برلین آغوشی امن برای جنایات صهیونیستها

باشگاه خبرنگاران جوان، سمیه خلیلی - در حالی که بسیاری از کشورهای اروپایی، تحت فشار افکار عمومی و رسانههای مستقل، مواضع خود را نسبت به جنگ غزه تعدیل کردهاند، آلمان همچنان در نقش سنگر آخر مشروعیتبخشی سیاسی به دولت نتانیاهو ظاهر میشود. اعتراضات گسترده در خیابانهای برلین، هامبورگ و کلن، که با حضور هزاران شهروند آلمانی برگزار شد، نه فقط علیه سیاستهای اسرائیل، بلکه علیه استاندارد دوگانه دولت آلمان بود؛ دولتی که از یک سو خود را مدافع نظم حقوقی بینالملل میداند و از سوی دیگر، مهمترین تأمینکننده سیاسی و نظامی رژیمی است که متهم به نقض همان نظم است.
رسانههای جریان اصلی آلمان، هرچند با احتیاط، اما بهتدریج شکاف عمیق میان جامعه مدنی و ساختار رسمی قدرت را آشکار کردهاند. موضوع دیگر فقط «امنیت اسرائیل» نیست؛ بحث بر سر اعتبار اخلاقی اروپا در دنیایی است که جنوب جهانی آن را به ریاکاری متهم میکند. وقتی برلین چشم خود را بر تصاویر ویرانی غزه میبندد، پیام آشکار به ملتهای جهان این است که ارزش جان انسانها، نه جهانی بلکه طبق منافع ژئوپلیتیک تنظیم میشود.
بحران مشروعیت آلمان در جهان جنوب
اتخاذ سیاست بیقیدوشرط حمایت از تلآویو، برای آلمان تنها یک انتخاب منطقهای نیست؛ بلکه پیامدهای مستقیم در روابط این کشور با آفریقا، آمریکای لاتین و بخش بزرگی از آسیا داشته است. در بسیاری از پایتختهای جهان جنوب، آلمان امروز نه بهعنوان یک شریک متعادل، بلکه بهعنوان مدافع خاموش خشونت نظاممند شناخته میشود.
در آفریقای جنوبی، نام آلمان بار دیگر در کنار خاطرات استعمار و حمایتهای تاریخی از نظامهای سرکوبگر مطرح میشود. در برزیل، شیلی و مکزیک، دانشگاهیان و تحلیلگران صراحتاً از «سقوط اخلاقی اروپا» سخن میگویند. این تغییر نگاه، ضربهای جدی به پروژههای بلندمدت برلین در حوزه نفوذ نرم، دیپلماسی فرهنگی و همکاریهای توسعهای وارد کرده است. آلمان که سالها خود را بهعنوان پلی میان شمال و جنوب معرفی میکرد، اکنون در نگاه بسیاری از نخبگان جهان، به بخشی از مسئله تبدیل شده است، نه راهحل.
این بحران مشروعیت، برخلاف تصور مقامات برلین، یک موج مقطعی نیست؛ بلکه نشانهی یک بازتعریف عمیق از جایگاه اخلاقی غرب در نظم جهانی پس از جنگ اوکراین و بحران غزه است.
جنگ، انرژی و فرصتطلبی پنهان
در پسِ شعارهای انسانی و تاریخی، یک واقعیت سرد اقتصادی نیز جریان دارد: جنگ، برای برخی بازیگران اروپایی نه فقط یک بحران، بلکه یک فرصت استراتژیک است. قطع دسترسی اروپا به انرژی ارزان روسیه، بازار جدیدی برای گاز مایع و پروژههای انرژی در شرق مدیترانه ایجاد کرده است؛ پروژههایی که بدون تضعیف ساختار اجتماعی و اقتصادی فلسطین، هرگز به این سرعت اجرایی نمیشدند.
