آیا ضربالاجل ترامپ به مسکو جهان را به سوی جنگ سوم جهانی پیش میبرد؟

باشگاه خبرنگاران جوان؛ مهدی سیف تبریزی*- دونالد ترامپ، رئیس جمهور آمریکا، روز دوشنبه در دیدار با کییر استارمر، نخست وزیر بریتانیا، در اسکاتلند، ضربالاجل جدیدی برای مسکو تعیین کرد تا شاید از این طریق بتواند کرملین را تحت فشار قرار دهد تا به جنگ اوکراین پایان دهد، در غیر این صورت مسکو را با تحریمهای جدید و شدیدی روبهرو خواهد کرد.
رئیس جمهور آمریکا با بیان اینکه دیگر علاقه زیادی به گفتوگو با ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور روسیه ندارد، لحن خود را در مورد پوتین تغییر داد و بیان کرد «دیگر علاقهای به صحبت کردن با پوتین را ندارم.»
ترامپ که در کنار استارمر در تفرجگاه گلف لوکس رهبر ایالات متحده در ترنبری، جنوب گلاسکو، نشسته بود، گفت که از پوتین به دلیل ادامه حملات علیه اهداف غیرنظامی اوکراینی «بسیار ناامید» شده است.
او اعلام کرد که ضربالاجل ۵۰ روزه قبلی که در ۲۳ تیر برای پوتین تعیین شده بود تا به مناقشه اوکراین پایان دهد را به «حدود ۱۰ یا ۱۲ روز» کاهش میدهد و این کار را بلافاصله آغاز خواهد کرد. ترامپ همچنین اضافه کرد دیگر «دلیلی برای انتظار وجود ندارد».
جنگ اوکراین و تصمیمات شش ماه ترامپ در یک نگاه
بهرغم وعدههای مکرر دونالد ترامپ مبنی بر پایان دادن به جنگ اوکراین ظرف ۲۴ ساعت پس از ورود به کاخ سفید، واقعیتهای میدانی و بنبست دیپلماتیک نشان میدهد که رئیسجمهور ایالات متحده هنوز هیچ پیشرفت ملموسی در مسیر تحقق صلح در اوکراین به دست نیاورده است.
دونالد ترامپ از همان روزهای نخست بازگشت به قدرت، تلاشهای خود را بر کشاندن رئیسجمهور اوکراین، ولودیمیر زلنسکی، به میز مذاکره متمرکز کرد. این تلاشها در اواخر اسفند ۱۴۰۳ با یک نشست خبری جنجالی در کاخ سفید به اوج رسید؛ نشستی که در آن ترامپ آشکارا زلنسکی را به بیمیلی در دستیابی به صلح متهم کرد و صراحتاً توانایی او برای پایان دادن به جنگ را زیر سؤال برد.
بهدنبال این موضعگیری، ترامپ تصمیم گرفت کمکهای نظامی آمریکا به اوکراین را به حال تعلیق درآورد تا با این اهرم فشار، کییف را به مصالحه وادار کند. این اقدام بلافاصله واکنشهایی در عرصه دیپلماتیک به همراه داشت. مذاکراتی در عربستان سعودی آغاز شد و در نهایت، در ۲۱ اسفند ۱۴۰۳، اوکراین با یک آتشبس محدود ۳۰ روزه موافقت کرد. با این حال، در تماس تلفنی ۲۸ اسفند، ولادیمیر پوتین رئیسجمهور روسیه، ضمن پذیرش عدم هدف قرار دادن زیرساختهای انرژی اوکراین، پیشنهاد آتشبس ۳۰ روزه ترامپ را رد کرد.
از آن پس، فرآیند مذاکرات وارد مرحلهای متوقفشده و پرافتوخیز شد. در ۳ اردیبهشت، ترامپ بار دیگر به زلنسکی حمله لفظی کرد و او را مسئول تداوم «میدان کشتار» خواند؛ چرا که زلنسکی حاضر به پذیرش الحاق کریمه به روسیه نشد. در اقدامی کمسابقه، ترامپ یک روز بعد اولین انتقاد علنی خود از پوتین را نیز مطرح کرد؛ آنهم پس از حمله موشکی گسترده روسیه به کییف.
از آن زمان، بهنظر میرسد ترامپ نهتنها از زلنسکی، بلکه از کرملین نیز بیشازپیش دلسرد شده است. با تشدید حملات موشکی و پهپادی روسیه به اوکراین، ترامپ در ۲۳ تیر، ضربالاجلی ۵۰ روزه به ولادیمیر پوتین داد تا مذاکرات صلح را نهایی کند؛ در غیر اینصورت، روسیه با اعمال تعرفههای سنگین از سوی آمریکا مواجه خواهد شد.
