ابهام در استراتژی و فقدان چشمانداز در سفر ترامپ به منطقه

باشگاه خبرنگاران جوان؛ مینا عظیمی - دیدار دونالد ترامپ، رئیس جمهور آمریکا با سران کشورهای خلیج فارس، بهویژه در مورد جنگ رژیم تروریستی اسرائیل علیه غزه، نتایج ملموسی به همراه نداشت.
اظهارات نمایندگان کشورها فقط تکرار سخنان دیپلماتیک معمول بود و هیچ ابتکار عملی یا طرحی برای جلوگیری از این نسلکشی ارائه نشد. این در حالی است که رژیم تروریستی اسرائیل آشکارا ایده حل دو دولتی را حتی به عنوان چارچوبی برای مذاکرات اولیه رد میکند.
فقدان ابتکار عمل در سیاست خارجی آمریکا
سخنرانی ترامپ نیز فاقد هرگونه ابتکار عمل بود. علیرغم تبلیغات گسترده واشنگتن مبنی بر اینکه این اجلاس فرصتی برای بازتعریف روابط آمریکا و خلیج فارس است، ترامپ هیچ طرح جامعی برای حل مسائل حساس منطقه ارائه نکرد.
فشارهای آمریکا تا کنون منجر به توافق بین حماس و رژیم تروریستی اسرائیل نشده و تمایلی از سوی این رژیم برای پایان دادن به جنگ دیده نمیشود. همچنین، هیچ برنامه مشخصی از سوی آمریکا برای پیشبرد این موضوع وجود ندارد.
همین امر در مورد حملات رژیم تروریستی اسرائیل به لبنان، آینده روابط با سوریه، جنگ روسیه و غرب در اوکراین و مذاکرات با ایران نیز صدق میکند. اظهارات ترامپ به پیامهای کلی در مورد ثبات و مشارکت اقتصادی محدود شد و هیچ برنامه عملی یا تعهد سیاسی جدیدی ارائه نشد.
ابهام در تضمینهای امنیتی آمریکا
حضور آمریکا، که معمولا به عنوان ضمانتهای امنیتی در منطقه تلقی میشد، این بار در فضایی متفاوت قرار گرفت. کشورهای حوزه خلیج فارس، در مواجهه با تنشها با ایران، انتظار نشانهها یا اقدامات نظامی را داشتند، اما از لحن سخنرانی ترامپ ناامید شدند.
او بارها تمایل خود را برای دستیابی به توافق جدید با تهران تکرار کرد، که نشان میدهد تشدید تنش با تهران در دستور کار دولت او قرار ندارد و رویکرد مورد نظر، بازگشایی کانالهای مذاکره از موضع قدرت است.
این تردید در تصمیمگیری یا ابهام در استراتژی، پدیده جدیدی نیست. سالهاست که واشنگتن در تعیین دیدگاه خود نسبت به خاورمیانه با مشکل مواجه است.
سیاست آمریکا بین تلاش برای خروج و کاهش هزینهها از یک سو و بازگشت به نقش سنتی ضامن از سوی دیگر، بدون قطبنمای مشخصی در حال نوسان است. نتیجه این سردرگمی، سفرهای ریاست جمهوری پر از نمادها و بیانیهها، اما فاقد پیامهای استراتژیک بلندمدت است.
تمرکز بر همکاری نظامی در قطر
سخنان ترامپ در قطر بیشتر بر مشارکت نظامی متمرکز بود. بازدید از پایگاه هوایی العدید، بدون شک، نقطه عطف مهمی در این سفر بود، اما به تأکید معمول بر قدرت اتحاد و اهمیت پایگاه محدود شد و این حضور نظامی به چشمانداز جامعتری برای امنیت منطقه مرتبط نشد.
هدف از حفظ نیروهای آمریکایی در این حجم چیست؟ آیا طرح امنیتی جامعی وجود دارد که این مشارکت بر اساس آن شکل گرفته باشد؟ یا اینکه حضور آنها به خودی خود هدف شده است؟ ترامپ به هیچ یک از این سوالات پاسخ نداد.
عدم ارائه طرحی برای صلح فلسطین-اسرائیل
حتی رژیم تروریستی اسرائیل که معمولا ذینفع اصلی هر سفر ریاست جمهوری آمریکا به منطقه تلقی میشود، این بار آنچه را که انتظار داشت، دریافت نکرد. در حالی که انتقادات جامعه بینالمللی از سیاستهای کابینه بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر این رژیم بهویژه در غزه، در حال افزایش است، ترامپ حرف جدیدی برای گفتن نداشت. او نه برای آرام کردن اوضاع فشاری وارد کرد و نه فرمول مذاکراتی واقعبینانهای ارائه داد.
تمرکز اقتصادی در امارات
آخرین ایستگاه در امارات متحده عربی، تحت الشعاع جنبههای اقتصادی قرار گرفت، بدون آنکه توافقهای استثنایی یا ابتکارات استراتژیک به همراه داشته باشد. دیدارها به متحدان اطمینان داد که توجه آمریکا همچنان ادامه دارد.
در پایان، آنچه این سفر فاقد آن بود، چشمانداز بود. رئیس جمهور آمریکا، علیرغم حضور گسترده و اظهارات قابل توجه خود، نقشه راهی برای هیچ یک از مسائل مهم خاورمیانه ارائه نکرد. ترامپ نه طرحی برای امنیت خلیج فارس، نه آینده روابط با ایران و نه چشماندازی برای جنگ در فلسطین اشغالی ارائه کرد.
این فقدان چشمانداز، شاید ناشی از ماهیت لحظه سیاسی آمریکا باشد، جایی که محاسبات داخلی بخش زیادی از توجه را به خود جلب میکند. شاید هم انعکاسی از تغییری عمیقتر در درک آمریکا از نقش واشنگتن در جهان باشد.
اما برای خاورمیانه، فقدان این چشمانداز صرفاً یک مسئله جزئی نیست. این خلاء احتمالا توسط بازیگران دیگر و از طریق سیاستهای واقعگرایانه پر خواهد شد که حاشیه کمتری برای دیپلماسی و فضای بیشتری برای غافلگیری باقی میگذارد.
منبع: الخنادق
12190047