آلمان، در کنار آمریکا و برخی شرکتهای چندملیتی، در حال ارزیابی فرصتهای طولانیمدت در حوزه انرژی در سواحل فلسطین اشغالی است. اینجاست که مسئله دیگر فقط «امنیت اسرائیل» نیست، بلکه بازطراحی نقشه انرژی منطقه به نفع اقتصادهای غربی است. جنگ، به سکویی برای بازآرایی منافع بدل شده و خون غیرنظامیان، به حاشیهای در قراردادهای میلیاردی رانده شده است. این سطح از همپوشانی سیاست و اقتصاد، نشان میدهد که حمایت از تلآویو، نه فقط یک واکنش احساسی به تاریخ، بلکه بخشی از یک محاسبه سرد ژئوپلیتیک است.
فروپاشی روایت «نظم مبتنی بر قانون»
سالها بود که برلین و بروکسل از «نظم مبتنی بر قوانین بینالمللی» بهعنوان ستون فقرات سیاست خارجی خود یاد میکردند. اما امروز، همان نظامی که قرار بود مانع بیقانونی شود، به ابزاری انتخابی تبدیل شده است. اجرای آن برای دشمنان سریع و قاطع است، اما برای متحدان، به تعویق، تفسیر مجدد یا سکوت واگذار میشود.
بیاعتنایی ضمنی به احکام دادگاههای بینالمللی در پرونده نتانیاهو، نه یک خطای تاکتیکی، بلکه یک نقطه عطف خطرناک است. از این پس، هر دولت متهم به جنایت جنگی میتواند به سادگی به رفتار اروپا اشاره کند و مشروعیت انتقادات آن را زیر سؤال ببرد. این یعنی فروپاشی تدریجی همان سرمایه نمادینی که غرب طی دههها برای آن هزینه کرده بود. آلمان، در این میان، نه یک بازیگر منفعل، بلکه یکی از معماران اصلی این فروپاشی نرم است.
شکاف نسلی و بحران درونی آلمان
یکی از مهمترین پیامدهای سیاسی این بحران، شکاف آشکار میان نسلها در داخل آلمان است. نسل جوان، که ارتباط عاطفی مستقیمی با خاطره جنگ جهانی دوم و هولوکاست ندارد، بیش از آنکه به «مسئولیت تاریخی» بیندیشد، به تصاویر زنده و بیواسطه از غزه در شبکههای اجتماعی واکنش نشان میدهد.
برای این نسل، حمایت بیقیدوشرط از نتانیاهو، نه یک ضرورت اخلاقی، بلکه یک بیعدالتی آشکار است. همین اختلاف نگاه، در حال تبدیل شدن به یکی از محورهای اصلی منازعه سیاسی در انتخابات آینده آلمان است. احزاب سنتی که دههها بر روایت ثابت «امنیت اسرائیل» تکیه داشتهاند، اکنون با رأیدهندگانی روبهرو هستند که این روایت را بدیهی نمیدانند. بحران، دیگر فقط در سیاست خارجی نیست؛ بلکه به عمق هویت سیاسی داخلی آلمان نفوذ کرده است.
برلین با آغوش باز بهسوی نتانیاهو، شاید در ظاهر به دنبال حفظ یک اتحاد تاریخی بود، اما در عمل، خود را در موقعیتی قرار داده که همزمان مشروعیت اخلاقی، انسجام داخلی و اعتبار بینالمللیاش را فرسوده است. آنچه امروز در قالب «مسئولیت تاریخی» عرضه میشود، در نگاه جهانیان بیش از آنکه یک فضیلت اخلاقی باشد، به بهانهای برای تداوم بیعدالتی ساختاری تبدیل شده است. آلمان، که زمانی میکوشید نماد عبور از تاریکی تاریخ باشد، اکنون در خطر آن است که بار دیگر، نه در جایگاه قاضی تاریخ، بلکه در جایگاه متهم خاموش آن قرار گیرد.
12248032
مهمترین اخبار بینالملل











