در یکی از بوستانهای شمال شهر، مرد میانسالی که از چند سال پیش با تاریک شدن هوا بساط عرضه قلیان راه میاندازد، پاتوق خود را به 300 میلیون تومان هم واگذار نمیکند. پای صحبت آنها هم که بنشینی حرف کم ندارند برای گفتن و برای همین بد نیست بدانید که به گفته محمد که بساط قلیان دارد، درآمد این کار با اندک هزینه خیلی خوب است و این درآمد توجیه میکند تمام مشکلات و گرفتاریهای آن را. وی در مورد برخورد ماموران شهرداری و اماکن با بساط عرضه قلیان در پارک هم میگوید. محمد از درآمد شبی یک میلیون تومان گفت و ادامه داد: ساعت کار مشخصی ندارم، بعد از تاریکی هوا هستم تا زمانی که در پارک تردد باشد، البته مشتری ثابت هم دارم که 2 شب به بعد میآیند. سرگرم صحبت که هستیم چند نفری را راه میاندازد، 20 هزار تومان بابت قلیان و 30 هزار تومان هم گرویی برای بازگرداندن قلیان از مردم میگیرد.
ضلع جنوبی پارک بساط بلال است و بلال فروش اما کارگری است با روزانه 30 هزار تومان دستمزد. میگوید اینجا زمستانها لبو و باقالی داریم و تابستانها گوجهسبز و چاغاله و بلال. امیر از شهرستان آمده و یکسالی است که به دستفروشی مشغول است. میگوید تمام دستفروشیهای این منطقه در اختیار شخصی به نام کاظم است و در حال حاضر 30 نفر برای وی دستفروشی میکنند که دستمزد 20 تا 40 هزار تومانی به هر نفر میدهد.
امیر میگوید شنیده است که کاظم برای در اختیار داشتن 30 نقطه برای دستفروشی، چند سال پیش یک میلیارد تومان پرداخت کرده است. اینجا تهران است، شهر عجایب و شگفتیها، شهری که نگهبان جلوی رستورانی در فرشته شیفت خود را به 500 هزار تومان میفروشد. باور کنید یا نه اینجا آشفته بازاری است که از هیچ منطق اقتصادی پیروی نمیکند.
بساطهایی از این دست در اکثر بوستانهای شهر به چشم میخورند و داستان آنها هم همین است با چندصد میلیون تومان کمتر یا بیشتر. در این شهر مواد فروشان هم پاتوق دارند و گرانترین پاتوق متعلق به آنهاست. یکی از این پاتوقها گوشه دنج و خلوتی است در الهیه، درست مشرف به ورودی صدر به مدرس. پارک کوچکی که محلی هم هست اما محلیها هیچ توجهی به آن ندارند تا پاتوق مواد فروشان باشد. چند ساعتی را اگر برای رصد این پارک وقت بگذارید، یکی از ساختمانهای نزدیک به این پارک را شناسایی خواهید کرد که منبع تغذیه فروشندگان است. یکی از کسبه محل میگوید بیشتر نوجوانهای محل مشتری این پارک هستند و مشتری عبوری هم کم ندارد.
توجه به تحرکات پارک را بیشتر که میکنی پسرک لاغری را میبینی که اعتیاد نخستین مشخصه ظاهری اوست. با 20 هزار تومان به راحتی سفره دل باز میکند. از شهرستان آمده و دنبال کار بوده تا اینکه به واسطه یکی از هم اتاقیها وارد این کار شده است. میگوید رئیس ما یک آپارتمان در همین نزدیکها دارد و بیشتر وقت خود را هم آنجا سپری میکند. احسان از فروش روزانه 2 میلیون تومانی خود میگوید و با ناراحتی از کار در برابر مواد پرده بر میدارد. 10 نفر برای این شخص در منطقه کار میکنند و به ظاهر یکی از امنترین و گرانترین پاتوقهای تهران است، برای افرادی از این قبیل چراکه یکی از اهالی محل میگوید شنیدهام چند ماه پیش شخصی برای در اختیار گرفتن این مکان برای فعالیت خود 3 میلیارد پیشنهاد داده است اما معاملهای صورت نگرفته است.
در جنوب شهر هم همین بساط است، جنوبیترین نقطه شهر، جایی در کنار اتوبان آزادگان، میدان میوه و ترهبار مرکزی قرار دارد که اینجا سالهاست که رسما خیابان جلوی حجرهها معامله میشود. حجرههای میدان میوه و ترهبار به چند قسمت تقسیم میشود، داخل حجره، سکوی جلوی حجره، فضای پارک خودرو در جلو سکو، خیابان و بازهم آنسوی خیابان که به روبهرو معروف است در ادبیات ترهباری. تمام فضاهای یاد شده به راحتی خرید و فروش میشود و خیلیها هم اجارههای سنگین دریافت میکنند. بهطور مثال اجاره ماهیانه 5 میلیون تومان برای روبهرو آنهم به اندازه پارک یک خودرو. روبهرو ظرفیت پارک دوخودرو را دارد یعنی 10 میلیون تومان برای اجاره بخشی از خیابان که عمومی است. جلوی سکو هم داستان خود را دارد البته با قیمتهایی گرانتر.
17302
17302