهنگستان کتیبهشناسی فرانسه درآمد، در تمام این سالها هم با پشتکار به انتشار جلدهای ترجمه شاهنامه ادامه داد تا اینکه در جریان جنگ فرانسه و پروس (۱۸۷۱)، به دلیل تبار آلمانی از سوی عدهای از فرانسویها مورد حمله قرار گرفت و بخشی از دستنوشتههای جلد هفتم شاهنامه نابود شد و مول ناچار شد جانش را بردارد و با همسرش به لندن بگریزد. چهار سال بعد به پاریس بازگشت و به کار ادامه داد، اما در دسامبر ۱۸۷۵ بیمار شد و سرانجام در ۳ ژانویه ۱۸۷۶ درگذشت. او را در گورستان پرلاشز به خاک سپردند و به این ترتیب ترجمه جلد هفتم ناتمام باقی ماند. شاگردش باربیه دومار، ترجمه باقیمانده شاهنامه را تکمیل و در ۱۸۷۸ منتشر کرد.
آرزوی آخر مول، چاپ شاهنامه در قطع کوچک
دولت وقت فرانسه شاهنامه مول را کتابی نفیس و گران میدانست و مخصوص هدیه و تقدیم به طبقهای خاص چاپ میکرد و بنابراین در دسترس همگان قرار نمیگرفت. مول آرزو داشت بتواند ترجمهاش را در قطع کوچک برای استفاده همگان منتشر کند. همسرش _ مری الیزابت کلارک (Mary Elizabeth Clarke) _ اینکار را با هزینه خود انجام داد و ترجمه فرانسه او از شاهنامه را بدون متن فارسی در سال ۱۸۷۸ در هفت مجلد به قطع جیبی در فرانسه منتشر کرد تا همه بتوانند به آن دسترسی داشته باشند.
میراث ژول مول
ژول مول تنها فردی بود که کارش را درباره شاهنامه به پایان رساند؛ درحالیکه کارهای شروعشده دیگر خاورشناسان یا ناتمام ماند یا رها شد. ترجمه او شاهنامه را به محافل علمی و ادبی اروپا معرفی کرد و باعث شد این اثر حماسی در غرب شناختهتر شود. مول با دقت و وسواس علمی خود، پایهای برای مطالعات بعدی درباره شاهنامه در غرب ایجاد کرد و پایهگذاری مطالعات شاهنامهشناسی را میشود به او نسبت داد. همچنین با ترجمه شاهنامه توسط او، بخشی از فرهنگ و تاریخ ایران را به جهانیان معرفی کرد و به حفظ انتشار و اشاعه این میراث کمک نمود.
ژول مول نه تنها بهعنوان یک مترجم، بلکه بهعنوان یک محقق و ایرانشناس برجسته شناخته میشود. کار او بر روی شاهنامه راه را برای پژوهشهای بعدی در این زمینه هموار کرد و تأثیر عمیقی بر مطالعات شرقشناسی در قرن نوزدهم گذاشت. امروزه نیز ترجمه او بهعنوان یکی از منابع مهم برای محققان و علاقهمندان به شاهنامه و ادبیات فارسی در غرب مورد استفاده قرار میگیرد.
منبع: مهر
12213977