اما اکنون، این ضربالاجل بار دیگر کوتاهتر شده است. ترامپ، در تازهترین موضعگیری خود، مهلت آغاز مذاکرات صلح را به ۱۰ تا ۱۲ روز کاهش داده است. این تصمیم در حالی اتخاذ شده که نشانهای از پیشرفت دیپلماتیک به چشم نمیخورد کییف و طرف غربی شروطی را برای اتش بس و ترک منازعه مطرح میکنند که به هیچ عنوان به خواستهای روسیه حتی نزدیک هم نیست و از سوی دیگر مسکو همچنان برسر شروط و اهداف خود در این جنگ ایستادگی میکند از همین رو تلاشها برای میانجیگری کاملا بیاثر شده است.
آیا ضربالاجل ترامپ برای پوتین اهمیت دارد؟
با توجه به روند اتفاقات و تصمیمات متناقض ترامپ و کنش رفتاری در مسکو در شش ماه گذشته حال این سؤال مهم مطرح میشود که اگر پوتین این آخرین به اصطلاح هشدار ترامپ را نیز نادیده بگیرد، چه اتفاقی خواهد افتاد؟ آیا تهدید به تعرفههای اقتصادی میتواند تأثیری واقعی بر تصمیمات کرملین داشته باشد؟ یا اینکه واشنگتن بهدنبال اعمال فشار غیرمستقیم از طریق متحدان منطقهای و بینالمللی خود خواهد رفت؟
در ابتدا این بحث، موضوعی که باید در نظر گرفت اینست که دلایل ترامپ برای کاهش ضربالاجل باید در ناکامی راهبرد اولیه کاخ سفید در تعامل مستقیم با زلنسکی و پوتین جستوجو شود. همچنین باید دید که با پایان مهلت تعیینشده، دولت ترامپ چه رویکردی را اتخاذ خواهد کرد: تشدید فشار اقتصادی یا حرکت بهسوی یک راهحل جایگزین؟
در صورتی که در شرایط فعلی نه مسکو و نه کییف تمایلی به پیشبرد مذاکرات نشان نمیدهند، درگیری فرسایشی و بلند مدت محتملترین سناریوی است که میتوان بعد از سه سال همچنان برای این جنگ در نظر گرفت. در این میان، ایالات متحده با تغییر استراتژی و بازگشت به دوران سیاستهای بایدن البته با کمی اختلاف همچنان به ارسال تسلیحات و ارائه اطلاعات به اوکراین ادامه میدهد و این روند میتواند به طولانی شدن و گشتار بیشتر در اروپا کمک کند.
از همینرو میتوان گفت سیاست خارجی ترامپ در قبال بحران اوکراین در ۶ ماه گذشته، بیش از آنکه بر دیپلماسی سنتی استوار باشد، بر پایه فشار، تهدید و زمانبندی تهاجمی طراحی شده است. اما مشخص نیست که چنین الگویی تا چه اندازه میتواند رهبران کرملین را به مصالحه وادارد؛ بهویژه آنکه پوتین تاکنون بارها نشان داده در برابر فشار خارجی، مسیر مقاومت را انتخاب میکند.
با این حال، در شرایطی که چشمانداز صلح همچنان تیرهوتار است، یک چیز قطعی به نظر میرسد: ضربالاجل ترامپ، نهتنها راهحلی فوری برای پایان دادن به جنگ ارائه نمیدهد، بلکه شاید خود به عاملی برای پیچیدهتر شدن بحران تبدیل شود.
ضرب الاجلی که قابلیت اجرایی ندارد
ترامپ تهدید کرد که در صورت عدم پیشرفت در مذاکرات صلح، تحریمها و تعرفههای شدیدی علیه روسیه و کشورهایی که نفت روسیه را خریداری میکنند، اعمال خواهد کرد. با این حال، به نظر میرسد این تهدید جدید تأثیر چندانی بر محاسبات سرسختانه کرملین نداشته باشد، بهویژه که تحریمهای تهدیدشده توسط ترامپ در روسیه بهعنوان اقداماتی بیاثر یا غیرقابل اجرا تلقی میشوند. زیرا تعرفههای ۱۰۰ درصدی پیشنهادی ترامپ بر صادرات روسیه که سالانه تنها چند میلیارد دلار تجارت با ایالات متحده دارد، عملاً بیمعنی به نظر میرسد. تهدید مهمتر ترامپ، اعمال تعرفههای یا تحریمهای ثانویه علیه کشورهایی است که نفت روسیه را خریداری میکنند، مانند هند و چین که بزرگترین واردکنندگان نفت روسیه هستند، و همچنین ترکیه و برخی کشورهای اروپایی. اما چنین تحریمهایی میتواند به اقتصاد آمریکا و بازارهای جهانی انرژی آسیب برساند. این درحالی است که چین به دیپلماتهای اروپایی گفته است که نمیتواند اجازه دهد روسیه شکست بخورد، زیرا در این صورت ایالات متحده تمام توجه خود را به چین معطوف خواهد کرد.
