خطرناکترین وابستگی آمریکا

در آستانه جنگ جهانی دوم، آمریکا با بحرانی بزرگ روبهرو شد: وابستگی خطرناک به واردات مواد معدنی و فلزات حیاتی. اگرچه پیشتر هشدارهایی داده شده بود، اما آمریکا ذخایر کافی نداشت و برای تأمین مواد مورد نیاز خود در تولید تسلیحات، به شدت به واردات وابسته بود. نتیجه این ناهماهنگی، تأخیر در تولید جنگافزار و هزینههای اضطراری بالا بود.
تاریخ تکرار میشود؛ اینبار با چین
امروز، آمریکا در شرایطی مشابه قرار دارد؛ با این تفاوت که چین اکنون بزرگترین تأمینکننده و فرآوریکننده عناصر خاکی کمیاب و مواد معدنی حیاتی در جهان است. این مواد برای تولید باتریها، سیستمهای دفاعی، زیرساختهای انرژی و فناوریهای پیشرفته ضروریاند. چین بیش از ۹۰٪ فرآوری جهانی این منابع را در اختیار دارد.
استفاده ژئوپلیتیکی از مواد معدنی
چین در سالهای گذشته نشان داده که از انحصار منابع معدنی به عنوان ابزاری سیاسی استفاده میکند. در سال ۲۰۱۰ صادرات عناصر خاکی کمیاب به ژاپن را در پاسخ به اختلافات ارضی متوقف کرد و اخیراً نیز در پاسخ به تعرفههای آمریکا، محدودیتهایی بر صادرات مواد معدنی کلیدی اعمال کرده است.
گل به خودی واشنگتن
فروش ذخایر حیاتی پس از جنگ سرد
پس از جنگ سرد، آمریکا تصمیم گرفت ۹۹٪ از ذخایر دفاع ملی خود را بفروشد و به جای آن، به زنجیرههای تأمین جهانی "در لحظه" (Just-In-Time) اعتماد کند. این تصمیم، راه را برای تسلط چین بر کل زنجیره مواد معدنی حیاتی باز کرد. در مقابل، چین بهطور گسترده در معادن آفریقا، آمریکای لاتین و آسیا سرمایهگذاری کرد، پالایشگاههای داخلی تأسیس کرد، موانع زیستمحیطی را کاهش داد، و حتی فناوریهای اختصاصی تولید و بازیافت را توسعه داد. امروز شرکتهای دولتی چین، بدون دغدغه سودآوری و با ابزار دامپینگ، بازار جهانی را در اختیار دارند.
واکنش دیر، اما مهم واشنگتن
اقدامات ترامپ و بایدن
ترامپ در دوره اول ریاستجمهوری خود فرمانهایی برای تقویت استقلال مواد معدنی صادر کرد. بایدن نیز در ۱۰۰ روز اول ریاستش ارزیابی زنجیره تأمین را آغاز کرد و با بودجههای دولتی، پروژههایی را برای احیای استخراج، پالایش و تولید داخلی آغاز کرد. همچنین با متحدانش شراکتی برای تأمین منابع پایدار به راه انداخت. اما این تلاشها کافی نبودهاند. چالش بزرگتر از آن است که با چند پروژه پراکنده مهار شود.
ذخایر استراتژیک؛ گام اول حیاتی
شکاف بودجهای بزرگ
تا اوایل ۲۰۲۳، ذخایر دفاع ملی آمریکا تنها ۱.۳ میلیارد دلار ارزش داشت؛ در حالی که برای پوشش نیازهای پنتاگون و زیرساختهای غیرنظامی، به حدود ۱۳.۵ میلیارد دلار بودجه نیاز است. این شکاف، یکی از نقاط ضعف جدی آمریکا در برابر تهدیدات آینده است. ایجاد «کف قیمتی تضمینشده» برای تولیدکنندگان داخلی میتواند انگیزه تولید بیشتر را فراهم کند. در دورههایی که قیمت جهانی پایین است، دولت باید از دامپینگ چین استفاده کند و خرید خود را افزایش دهد. هدف نهایی، بازگشت به مقیاس ذخایر دوران جنگ سرد است.
ابزارهای مالی جدید، سپر مقابل دامپینگ چینی
قیمتگذاری مبهم مواد معدنی، یکی از چالشهای اصلی آمریکاست. دولت میتواند با بهرهگیری از تجربه «شرکت اعتبارات کالای وزارت کشاورزی»، برای شرکتهای استخراجکننده مکانیزمهایی مانند ضمانت وام، تعهد خرید و قراردادهای پیشفروش ایجاد کند. این قانون که در سال ۲۰۲۴ پیشنهاد شد، به دولت اجازه میدهد قیمتگذاری حداقلی برای پروژههای تولیدی اعمال کند و صندوقی برای حمایت از پروژههای جدید راهاندازی نماید. حتی اگر این قانون تصویب نشود، وزارت دفاع میتواند با هماهنگی خزانهداری، ابزارهای مشابهی را به کار گیرد.
پالایش، گلوگاه اصلی زنجیره
حتی اگر آمریکا مواد اولیه را تولید کند، بیشتر آنها برای فرآوری به چین فرستاده میشوند. به همین دلیل بایدن و ترامپ هر دو بر گسترش پالایشگاههای داخلی تأکید کردهاند. اما این پروژهها بهدلیل خطرات زیستمحیطی و اعتراضات محلی، به کندی پیش میروند. مواد معدنی حیاتی برخلاف سوختهای فسیلی، قابل بازیافتاند. از تجهیزات نظامی، باتریها، گوشیهای هوشمند و زبالههای الکترونیکی میتوان مواد ارزشمند بازیابی کرد. آژانس لجستیک دفاعی آمریکا از سال ۲۰۲۲، بازیافت ژرمانیوم را آغاز کرد و توانست ۱۰٪ نیاز دفاعی را از این طریق تأمین کند.
الگوبرداری از چین و اروپا
چین تولیدکنندگان باتری را ملزم به بازیافت کرده و اتحادیه اروپا نیز چنین الزاماتی وضع کرده است. واشنگتن نیز باید بازیافت را بهطور جدی در سیاستهای خود بگنجاند و زیرساختهای آن را توسعه دهد. در نهایت، ایالات متحده باید به جای رقابت در استخراج، روی نوآوری تمرکز کند. پروژههایی در آمریکا با استفاده از آب شور زمینگرمایی، پساب نفتی و حتی زغالسنگ، استخراج مواد حیاتی را با رویکردی نوین دنبال میکنند.
همچنین باتریهای جدید لیتیومآهن و سدیم-یون میتوانند نیاز به کبالت و نیکل را کاهش دهند. هوش مصنوعی نیز به طراحی ترکیبات جایگزین برای مواد حیاتی کمک خواهد کرد. آمریکا دیگر فرصت اصلاح تدریجی ندارد. رقابت با چین، بیثباتی ژئوپلیتیکی و تهدیدات زنجیره تأمین، ایجاب میکند که استراتژی ملی مواد معدنی حیاتی آمریکا فوراً و با تمام ظرفیت اجرا شود. این استراتژی باید شامل موارد زیر باشد:
• افزایش ذخایر دفاعی
• ایجاد ابزارهای مالی حمایتی
• گسترش بازیافت
• حمایت از نوآوری و فناوریهای جایگزین
همانطور که در سال ۱۹۴۰ بیعملی، هزینههای سنگینی به آمریکا تحمیل کرد، امروز نیز تأخیر در اقدام، میتواند آینده صنعتی و امنیتی ایالات متحده را به خطر اندازد.
منبع: فارن افرز
12187482