این موضعگیری را شاید بتوان مهمترین دلیل شکست سیاست تعرفهای ترامپ در قبال روسیه و متحدینش دانست. برهمین اساس تهدیدات ترامپ از سوی کرملین جدی گرفته نمیشود، زیرا مسکو اعتقاد دارد کاخ سفید توانایی و ابزار لازم را در اجرایی کردن کامل و موثر این تهدیدات را ندارد. زیرا اعمال تعرفهها یا همان تحریمهای ثانویه علیه کشورهای شریک روسیه براساس روندهای جهانی غیر عملی و دارای پیامدها جهانی برای بازارهای انرژی و زنجیره تامین است.
دلایل غیرعملی بودن تهدید تعرفه ۱۰۰ درصدی
وابستگی جهانی به نفت و گاز روسیه: روسیه روزانه ۷.۵ میلیون بشکه نفت صادر میکند که چین (۲.۲ میلیون بشکه) و هند (۱.۸ میلیون بشکه) بخش عمده آن را خریداری میکنند. جایگزینی این حجم از انرژی زمانبر و پرهزینه است به شکلی که میتواند قیمتهای جهانی نفت را به رقمی بیسابقه از زمان بحران انرژی در سال ۱۹۷۰ برساند. تحریمهای نفتی روسیه در سال ۲۰۲۲ قیمت نفت خام را در بازارهای جهانی به بیش از ۱۰۰ دلار در هر بشکه رساند. تعرفههای ادعایی ترامپ میتواند این تاثیرات را به شدت افزایش دهد.
پیامدهای اقتصادی برای آمریکا: افزایش قیمت انرژی باعث تورم، بالا رفتن هزینههای سوخت و تولید، و آسیب به مصرفکنندگان و صنایع آمریکایی میشود.
اقدامات تلافیجویانه چین و هند: چین و هند، بهعنوان قدرتهای اقتصادی بزرگ، احتمالاً در برابر تعرفههای ۱۰۰ درصدی واکنش نشان خواهند داد. چین پیشتر در پاسخ به تهدید تعرفههای ۱۲۰ درصدی ترامپ، اعلام کرد که تا آخر خواهد جنگید و تعرفههای تلافیجویانه ۳۴ درصدی بر کالاهای آمریکایی اعمال کرد. این اقدامات تلافیجویانه میتوانند زنجیرههای تأمین جهانی را مختل کنند، بهویژه در بخشهایی مانند الکترونیک، خودرو و کالاهای مصرفی که آمریکا به واردات از چین وابسته است.
هند نیز، با توجه به وابستگیاش به نفت روسیه برای حفظ رشد اقتصادی، ممکن است به دنبال بازارهای جایگزین یا سیستمهای پرداخت غیر دلاری (مانند روپیه یا یوان) برود، که این امر سلطه دلار در تجارت جهانی را تضعیف میکند.
موانع قانونی و اجرایی: تعرفهها با چالشهای قانونی در آمریکا مواجه میشوند و اجرای آنها هزینههای نظارتی بالایی به بودجه آمریکا تحمیل میکند. اجرایی تعرفههای ۱۰۰ درصدی نیازمند زیرساختهای نظارتی گسترده است که میتواند هزینههای اجرایی را گسترش دهد و به کسری بودجه آمریکا که در سال ۲۰۲۵ به ۳۶ تریلیون دلار رسیده فشار بیشتری وارد کند.
بیتأثیری بر روسیه: تجارت محدود روسیه با آمریکا (چند میلیارد دلار در سال) و حمایت چین از مسکو باعث میشود این تهدیدات بر کرملین نه تنها اثر کمی داشته باشد بلکه با شناختی که از مدل کنش رفتاری پوتین وجود دارد به احتمال بسیار زیاد انگیزههای وی برای رسیدن به اهداف اعلامی افزایش پیدا خواهد کرد.
بهره سخن
تهدید ترامپ به اعمال تعرفه ۱۰۰ درصدی بر خریداران نفت و گاز روسیه، مانند چین و هند، به دلیل وابستگی جهانی به انرژی روسیه، پیامدهای تورمی، واکنشهای تلافیجویانه و محدودیتهای قانونی، غیرعملی است. این سیاست میتواند به افزایش قیمتهای انرژی، اختلال در زنجیرههای تأمین و بیثباتی بازارهای جهانی منجر شود، بدون آنکه تأثیر قابلتوجهی بر رفتار روسیه داشته باشد. کشورهای هدف ممکن است به جای پذیرش تعرفهها، به سیستمهای پرداخت جایگزین و تجارت غیر دلاری روی آورند، که این امر نظم اقتصادی جهانی را بیش از پیش به خطر میاندازد
12212043